پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

دکتر محمد علی وکیلی نماینده مردم تهران در سرمقاله ابتکار نوشت:

این روزها، ایران عزیز سخت عزادار است. پنج شنبه ای که گذشت چند ده تن از بهترین فرزندان خود را از دست داد. همان طور که همه در گزارش ها دیدیم و خواندیم، ساختمان سوخته پلاسکو بر تنی از آتش نشانان کشورمان فرو ریخت. این قلم تاب توصیف آن حادثه دلخراش را ندارد و برای نوشتن از این
مصیبت سرکشی می کند

حقیقتا سخت است نوشتن از پرپر شدن فرزندان این دیار و سخت تر است سخن گفتن از داغ دل مادران آن جوانمردان. تصور اینکه خانواده های آن آتش نشانان مانده در آوار چه می کشند، قلب آدمی را می سوزاند. ما مسئولین هم هرکدام به نوبه خود اگر از این درد دق کنیم، رواست. اینکه در دوران مسئولیت ما، این فجایع رخ می دهد ما را حسابی بدهکار می کند. نمی دانم برای غمباد کردن مسائل و آوار شدن مصائب این مردمان، خداوند ما را خواهد بخشید یا نه؛ باید بر خدا پناه برد.
پیشتر نوشته بودم که سنسور های ما برای تشخیص دردها و مسائل اجتماعی خوب کار نمی کند. ما نشانه های درد را نمی بینیم. ما پیش ازاینکه مسائل مرز بحران را رد کنند، صدای آن را نمی شنویم. به همین سبب کشوری داریم که همیشه در وضعیت قرمز به سر می برد.
پیشتر برای مسائل اجتماعی این هشدار را دادم و نوشتم که سنسورهای مدیریت ما مسایل اجتماعی را خوب تشخیص نمی دهند؛ کنون اما باید شوربختانه گفت پای مدیریت نیز اینجا حسابی می لنگد. نشانه های آن را می شد پیش از حادثه پلاسکو دید. وقتی که با درگرفتن یک باران معمولی، شهر تهران قفل می شود و وقتی که کوچکترین اتفاق، سامان شهر را تهدید می کند، باید حدس می زدیم شهر در چه وضعیتی است. قبلا صاحب نظران ودلسوزان و کارشناسان پیرامون پایین بودن ضریب ایمنی شهر تهران هشدار داده بودند. نشانه ها به ما می گفت که مدیریت شهری تهران، در چه وضعیتی است.
فرو ریختن پلاسکو، فرو ریختن شهری با ضریب ایمنی تهران است. حادثه پلاسکونشان دادکه تهران آبستن بحران است، بحرانهایی که تاآوارنشوندمتوجه نمی شویم. مثالهایی چون پلاسکوکم نبوده اماهیچکدام درس آموزنبود. بی شک بااین روشهای مدیریتی حادثه پلاسکوبامرورزمان به فراموشی سپرده خواهدشدوبایدروندطبیعت ازحادثه بعدرونمای کند. پیش از این، اگر سنسورهای مدیریت شهر خوب کار می کرد، ما می توانستیم دریابیم که شهر رو به سقوط است فقط تانک های دشمن نامرئی است. باید پیش از اینکه این همه «جهان آرا» برای نجات شهر، به زیر خاکستر پلاسکو دفن می شدند، می فهمیدیم که شهر سقوط کرده!
ساختمان پلاسکو که یکباره فرو نریخت. پلاسکو خیلی پیشتر پلاسیده بود ولی کسی آن را ندید. ما با چشمی نمناک، بالاخره این آتش نشانان ملی را تشییع خواهیم کرد اما مساله که تمام نمی شود. هرلحظه ممکن است از گوشه ای دیگر بحرانی دیگر هم سر بر آورد؛ وقتی سنسورهای مدیر یتی از حساسیت بیفتد دیگر باید منتظر هر واقعه ای بود بارهابرضرورت مدیریت یکپارچه تهران تاکیدشده بارهابرضرورت آمادگی دربرخوربابحرانهای نهفته دراین کلانشهرتذکرداده شد ولی هربارنقطه سرخط!آتش نشانان نیازمندتجهیزاتی بیش ازاین هستند حجم آتش پلاسکو وحجم آواربالابود ولی این میزان زمان برای مهارآتش وآواربرداری جای تامل دارد. این وقایع احساس عدم امنیت را به جامعه القا می کند. مردم دلخوش به تدبیر مسئولین خودند که شب راحت سر بر بالین می نهند. اگر ما نشان دهیم که هیچ نشانه ای را در نمی یابیم، اولین چیزی که از مردم می ستانیم احساس «امنیت» است