پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

سید ناصر حسینی‌پور بحرینی، نماینده گچساران و باشت در مجلس پرده از واقعیتی برداشت که نشان می‌دهد وزن و جایگاه یک نماینده مجلس چقدر پایین آمده است.

به گزارش ریواس جنوب از یاسوج، سخنرانی اخیر نماینده گچساران و باشت در مجلس و در آیین تجلیل از پرستاران، پیرامون مدیریت دانشگاه علوم پزشکی یاسوج آنقدر احساسی و غیرفنی بود که می‌توان نام فاجعه مدیریتی در گچساران بر آن نهاد.

سید ناصر حسینی‌پور بدون حجب و حیای مدیریتی به مردم گفته است که از روز اول انتخابات من در حال جنگ با رئیس دانشگاه علوم پزشکی بودم و تا او را تغییر ندهم، کوتاه نمی‌آیم!

صحبتی که از یک نماینده مجلس بعید است اینچنین شتاب‌زده و جوزده در یک جلسه مهم بیان شود و باطن او را از پشت سابقه‌اش در نوشتن یک کتاب مذهبی نمایان کند.
سوال این است که آقای نماینده دقیقا چه خواسته‌ای از پرویز یزدانپناه داشته که از روز اول انتخابات با او در جنگ و دعوا بوده است؟

مگر روز اول انتخابات معلوم بوده که سید ناصر پیروز انتخابات است که به قول خودش از همان اول جنگ را شروع کرده است؟
مگر در انتخابات هم می‌شود از مدیران خواسته و انتظاراتی داشت؟

نکته بعدی استفاده آقای نماینده از واژه ” جنگ” است؛ گویا او هنوز در حال و هوای جنگ است و این بار از جبهه های مقدس جنگ علیه دشمن به جبهه‌های کثیف سیاست و قدرت آمده تا همه حلال و حرام‌ کردن‌هایش اینجا حرام شوند!

نکته بعدی اینکه اکنون حدود ۶ ماه از انتخابات میان‌دوره گچساران می‌گذرد و آنگونه که خود نماینده ادعا کرده در همه این مدت وقت او و مردم به تغییر یک مدیر تلف شده است.

نکته بعدی اینکه نفوذ آقای حسینی آنقدر کم است که این همه مدت در تلاش برای تغییر یک مدیر بوده و موفق هم نبوده است.

موضوع دیگری که قابل اشاره است این بوده که چطور شده است که تا این حد تغییر رئیس دانشگاه علوم پزشکی برای او مهم شده است؟ آیا هدف اصلاح امور است یا انتصاب یک مدیر دست‌نشانده برای حمایت از منافع جناحی و منطقه‌ای مدنظر است؟

اگر واقعا آقای نماینده با دلایل روشن آن هم از روز اول به مردم می‌گفت که دانشگاه علوم پزشکی نیاز به تغییر و اصلاح دارد تا حدی قابل قبول بود اما اینکه او به دنبال یک مدیر گچسارانی است و آن هم بعد از آنکه از رسیدن به خواسته‌ها و مطامع‌اش ناامید شده، واقعا چیزی جز جوانی و بی‌تجربگی او نیست.

نکته بعدی اینکه آقای حسینی که ادعای پیروی از رهبری انقلاب را دارد چطور به خودش اجازه می‌دهد با این وضوح پای روی توسعه رهبری بگذارد و دخالت در حوزه دولت که هیچ، آشکارا لج و لجبازی راه بیندازد و به دنبال انتصاب نیروهایی باشد که برایش رای جمع کنند!

آقای نماینده چه واقعا راست گفته و از روز اول انتخابات با یک مدیر لج کرده و چه در این مدت سکوت کرده و حالا به فکر تغییر افتاده در هر صورت زیر سوال است و باید پاسخگو باشد.

نکته دیگر اینکه با گذشت ۶ ماه از عمر دولت جدید، تغییر مدیران امری عادی است و اینکه نماینده یک منطقه آن هم با این شدت و هیجان از تغییر یک مدیر حرف بزند، شائبه‌انگیز است.

موضوع دیگر اینکه نماینده جوان و کم تجربه گچساران این خواسته خود را همراه با توهین و عصبانیت و حتی طرح مسائل طایفه‌ای و قومیتی مطرح کرده است؛ استفاده از واژه و تعبیرهایی چون صندلی بی‌مصرف، یزدانپناه باید برود، طایفه‌ای شدن دانشگاه، باید فرد فنی و درمانی بیاید و…. در حد جایگاه او نیستند و اگر خواسته مهمی در میان نیست او می‌توانست در سکوت آقای یزدانپناه را تغییر دهد نیازی به این هیاهو و جنجال نبود.

و نکته آخر اینکه این تعیین تکلیف برای یک دانشگاه دولتی از سوی یک مسئول در یک قوه دیگر توهینی به شخص استاندار، فرماندار گچساران و در نهایت وزیر بهداشت و درمان و همه دولتی‌هاست؛ او حالا که به این صراحت در کار یک قوه دیگر دخالت می‌کند حداقل برای احترام ظاهری هم که شده می‌توانست در قالب توصیه و پیشنهاد و تذکر حرفش را بزند نه اینکه تعیین تکلیف کند و دستور دهد.

انتهای پیام/بنام