“آه” بزرگ فرهنگیان/ یادداشت به قلم سید نورالدین شفایی
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
یادداشت/ ریواس جنوب؛سید نورالدین شفائی
به نام خدا
با تقدیم درود واحترام به فرهنگیان ایران ،صاحبان علم و طالبان عمل ،آزادی،اگاهی و برابری .
در وضع موجود ،برخود لازم دانسته در حدتوان چند جمله ای را در مورد مقام شامخ معلم بنگارم .
شاعر گرانمایه ایرج میرزا چه زیبا فرمودند:
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه مرا گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من، نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه می دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که نا گفته نهاد:
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
معلمی شریف ترین و پرمسئولیت ترین شغل هاست چون فرهنگ ،یک کارخانه ی انسان سازی است . در جامعه ی انسانی ،اساسی ترین کار ،تعلیم و تربیت است و کسی که این رسالت را به دوش می کشد ،معلم است . دغدعه ی او همیشه این است که حیاتش همیشه بر مدار ارزش ها و کرامت انسان ها بچرخد ،بنابراین در عالم هیچ موجودی به پای انسان نمی رسد و هیچ شغلی به پای انسان سازی نمی رسد و چه مسئولیت سنگینی است که مسئول تمام انسانهایی باشی که باید انسان بشوند.
نکته دیگر که لازم به یادآوری است اینکه خداوند در بعضی از آیات اولین معلّم بشر معرفی شده است و همین طور اولین کسی که قرآن را به پیامبر (ص) آموخت .از این جهت احترام گذاشتن به معلّم و استاد، احترام به خداوند است و بالعکس بی حرمتی نسبت به شخصیت معلم بی احترامی به خداوند بلند مرتبه. اگر انتظار می رود معلمان جامعه شایسته باشند و به وظایف قرآنی خود عمل کنند ، پس سزاوار است مورد احترام و تکریم از جانب متعلمین قرار گیرند و حرمت و شأن معلم حفظ شود .
بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله به این ویژگی خود افتخار می کرد. آن بزرگوار زمانی که با دو گروه در مسجد مواجه شد که گروه اول عبادت می کردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را که در محضر استادی علم می آموختند، افضل دانست و فرمود: «اِنَّمَا بُعِثْتُ مَعَلِّما همانا که من به عنوان معلم مبعوث شده ام.»
آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُعَلِّمِینَ وَاَطِلْ اَعْمارَهُمْ وَبارِکْ لَهُمْ فی کَسْبِهِمْ؛ خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»
در مقام پاسداشت از تلاشهای معلمان سخنی بالاتر و زیباتر از کلام مولای متقیان، حضرت علی علیه السلام نمی توان یافت که فرمود: «مَنْ عَلَّمَنی حَرْفا فَقَدْ صَیَّرَنی عَبْدا؛ کسی که به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.»
حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام احترام معلم را بر هر قشری از جامعه لازم می دانست و به مسلمانان سفارش می کرد که به پاس خدمات این گروه ارزشمند در هر مقامی که باشند، آنان را همانند پدر خود گرامی بدارند و در این زمینه فرمود: «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لاَِبیکَ اوَمُعَلِّمِکَ وَلَوْ کُنْتَ اَمیرا؛ به پاس گرامی داشت پدر و معلم خود به پا خیز! گرچه پادشاه باشی.»
حضرت زین العابدین علیه السلام نیز در ضمن شمارش حقوق اقشار مختلف جامعه، معلمان را از طبقات برتر جامعه قلمداد کرده، به دوستان و شیفتگانش سفارش می کرد که حقوق معلمان و اساتید خود را به نحو شایسته ای مراعات کنند و در رساله حقوق خود فرمود: «حَقُّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَعْظیمُ لَهُ وَالتَّوْقیرُ لِمَجْلِسِهِ وَحُسْنُ الاِْسْتِماعِ اِلَیْهِ؛ حق آموزگار تو این است که او را تعظیم کنی و در مجلس محترم بداری و به نیکویی سخنانش را گوش کنی.»
