پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

شهر یاسوج به عنوان مرکز یک استان و یک شهر مهاجرپذیر از دو منظر در خطر است؛ روند شهرسازی آن و ساخت و سازها به ویژه در مناطق اطراف آن که به تازگی به شهر الحاق شدند، بی در و پیکر شده و تعاونی‌های مسکن یکه‌تازی می‌کنند و همه سرانه‌های ضروری و ابتدایی یک شهر را از مردم دریغ می‌کنند و همه‌چیز را قربانی منافع خود می‌کنند؛ از سوی دیگر این شهر در کوهپایه‌های دنا دارای موهبت‌های فراوان برای تبدیل به یک شهر زیبا و اصولیست که در هر دو منظر نیازمند یک مدیریت قوی و کاربلد در این شهر هستیم.

 

آقای استاندار دستور دهید سرانه‌فروشی در یاسوج متوقف شود/ خانه می‌سازید یا خانمان می‌سوزید؟ از سرنوشت پلِ سوم و چهارم بشار درس بگیرید

 

به گزارش ریواس جنوب، در هیاهوی طرح الحاق شهری یاسوج (طرح تفضیلی)، و امیدواری برای داشتن شهری قانونمند و ساختارمند، آنچه اکنون از شهر یاسوج در منظر هر رهگذری هویداست و برای شهروندان آن ملموس است این است که شهر یاسوج کاملاً قفل، ترافیک کلافه‌کننده و شهر از نفس افتاده است.

می‌گویند یاسوج یک روستای بزرگ شده‌ است که هیچکدام از اصول شهرسازی در آن رعایت نمی‌شود یا اگر بشود به شکل دست‌ و پا شکسته و خاله خرزویی انجام می‌شود.

نبود دانش فنی و شفافیت مالی در کلیت مجموعه مدیریت شهری و چوب حراج بر اموال عمومی جهت بقاء و دوام اشخاص در راستای منافع شخصی و خانوادگی هر روز پر رنگ‌تر و مردم هر روز ناراضی‌تر.

شهری بدون پارک و نیمکت

از روستای مزدک در ضلع شمال غربی یاسوج تا سرابتاوه در ضلع شرقی این شهر کوهپایه‌ای اگر یک شهروند به هر دلیلی بخواهد پنج دقیقه در مکانی استراحت کند و نفسی تازه کند خبری از پارک و بوستان در این نقاط حاشیه‌ای شهر نیست دریغ از حتی یک نیمکت برای نشستن، چه برسد به دیگر فضاهای تفریحی و رفاهی همانند سرانه‌های فرهنگی، مذهبی، ورزشی، انتظامی، بهداشتی، فضای سبز و…

حتی در خود شهر یاسوج یک پیاده راه درست و حسابی جهت قدم زدن نیست. جالبتر اینکه در این شهر رو به رشد با این وسعت بزرگ یک خیابان با یک متر رنگ آمیزی دیده نخواهد شد. چنانچه شهروندی یک متر خیابان خط کشی شده یا یک متر خیابان بدون چاله و چوله را پیدا کند می‌توان برای او جایزه تعیین کرد.

فقط بحث پارک و بوستان هم نیست، همین خدمات محدود و هرچند اندک شهری، در نقطه مرکزی شهر متمرکز شدند و در مناطق اطراف نه مسجد کافی داریم، نه مدرسه کافی داریم، نه فضای سبز و پارک محله، نه خانه بهداشت، نه درمانگاه، نه داروخانه، نه پلیس و نه یک زمین فوتبال!

عدم وجود سرانه ای عمومی خود باعث معضلات، مشکلات و ناهنجاری های متعددی می شود که فرصت پرداختن به آنها در این یادداشت کوتاه نیست.

همه مردم برای مدرسه فرزندانشان مجبورند به شهر بیایند، اگر کسی سرش درد بگیرد باید به شهر بیاید، برای کوچکترین خدمات شهری باید موتور خودرویشان را روشن کنند و به شهر بیایند، شهری که دیگر نای نفس کشیدن ندارد و یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای ایران است.

