پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

دکتر احسان شاه قاسمی
عضو هیات علمی در گروه ارتباطات دانشگاه تهران

فرهنگ لری چنان جذاب و گیراست که تقریبا کسی نیست که از منطقه خارج شود و هر روز جویای اخبار منطقه نشود. جالب است که حتی کسانی که در کشور دیگری اقامت دارند و به نظر می رسد قصد بازگشت هم ندارند چنان در شبکه های مجازی فعالند و بر استفاده از واژگان اصیل تاکید دارند که گویی هرگز از منطقه خارج نشده اند. بنده هم به عنوان قطره ای جدا مانده از دریا رویدادها در منطقه را زیر نظر دارم و بنا به اقتضائات حرفه ام که آموزش رسانه و روزنامه نگاری است، هر گاه فرصت داشته باشم رسانه های استان را مرور می کنم.
روزنامه نگاری کاری دشوار و بی مزد است. روزنامه نگاران چنان شرایط دشواری را سپری می کنند که بر کار آن ها نامی جز عشق نمی توان گذاشت. با این حال، گاهی خواندن وب سایت های استان، ما که در کار تحلیل و تدریس رسانه ها هستیم را غمگین می کند، چرا که گاهی برای ما آشکار می شود که برخی روزنامه نگاران (در زمان هایی خاص، و صد البته نه همیشه) قلم مقدس خود را در راه آرمان های دیگری غیر از شفافیت، نقد قدرت و خیر همگانی به کار می گیرند. من و مایی که از بیرون منطقه این مطالب را می خوانیم، از دیدن تفرقه ها و تفرقه افکنی ها رنج می بریم.

اخیرا یکی از روزنامه نگاران استان مقاله ای با عنوان «توصیه ای به مدیرعامل کهگیلویه و بویراحمدی “ایرنا”/ پشت برادرت را خالی نکن ، ارزش ندارد» در خبر دنا آورد و مدت اندکی پس از آن مقاله دیگری با عنوان «”ضیا هاشمی” دیروز علیه وکیلی و تاج گردون ، امروز علیه “افشانی”» در همین سایت منتشر کرده که به رغم رویّه معمولم مبنی بر پاسخ ندادن به نقدهای شخصی به افراد، تصمیم گرفتم پاسخی به این نقد بدهم. پاسخ بنده، هم از نقطه نظر یک معلم رسانه و هم از نگاه یک همشهری دلسوز ارائه می شود.

نخست، روزنامه نگار باید در انتخاب واژه ها و اصطلاحات دقت کند؛ روزنامه نگاری کاری حرفه ای است؛ استفاده از واژه ها و اصطلاحاتی همچون «موج سازمان یافته‌ تخریب»، «اتاق فکر»، «از خوان بزرگ شهر تهران»، «برای شهردار شدنش “محلل” می خواهد»، «موج‌ سنگین رسانه ای»، «خودجوش و بدون توقع»، «زهی خیال باطل»، و بیش از ۱۵ اصطلاح مشابه دیگر نشان دهنده غیرحرفه ای بودن نویسنده مقاله و ذهنیت توطئه اندیش او است. متاسفانه برخی افراد فکر می کنند دیگران پیوسته به دنبال توطئه علیه آن ها هستند. شیوه نگارش هر دو نوشته هم متاسفانه ضعف حرفه ای نویسنده را نشان می دهد و مثلا در جایی برای تاکید گذاشتن بر تعجب نویسنده از رفتارهای سید ضیاء هاشمی، دو علامت تعجب به جای یکی گذاشته شده است. جالب است که نویسنده با این قلم غیرحرفه ای، نتیجه می گیرد «سید ضیا هاشمی هیچگاه تجربه مدیریت رسانه ای نداشته و البته سوابق روشنی هم در این حوزه ندارد».