همه ی ما داستان دار زدن
ابوالمغیث عبدالله بن احمد بن ابی طاهر مشهور به منصور حلاج را شنیده ایم و بنده ان قسمت را که ضروری دانسته اینجا نگاشته تا نکته ای را یادآور شوم(البته که فرهنگیان جایگاه ویژه و خاص در تمام دنیا و تمام ادیان دارند و این مثالی بیش نبوده و آن “آه “کجا و این “آه” کجا ):
پس حسین را ببردند تا بر دار کنند. صدهزار آدم جمع شدند . درویشی در میان آدم ها از میان آمد و از حسین پرسید که عشق چیست ؟ گفت : “امروز ، فردا و پس فردا بینی! آن روز بکُشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش برباد دادند ، یعنی عشق این است ».
پس در راه که می رفت می خرامید ، دست اندازان و عیار وار می رفت با سیزده بند گران ،گفتند : این خرامیدن چیست ؟ گفت :« زیرا به قربانگاه می روم» چون به زیر دارش بردند بوسه ای بر دار زد و پا بر نردبان نهاد. گفتند: این چیست ؟ گفت :« معراج مردان سر دار است.»
پس همه مریدان وی گفتند: “چه گویی در ما که مریدانیم و اینها مُنکرند و ترا سنگ خواهند زد؟”
گفت : “ایشان را دو ثواب است و شما را یکی ؛ از آن که شما را به من حُسن ظنّی بیشتر نیست ولی آنهایی که سنگ میزنند از قوّت توحید به صلابت شریعت می جنبند و توحید در شرع اصول هست اما حُسن ظن فرع است!”.
همه کس بدو سنگ می انداختند؛ اما شبلی را به او گلی انداخت ، « حسین منصور » آهی کرد . گفتند: از این همه سنگ هیچ آه نکردی ؛ از گِلی آه کردن چه معنی است؟ گفت :« از آن که آنها نمی دانند ، معذورند ؛ از او آه می کشم که او می داند که نمی باید اندازد”
این روزها هر انسانی بر علیه ما فرهنگیان، پیامی یا وضعیتی یا بدگویی کرد ،هیچ آهی نکردیم چرا که یا قانون خدمات کشوری را مطالعه نکرده اند و یا از قانون اساسی که تمام اصول و…که برای آگاهی لازم دیدم در پایین آوردم و این بدگویی ها در برابر اقیانوسِ الطافِ اقشار مختلف مردم ایران زمین ،قطره ای بیش نبود ،اما ما این بار آهی کردیم ازدست شاگردانی که معلمان ،انها را به مقام رسانیده اند و اگاه به قانون هستند : قانونگذارانی که در راس امور هستند و دولت هایی که سوگند خوردند که پاسدار مر قانون وقانون اساسی باشند(اصل ۶۷ و ۱۲۱قانون اساسی) ، سرهنگی که یقه ی
فرهنگ را گرفت وآنهایی که برای معلم پیام احضار یا خدای ناکرده تهدید داده اند چه هم صنف و چه غیرهم صنف.
پیام ها ، احضارها ،باتوم ها و زندان های شما،باید برای آنهایی باشند که از قانون اساسی و قانون خدمات کشوری به صراحت سرپیچی کرده اند و اختلاس گران و کسانیکه سالهاست مثل مار کبری بر صندوق ذخیره فرهنگیان چنبره زده اند وآنهایی که آموزش رایگان ، بهداشت ،سلامت و امکانات رفاهی که به صراحت در قانون اساسی آماده را نقض کرده وهدیه ی آنها به جامعه جز فقر نبوده است.وظیفه ی شما شاگردان دیروز و مسئولین امروز این است که برای ارج نهادن به شان و منزلت معلم به میدان بیایید و با قانون ،قانون گریزان را وادار به اجرای قانون کنید تا استادان دیروز شما و تربیت کنندگان نسل آینده ی این کشور به جای درس و مدرسه ،در کف خیابان مطالبه گری نکنند.