به جز خدمات شهری و فضای عمومی، در ساختار و هندسه شهر هم مشکل داریم و به ندرت یک بلوار یا میدان استاندارد داریم، نه پارکینگ عمومی در شهر داریم و نه، تقاطع و پل هوایی و نه هم زیرساخت‌های ترافیکی این شهر، رنگ و بوی شهری دارد‌!

در این آشفته‌بازار نهایت تلاشی که از شهردار بر‌می‌آید تعویض و بازسازی چند جدول و سنگفرش پیاده‌روهاست.

نمی‌شود یک نفر را مقصر این وضع دانست اما جمعیتی از مدیران مقصر را می‌توان لیست کرد؛ آنهایی که بودند و کاری نکردند و رفتند و آنهایی که هستند و بازهم کاری نمی‌کنند یا نمی‌توانند بکنند.

اگر از تنها تقاطع غیرهمسان یا همان پل ابوذر در ورودی خیابان آبشار بگذریم باید گفت تقریبا در دو دهه اخیر کار خاصی برای شهر یاسوج نشده و عمده وقت شورای شهر به دعوا و حاشیه گذشته و عمده اعتبارات شهر نیز صرف حقوق کارکنان شده است.

همه این‌ها دردهای بزرگ و زیرپوستی این شهر هستند که فعلا خودش را در ظاهر یک ترافیک نشان داده است اما در واقع، بیماری این شهر جدی‌تر و عمیق‌تر است.

دلیل این آشفته‌بازار چیست؟

این‌ها سیمایی از وضعیت موجود و کلی در شهر یاسوج و اطراف آن است؛ اما به‌راستی دلیل این آشفته‌بازار چیست و چرا کسی برای این مردم و آینده‌شان و زندگی‌شان و رفاهشان دلی نمی‌سوزاند؟!

اگر بخواهیم گذشتگان و مدیران ارشد و میانی مرتبط با اداره شهر یاسوج را تبرئه کنیم سوالی که اکنون و برای حال و آینده این شهر مطرح می‌شود این است که چرا هنوز هم از گذشته درس نمی‌گیریم و ساخت و سازها در مرکز استان به امان خدا رها شدند و کمترین نظارت موثری بر آنها نمی‌شود؟

چگونه است که زمین‌ها و فضاهای جدید به راحتی به طرح جامع و تفضیلی شهر و طرح هادی روستاها الحاق می‌شود، اراضی به راحتی تفکیک می‌شوند و سرانه‌های هفت‌گانه عمومی با وجود مکاتبات متعدد رعایت نمی‌شود؟ ( اسناد و مدارک در دفتر ریواس جنوب موجود است)

شهرداری یاسوج و راه و شهرسازی در صدر ادارات متولی و مسئول

بدون تعارف باید گفت که دو نهاد و دستگاه یعنی شهرداری و اداره‌کل راه و شهرسازی در این زمینه مسئولیت مستقیم و کلیدی دارند و دو کمیسیون مهم ماده پنج و کارگروه امور زیربنائی در این زمینه سهیم و دخیل‌اند و در خوب و بد این شهر شریک‌اند.

اداره کل راه وشهرسازی به عنوان دبیر این دو کمیسیون و کارگروه و شهرداری به عنوان مجری آنها مسول‌اند و باید پاسخگو باشند.

یکه تازی تعاونی‌های مسکن؛ خانه سازی یا خانمان‌سوزی؟

تعاونی‌های مسکن در نبود یا ضعف نظارت‌های این دو کمیسیون مهم و اعضای آن، یکه‌تازی می‌کنند و می‌توان مقصر اول و آخر وضع فعلی شهر را همین تعاونی‌های مسکن دانست که اگرچه در ظاهر برای مردم خانه و سرپناه می‌سازند اما اگر نگاهی عمیق و دلسوزانه و آینده‌نگر و عملکرد این تعاونی‌ها از گذشته تاکنون داشته باشیم باید گفت که این‌ها بجای ساختن خانه‌، خانمان می‌سوزند و به جای ساختن آینده این شهر و ساکنانش، آینده‌سوزی می‌کنند.

