پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

محمودرضا ضرغامی، کاندیدای لیست امید در حوزه انتخابیه بهبهان و آغاجاری که با اختلاف اندکی در یک رقابت نفس‌گیر و البته پرحاشیه، کرسی این حوزه انتخابیه را به رقیب خود واگذار کرد، بیانیه‌ای صادر کرده است.

محمودرضا ضرغامی

محمودرضا ضرغامی

به گزارش «ریواس جنوب»، در این بیانیه که در کانال رسمی محمودرضا ضرغامی و خطاب به مردم و فرماندار شهرستان بهبهان منتشر شده است، وی تلویحاً تردیدهایی را نسبت به مرحله دوم انتخابات در بهبهان و آغاجاری از استان خوزستان وارد کرده و در آن نسبت به آنچه که حرکت‌های نامیمون و ناشایست توسط دست‌های پیدا و پنهان به‌صورت سازمان‌یافته توصیف شده، گلایه‌های عمیقی را ابراز کرده است.

وی با انتقاد از اقتدار فرماندار بهبهان نسبت به پاسداری از آرای مردم و تقدیر از مردم، گفت: در این شرایط حساس که احساس خوبی ندارم به مهربانی رسول‌الله (ص) و صلابت امام علی (ع) و مظلومیت امام حسین (ع) پناه می برم.

متن بیانیه محمودرضا ضرغامی بدین‌شرح است:

با سلام و درود به ساحت مقدس شهداء و امام شهداء و سلام و احترام به مقام عظمای ولایت و درود به رئیس‌جمهور و همه دست‌اندرکاران دولت تدبیر و امید.

و سلام به غیرت و شرافت مردم شریف و قهرمان و شهیدپرور بهبهان، آغاجاری، زیدون، تشان، منصوریه، جولکی و بخش بزرگ حومه.

نامه من خطاب به یکایک شما عزیزان می‌باشد و فرمانداری که در شهر دارالمومنین باید مالک اشتر باشد و از عدل و انصاف و حق‌الناس پاسداری نماید.

آقای فرماندار! باسلام؛ رهبر معظم فرموده‌اند رأی مردم حق‌الناس است؛ اینگونه از حق‌الناس پاسداری نموده‌اید؟!

آقای فرماندار! آنچه را که از نتیجه انتخابات مهمتر و باارزش‌تر می‌دانم، احترام به قانون و امنیت جامعه و مردم و حرمت نظام می‌باشد که به آن پایبند بوده و هستم و سلامت انتخابات را وقار مردم شهرمان و رعایت اخلاق و متانت هواداران این حقیر رقم زده، نه آنان که در تخریب و بداخلاقی‌های انتخابات نقش‌آفرین بوده‌اند!

آقای فرماندار! وقتی پا به عرصه انتخابات گذاشتم، می‌دانستم این راه مصائب دارد و سختی‌ها را به جان خریدم چون می‌دانستم راهِ خدمتِ بی‌منت در شرایطی که زر و زور و تزویر حاکم بر انتخابات شده است، آسان نیست. راهی که برگزیدم، چون بر اساس میثاق با خدا در کنار ضریح مطهر امام هشتم (ع) و مزار شهداء بوده، به جلو بردم و سعی کردم در هر گامی که بر می‌دارم آنچه که بر جای می‌گذارم اخلاق و حُسنِ سلوک باشد و می‌دانستم راه پیروز‌شدن همیشه سلامت نفس نیست و چاشنی فریب و تخلف می‌تواند پیروزی ظاهری را تضمین کند، که کرد!! اما راه صحیح را در آن ندیدم و اصولاً طبع خود را فراتر از این موضوعات می‌دانستم.

آقای فرماندار! در روزهای پایانی انتخابات حرکت‌های نامیمون و ناشایست و غیرمتعارف و تخریب آشکار علیه ما در سطح شهر و روستا به شکل مدیریت‌شده و سازمان‌یافته صورت گرفت، نمی‌دانم سناریوی نازیبای این انتخابات را چه کسی نوشته که حتی شما توان مقاومت در برابر تخریب قوانین و ضوابط اداری‌تان را نداشتید!! آیا حراست و صیانت از ضوابط اداری انتخابات حداقل وظیفه شما نبود؟!