قوانین زیر را برای یادآوری لازم دانسته ام:
۱-سند تحول بنیادین آموزش و پرورش – شورای عالی انقلاب فرهنگی:
سال ۱۳۹۰
ماده ۲۹ – تبصره ۳:
دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه سازوکارهای مناسب در نظامات پرداخت حقوق و مزایا و نظام مالیاتی را به نحوی مدون نماید که اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در «مشاغل مشابه» و شرایط مشابه در هر صورت از بیستدرصد(۲۰%) تجاوز نکند و در مسیر تصمیمگیری قانونی قرار دهد.
یعنی فرق حقوق «معلم مدرسه» و «معلم دانشگاه» نباید بیشتر از بیستدرصد باشد.
که مجلس شورای اسلامی در جلسه ی رتبه بندی این اصل را کاملا ناقص تصویب کرد و جالب اینکه آقای عرب اسدی به نمایندگی از دولت اعلام کرد که با همین اجرای ناقص از مهر ۱۴۰۰مخالف ودولت قادر به پرداخت معوقات و..نیست،بنابراین از شورای محترم نگهبان تقاضا داریم که این اجرای ناقص را رد و مرقانون را در اجرای کامل رتبه بندی مطابق قانون خدمات کشوری، در نظر بگیرند .
۲-اصل سی ام :
دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان برای همه ی ملت تا پایان دوره ی متوسطه فراهم سازد .
۳-اصل سوم:
دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم ،همه ی امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:
-آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه،در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم اموزش عالی.
-تامین آزادی های سیاسی،اجتماعی در حدود قانون
-رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ،در تمام زمینه های مادی و معنوی
-پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت .
۴-اصل چهل وسوم
-تامین نیازهای اساسی :مسکن ،خوراک ،پوشاک،بهداشت،درمان ،آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
-تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه ی کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند (آیا ابتدایی ترین وسائل کار برای فرهنگیان و دانش اموزان از قبیل وسایل فناوری ، ازمایش گاه وکارگاه و… فراهم شده ؟؟
فرهنگیان ایثارگرایانه از وسایل شخصی تا به حال استفاده کرده اند و مدارس بدون کمترین بودجه و امکانات رفاهی وبهداشتی و…)
۵-اصل بیست و هفتم
تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها،بدون حمل سلاح ،بدون انکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
۶-اصل بیست وششم
احزاب،جمعیت ها،انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند،مشرط به اینکه اصول استقلال ،آزادی ،وحدت ملی ،موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.
۷-اصل بیست وسوم
-تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخده قرار داد.
۸-اصل بیست و پنجم
بازرسی و نرساندن نامه ها،ضبط و فاش کردن مکالمات ،افشای مخابرات تلگرافی و تلکس،سانسور ،عدم مخابره و نرساندن انها ،استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.
۹-اصل سی ونهم
هتک حرمت وحیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر ،بازداشت ،زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.(و حالا مجریان قانون موظفند انهایی را که هیچ جرمی را مرتکب نشده وکسانی به انها بی حرمتی کرده اند ،مجازات کنند)
۱۰-اصل سی و دوم
هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین
می کند .در صورت بازداشت ،موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و …
۱۱.اصل نهم:
هیچ مقامی حق نداردبه نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور،آزادی های مشروع را ،هر چند با وضع قوانین و مقررات ،سلب کند.
ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی
هریک از مقامات و مامورین وابسته به نهادها و دستگاههای حکومتی که برخلاف قانون ،آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محروم نماید ،علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت یک تا پنج سال از مشاغل حکومتی به حبس از ۲ماه تا۳سال محکوم خواهد شد.
سید نورالدین شفائی
۱۴۰۰/۱۰/۰۴
درود خداوند بر شما
❤❤❤❤
احسنت بر سید آگاه و باسواد….
استفاده کردیم.
بسیار عالی