اعضای کمیسیون ماده پنج و همچنین کارگروه امور زیربنایی با محوریت شهرداری و راه و شهرسازی پدیده نامیمون و نگران‌کننده‌ای به اسم سرانه‌فروشی را در این شهر باب کرده‌اند و بسیاری از تعاونی‌های مسکن در اطراف شهر یاسوج با بهره‌گیری و سوءاستفاده از این رویه غیر اصولی بدون رعایت هیچکدام از فضاهای عمومی از جمله فضاهای مذهبی، آموزشی، درمانی، بهداشتی، انتظامی و امنیتی رفاهی و تفریحی، ورزشی، فضای سبز و هر سر سرانه مهم دیگری نهایتاً با پرداخت مبلغی این سرانه‌ها را که حق مردم و شهروندان و از مصادیق بارز حقوق عامه است را نادیده می‌گیرند و در بهترین حالت یک خیابان را برای اراضی تحت اختیار خود رعایت می‌کنند و دیگر خبری از سایر سرانه‌های هفت‌گانه عمومی نیست.

آیا سرانه فروشی راه درآمدی شهرداری است؟

شهرداری یاسوج زیر بار مشکلات عدیده مالی سرانه‌فروشی را یکی از راه‌های درآمدی خود می‌داند و در ازای یک درآمد موقت و غیر پایدار روی آینده این شهر معامله می‌کنند روندی که باید هرچه سریع‌تر متوقف شود.

در کمیسیون ماده ۱۰۰ هم در ازای حذف پارکینگ و حتی افزایش بنا و تراکم، مبلغی را از مردم می‌گیرند و تخلفات را شرعی و قانونی می‌کنند!

باید انصاف داشت و گفت که در یک مقطع کوتاه و در دوران مدیریت علی‌محمد روستا بر معاونت عمرانی استاندار روی این موضوع سرانه‌فروشی حساسیت زیادی به وجود آمد و طبق بررسی‌های تیم ریواس جنوب در این دوره یک‌سال و اندی حتی یک مترمربع زمین بدون رعایت سرانه‌های عمومی به شهر یاسوج و طرح‌های هادی روستاهای اطراف از طرف اشخاص حقیقی، حقوقی و حتی دولتی الحاق یا تفکیک نشد و تقاضاها و پرونده‌های مطروحه در یک ساختار شفاف، دقیق، علمی و مطابق قوانین بررسی و اتخاذ تصمیم شد.

استاندار جدید و یک آزمون مهم

در حال‌حاضر نیز استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد و تیم جدید مدیریتی او با حساسیت روی این موضوع و تصویب اینچنین طرحها این امیدواری را به وجود آورده‌اند که این رویه‌های نامیمون متوقف و هیچ نهاد، شخص یا دستگاهی با هیچ دلیل و بهانه‌ای روی آینده این شهر زیبا و کوهپایه‌ای با موهبت‌های خدادادی معامله نکند.