نخست، سید ضیاء هاشمی بیش از ۲۵ ساله سابقه حرفه ای رسانه ای دارد و در این مدت کمی که مدیر عاملی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران است، تحولات مثبتی که در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایجاد کرده انکار ناپذیر است (یکی از مهم ترین این تحولات، دادن اختیارات به سردبیران بوده که باعث شده خبرنگاران با انگیزه بیشتری کار کنند و نتیجه آن را در کار حرفه ای ایرنا و افزایش چشمگیر بازدید کنندگان آن می بینید). ثانیا، اگر سید ضیاء هاشمی تجربه مدیریت رسانه ای ندارد، چطور می گویید این سابقه ی نداشته، ناروشن است؟

در هر دو این مقاله ها گفته شده ایرنا علیه افشانی وارد عمل شده است. بر اساس کدام مستندات؟ مقاله ای در روزنامه ایران و یک چند رسانه ای در مجموعه ایرنا؟ مگر می شود نویسنده محترم خبر دنا نداند که بخش های مختلف خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقل عمل می کنند؟ شیوه عمل ایرنا استفاده از نوعی «عاملیت محاطی» است که در آن روزنامه نگاران نباید از خطوط قرمز کشور رد شوند اما در درون این دایره اجازه کار خلاق دارند. روزنامه نگاران محدود شده خلاقیت خود را رها می کنند و تبدیل به کارمندان بی انگیزه ای می شوند که من اطمینان دارم نویسنده محترم مقاله خبر دنا نتیجه کار آن ها را در دوره های مدیریتی پیشین ایرنا دیده است.

افزون بر آن، ایرنا این همه مقاله منتشر کرده و اقدامات درست شهرداری و مدیریت جدید آن را معرفی و تحسین کرده است، مگر می شود شما این اقدامات را ندیده باشید (باز هم می گویم که همین مقالات مثبت را هم روزنامه نگاران مستقل نوشته اند، نه با دستور سید ضیاء هاشمی).
بحث های مربوط به ککاگری که نویسنده مطرح کرده را بنده ترجمه محترمانه عبارت «باندبازی» می دانم. دکتر هاشمی و مهندس افشانی در مجموعه دولت هستند و مشکلی با هم ندارند و در این مدت پشتیبان هم بوده اند. هر دو نماینده محترم دیگر آقایان تاجگردون و وکیلی پیشتر رسما سخنرانی کرده و در منصب سرپرستی وزارت علوم و پس از آن از دکتر هاشمی حمایت کرده اند. آقایان زارعی و عدل هاشمی هم به صورت جدی از دکتر هاشمی حمایت کردند و می کنند و سایرین هم کوتاهی نداشته اند؛ و صد البته، سید ضیاء هاشمی هم در حق این بزرگان و همین طور در حق نویسنده محترم این دو مقاله کوتاهی نکرده است.

از آن گذشته، سخن من با نویسنده محترم این دو مقاله این است که آیا ما باید تبعیض را با تبعیض پاسخ دهیم؟ آیا باید ما هم خویشاوندسالاری پیشه کنیم و افراد ضعیف را به نظام های مهم حاکمیتی وارد کنیم؟ این کار خطرناک است و گرچه معدودی (مطمئن باشید جا برای بیش از ۵ درصد ما نیست!) از همشهریان ما را موقت سر کار می گذارد اما ظرف یک یا دو سال هم مهندس افشانی و هم سید ضیاء هاشمی را به عنوان نمایندگان ما در تشکیلات قدرت، ضایع خواهد کرد (جالب است که همین روزها عزیز دیگری در یکی از سایت های استان سید ضیاء هاشمی را متهم به قوم و خویش سالاری کرده است!).

افزون بر آن، نویسنده محترم را دعوت به بسط نگاه می کنم. نه تنها ما نباید در برابر سایر هموطنان دست به تبعیض بزنیم (یا تبعیض را با تبعیض پاسخ دهیم)، بلکه باید طوری رفتار کنیم که اگر مردم سرزمین های رفته در ورای ارس و هرات و حتی کردستان عراق و آن سوتر بخواهند برگردند، مطمئن باشند ما آن ها را همچون خودمان شهروند درجه یک خواهیم دانست.

انتهای پیام/ی