آقای فرماندار! هرچند این انتخابات نیز یک غالب و چندین مغلوب داشت، اما به‌دلیل وثوق و اعتماد مردم خود را سربلند می‌دانم و در این شرایط حساس که احساس خوبی ندارم به مهربانی رسول‌الله (ص) و صلابت امام علی (ع) و مظلومیت امام حسین (ع) پناه می برم؛ به آیات نمازم پناه می برم (تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌خواهم) و چونان همیشه، راضی به رضای اویم.

آقای فرماندار! این چند روزه سنگ صبور مردم اعم از زن و مرد بوده‌ام، چه اشک‌هایی که نه فقط جوانان و نه فقط زنان که حتی بزرگان ما اعم از زن و مرد ریخته‌اند. نه از آن جهت که شکست خورده‌اند، از آن حیث که مورد ظلم و تبعیض واقع شده‌اند. آیا به‌راستی اینان سرمایه‌های واقعی نظام نیستند؟! چرا شور و شعورشان به بازی گرفته شد؟ چه کسانی در مأیوس نمودن مردم مؤثر بوده‌اند؟ به‌راستی خود را مسئول نمی‌دانید؟!

مردم نجیب، هواداران عزیز و غیرتمندان، به‌وی‍‍ژه آنان که در این چندماهه در کارزار انتخاباتی در کنارمان بوده‌اند و سختی‌ها را به جان خریده و چه دوران پراضطرابی را پشت سر گذاشته‌اند‌ و اما چه صحنه‌های باشکوه و زیبایی را خلق نموده‌‌اند که در تاریخ این منطقه به یادگار می‌ماند…

زحمات شبانه‌روزی شما را فراموش نخواهم کرد. حلاوت محبت و علاقه و شور و هیجانی را که در شما دیدم، در ذهن خود حک نموده‌ام.

البته همه به دنبال یک هدف بوده‌ایم و آن نجات شهرمان از عقب‌ماندگی‌های گذشته و کمک به جوانان، زنان و مردانی بود که دلشان برای این دیار می‌تپد و دغدغه و توسعه و پیشرفت شهرشان آزارشان می‌داد.

خدای من شاهد است که نه برای نفع شخصی و کسب شهرت، که در جهت رضای خدا و خدمت به این حوزه، با همراهی دولت -که می‌دانم عاشق این مردم و این سرزمین و سربلندی جهان اسلام است- پا به این عرصه گذاشتم و در خود می‌دیدم که به واسطه ارتباطات و تعاملاتی که با دولت تدبیر و امید داشته‌ام و با کمک شما، مسیر پیشرفت و تعالی شهرمان را هموار و پیام‌آور شادی و خوشبختی برای مردم باشم که توفیق حاصل نشد و البته شاید من لایق این کار نبوده‌ام.

اما به خدا توکل کنیم و شکرش را بجای آوریم، زیرا سعادتمندی از آن کسی است که در فضای شکرگذاری زندگی کند، چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد.

«… زندگی صحنه‌ی یکتای هنرمندی ماست

 هر کسی نغمه‌ی خود خوانَد و از صحنه رود

 صحنه پیوسته به جاست

 خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد…»

به‌هرحال دست‌های پیدا و پنهان این فرصت طلایی را از ما گرفت، اما مطمئن باشید ضرغامی در هر کجای این سرزمین که باشد، با یاد و خاطره شما و به ذوق خدمت به شما نفس می‌کشد و از هر کوششی برای یاریتان و توسعه دیارمان فروگذار نخواهد بود و آنانکه به این مردم خیانت کرده‌اند را به خدا واگذار می‌کنم که بهترینِ قاضیان، وجدان بیدار خلق خدا خواهد بود.

و در پایان از همه آحاد مردم، که پیروز واقعی میدان و سرمایه‌های اصلی این مملکت هستند صمیمانه سپاسگزارم دست یکایک‌شان را به گرمی فشرده و می‌بوسم و تقاضای حلالیت از همه دارم.

«خدایا! دوست بدار آنان‌که دوستمان دارند و نمی‌دانیم و سلامت بدار آنان‌که دوستشان داریم و نمی‌دانند…»

«شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد…»

التماس دعا، فرزند و برادر کوچکتان

محمودرضا ضرغامی – اردیبهشت ۱۳۹۵