دو تعاونی که پاشنه درب اتاق مدیران را از جا کندند

بررسی ها نشان می دهد که اگرچه تعداد تعاونی‌های مسکن همانند قارچ رشد کرده‌اند و در این شهر تعداد آن‌ها زیاد است اما چند تعاونی ازجمله یک تعاونی در منطقه سرآبتاوه و یک تعاونی هم در بلوار بویراحمد که مالکین هر دو دارای مناصب و نفوذ می باشند اخیراً پاشنه درب مدیران متولی را از جا کندند تا بلکه بتوانند با پرداخت مبلغی سرانه‌های عمومیِ این اراضی را حذف و زمین‌های خود را قطعه‌بندی کنند و با قیمت‌های گزاف به فروش برسانند، موضوعی که معاونت سابق عمرانی استاندار مقابل آن ایستاد و جلوی آن را گرفت و حتی با رایزنی و تعامل و هماهنگی با دادستان نامه‌ای هشدارآمیز به مدیران‌کل راه و شهرسازی و شهردار یاسوج نوشته‌اند تا بلکه این شهر سامان بگیرد اما با تغییر برخی مدیران این تعاونی‌های سودجو بازهم امیدوار شدند که بتوانند با فشار و لابی و پرداخت هزینه و استفاده از رانت، سرانه‌های عمومی این فضاهای مسکونی را حذف و اقدام به فروش زمین‌ها کنند.

با شناختی که از استاندار جدید، پاکدست و دلسوز استان می‌رود، نباید با هیچ توجیهی زیربار این ظلم به شهروندان یاسوجی برود و اجازه بدهد حتی یک مترمربع زمین بدون رعایت رسانه‌های عمومی مانند فضاهای مذهبی، آموزشی، تفریخی، ورزشی، بهداشتی، ایمنی، فواصل از تاسیسات آب و برق و گاز، آبراهه‌ها و فضای سبز و…. الحاق یا تفکیک شود.

سرنوشت خنده‌دار پل‌های سوم و چهارم بشار

مردم یاسوج فراموش نکردند که در سایه همین نالایقی‌ها و بی‌مدیریتی‌ها بود که شهری ساختیم که در آن یک پل روی رودخانه بشار می‌سازیم ولی برای ادامه آن، به خانه‌های مسکونی مردم برمی‌خوریم که اگر معارضات مردمی بگذارد، یا باید هزاران میلیارد برای آزادسازی و تخریب خانه‌های مردم هزینه کنیم یا هم باید یک پلِ دُم بریده داشته باشیم که عملا گره ترافیک را کورتر می‌کند؛ در پل چهارم بشار در زیر بیمارستان امام سجاد هم با همین مشکل مواجه هستیم.

حالا اگر بخواهیم از این اشتباه خائنانه و عملکرد شرم‌آور گذشتگان بگذریم باید ناامیدانه گفت که هنوز هم همان رویه حاکم است و تعاونی‌های مسکن کاملا دیمی و خاله خرزویی در حال واگذاری زمین‌های به مردم هستند که اگر فردا روزی بخواهند یک مدرسه هم بسازند، زمینی نیست و باید خانه‌ای تخریب شود تا مدرسه یا درمانگاه یا پارکی احداث شود!

آیا مردم باید تاوان سودجویی تعاونی‌های مسکن و بی‌کفایتی مدیران متولی را بدهند؟

انتظار از دادستان برای ورود به موضوع تضییع حقوق عامه

تعاونی‌هایی که برخی از آنها با نام و یا وابستگی به ادارات، اعتماد مردم را جلب می‌کنند و زمین‌های شهری و آینده توسعه یاسوج را می‌بلعند.

پیرو مکاتبات دادستانی مرکز استان، این انتظار و امیدواری وجود دارد که دادستان جدید، پیگیر تضییع این حقوق عامه خواهد شد.

این گزارش هرگز نافی خدمات و زحمات شهرداری یاسوج نیست و شهرداری نیز مشکلات خاص خود را دارد؛ دولت باید اعتبارات عمرانی مناسب را به شهر تزریق کند؛ عملکرد بسیاری از مدیران در چهره شهر و خدمات به شهروندان موثر است و همانگونه که اشاره شد، مقصر وضع موجود شهر یاسوج یک نفر یا یک دستگاه نیست.

اداره‌کل راه و شهرسازی نیز در دیگر شاخص‌ها منشأ خدمات زیادی بوده و با انتصاب مدیر تازه‌نفس آن نیز انتظار برای تغییر شرایط موجود شهر یاسوج و اطراف آن بیشتر شده است.

———————–

گزارش از کریم بنام

———————–

انتهای پیام