پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس جنوب- سجاد بنام/

«هیچ‌وقت به فکر معیشت نباشید بلکه به این بیندیشید که آنچه از قلم شما تراوش می‌کند به راحتی به مرحله انتشار هم برسد؛ اگر جامعه این مجال را به شما بدهد ما و شما بایستی سپاسگزار باشیم. خبرنگار و روزنامه‌نگار و عکاس هرگز نباید نگران این باشد که از این حرفه نتواند نیازهای اولیه خود را برطرف کند.»

اینها، ترجیع‌بند اظهارات استاندار فارس در جمع خبرنگاران بود. جمعی که اگرچه روبروی بیلبورد بزرگ «روزی برای خبرنگاران» نشسته بودند اما با کمی هوشیاری باورشان می‌شد که از همه‌ی سیصد و شصت و پنج روز، همین یک روز هم، روز آنها نیست!

سیدمحمدعلی افشانی، البته مسئولیت و وظیفه خود را در این زمینه فراموش نکرد و گفت: «البته برقرار کردن امنیت شغلی شما به هرشکلی که ممکن باشد وظیفه من و همکاران من است.» او در عین حال تأکید کرد: «اما نه به صرف اینکه خبرنگارید بلکه به‌دلیل اینکه حق بزرگی به گردن جامعه دارید؛ البته اگر خبرنگار به‌معنای واقعی آن باشید.»

وی در ادامه گریزی به آزادی نقد زد و اظهار داشت: «اگر شهروندان جامعه با حق خود آشنا شوند حتماً آن را مطالبه و نهایتاً وصول می‌کنند و جامعه هم به سمتی خواهد رفت که ماحصل آن آزادی است و در آن جامعه آزاد است که خبرنگار می‌تواند به‌راحتی نقد بکند؛ در فضای آزاد توأم با نقد نیز همه انسان‌ها به وظیفه خود به درستی عمل می‌کنند.»

مقام ارشد اجرایی استان فارس با بیان اینکه حاکمان بیشترین نیاز را به رسانه‌ها دارند، تصریح کرد: «امیرالمؤمنین می‌گوید من حقی دارم بر شما و آن اینکه در خفا و آشکار نصیحت‌ام کنید. این نصیحت به معنای نقد است. هم آشکار و هم پنهان. وقتی امیر مؤمنان نقد خود را توسط مردم، در واقع حق خود می‌داند، تکلیف روشن است.»

افشانی در بخش دیگری از اظهارات خود، نسبت به آنچه «خریدن اهالی رسانه توسط نهادهای قدرت» نامید، با اظهار تأسف شدید، اذعان کرد: «یک نمونه از این حقیقت تلخ، رفتار حاکمان مصر در خریدن اصحاب رسانه برای انحراف اذهان عمومی به سمت القای حمایت محمدرضا شاه پهلوی از اعراب در جنگ با اسرائیل بود. اما “هیکل” –روزنامه‌نگار مشهور مصری- جمله بسیار جالبی در این زمینه می‌گوید؛ اینکه “این همه مرکب بر کاغذ حرام شد اما نتیجه‌ای نداشت”.»

او در ادامه تلنگرهای جدی خود به بخشی از بدنه اهالی رسانه، اضافه کرد: «وقتی جلال آل احمد در مجلسی می‌نشست همه مجلس‌نشینان وحشت می‌کردند که او فردا چه خواهد نوشت، البته دقیق و درست. اما با کمال تأسف امروز ما نگاه می‌کنیم که به ما چه می‌رسد و اگر نرسید حالا یک نقدی بنویسیم! این کار مصداق همان مرکب بر کاغذ حرام کردن و بازی با عواطف مردم است.»

نماینده عالی دولت در فارس، تأکید کرد: «خبرنگار ما بایستی مراقب باشد که مرکب بر کاغذ حرام نکند. حواسمان باشد که با عواطف مردم تجارت نکنیم! اگر این کار را بکنیم وای به حال فردا…!»

به‌هر روی، در روزی که استاندار محبوب و واقع‌نگر فارس -صد البته با اندیشه‌ای ناب و روشن و با ادبیاتی مبتنی بر واقعیات و خارج از چرب‌زبانی‌های معمول-، در عین پاسداشت حرمت خبرنگاران، صریح و شفاف به آنها تلنگر می‌زد اما همچنان یک پرسش اساسی بی‌پاسخ ماند و آن اینکه با وجود این همه اندیشه‌های برتر، او و همکاران‌اش برای کدام یک از این شاخصه‌ها به نتایج عملی رسیده‌اند.

افشانی نگفت که برای آزادی قلم‌ها، -با وجود وضوح اوج‌گیری آرامِ آن در عبور از دره‌ی عمیق دولت قبل-، اما چه گام‌های محکمی برای نهادینه‌کردن آن برداشته‌اند؟ از استاندار فهیم فارس انتظار زیادی نیست که با صراحت لهجه همیشگی خود بگوید که برای کاهش وابستگی افسارگسیخته‌ی خبرنگاران به حاکمیت و قدرت و حتی مقام‌های مافوق خود چه کرده است و برای تفکیک خبرنگارانِ “جلال‌آل‌احمد”گونه و خبرنگارانِ به تعبیر او “خریدنی” –دست‌کم در پایتخت فرهنگ و ادب ایران‌زمین- چه تدبیری در سر دارد؟ او باید می‌گفت که حداقل برای سال‌های پیش‌روی‌اش در صدر استان فارس چه وعده‌ی روشنی برای مشکلات معیشتی خبرنگاران ازجمله حقوق و مزایا، بیمه، مسکن، امنیت شغلی و سایر نیازهای اولیه‌شان دارد؟

افشانی در روز خبرنگار به آنها گفت که «هر شب حداقل یک و نیم ساعت برای مرور رسانه‌ها و چندین ساعت برای مطالعه کنار می‌گذارد، حتی اگر چشم‌هایش را به زحمت باز نگه دارد» اما نگفت آیا توانسته تنها برای چند دقیقه چشم‌هایش را برای تصور عمقِ زندگیِ دشوار قشر فرهیخته‌ی قلم‌به‌دست، -حتی به‌زحمت- بسته نگه دارد؟!