یادداشت- به قلم الهام فرهادی/ در باب نحوه استفاده کاربران از تکنولوژی و شبکههای اجتماعی/ از دنیایی مجازی تا هویتی واقعی…
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
سال ها پیش وقتی من نوجوان بودم تنها رسانه اجتماعی روزنامه بود و تنها وسیله ارتباطی تلفن، آن هم نه از نوع همراه بلکه تلفن های ثابت که آن هم در برخی نقاط شهر ما وجود نداشت و برخی نقاط مرکز شهر متصل بودند ولی بعدها در اواخر نوجوانی این موهبت نصیبمان شد و به خط تلفن وصل شدیم…
آن روزها را خوب به خاطر دارم چقدر لذت بخش بود برایمان، وقتی تلفن زنگ می خورد با شوق و با سر و کله به سمتش حمله ور می شدیم و در پاسخ دادن اعضای خانواده از هم پیشی می گرفتند. گاه هم به دلیل دیجیتال نبودن و عدم ثبت شماره بر روی تلفن مزاحمت های شیرین برای دوستان خود ایجاد می کردند و از ته دل می خندیدند آن هم از آن خنده های پاک و لطیف!
چند سال بعد تلفن های ثابت دیجیتال شدند و گوشی های همراه وارد بازار شدند که بسیار گران بود و مخصوص آدم های مرفه جامعه! و عموم از آن محروم بودند، اما بعد به سرعت و وفور وارد بازار شدند و در دست عموم قرار گرفتند که این پروسه هم آزارهای خودش را داشت، گاه مزاحمت ها و گاه افراط ها در استفاده از این ابزار شگرف ارتباطی…
و به همین ترتیب تا تلفن های مجهز به دوربین و اینترنت و حساب های شخصی، بعد هم رسانه های اجتماعی چون فیس بوک و… تا امروز که به شبکه های پیشرفته تر و رسانه های قوی تری چون تلگرام، واتس اپ، اینستاگرام، توییتر و… متصل شده ایم که جهان ما را کوچکتر، ارتباط ها را بیشتر و دید ما را گسترده تر کرده است.
در نتیجه، پیشرفت علم علاوه بر جهات مثبت آن، خطراتی نیاز به همراه داشته که علت آن عدم وجود فرهنگ مناسب قبل از ورود یک رسانه در بین عموم بوده است که این موضوع به اشکال مختلف از تلفن های ثابت تا دنیای دیجیتال قابل رویت است و گاه باید بسیار زمان بگذرد و فراوان قربانی بدهد تا اصول صحیح آن یاد گرفته شود که متاسفانه این امر در بین عوام فراگیرتر و مضرات آن بیشتر است و تنها چاره اش آگاه سازی عمومی و آموزش افراد در استفاده ایمن تر است.
الا ای الحال از این مسائل که بگذریم آنچه امروز در این فضا مبرهن است تشخیص هویت آدم ها از طریق مشاهده علایق و دغدغه های آنان است که این موضوع از طریق اشتراک گذاری های آنان در سوشال مدیا قابل رویت است و هر انسان دانایی که کمی درک متفاوتی داشته باشد خواهد فهمید هر شخص به طور کلی چه هویتی دارد و چه استانداردهایی را دنبال می کند؛ به طور مثال اشخاصی که مدام از سبک زندگی خود از ریز تا درشت از غذا تا لباس و بدیهی ترین امور را به اشتراک می گذارند نمونه ای بارز از عدم رشد شخصیشان و به نوعی خودنمایی های کودکانه برای در معرض دید قرار گرفتن است که نشان از شخصیتی متزلزل و روانی ناسالم دارد.
نهایتا این فضا می تواند گاه پرتگاهی شود برای آنان که پرت از خویش و در جستجوی هیچ اند گاه هم می تواند پلکانی شود برای آنان که دنبال خویش و در مسیر اتصال به حقیقت اند؛ حقیقتی واقعی از طریق دنیایی مجازی…
پایان/ الهام فرهادی