پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ابوالقاسم دادخونیا مثل بسیاری از جوانان امروزی بیکار بود اما برای آنچه علاقه داشت، جنگید تا اینکه اکنون با به خطر انداختن جانش، هم “نانی” دارد و هم عاشقانه روی دیوار مرگ، با نمایش‌های هیجان‌انگیزش “نامی” دست و پا کرده است.

به گزارش ریواس جنوب، ابولقاسم دادخونیا ۳۳ ساله اهل روستای آبچندار در منطقه چاروسا از ایل طیبی است که علاوه بر بدلکاری، مربی رزمی ووشو، ریس هیئت ووشو کهگیلویه و مربی دفاع شخصی است که قبل از دیوار مرگ، با “بنایی” و کارگری امرار معاش می‌کرد.

او در یک مصاحبه رسانه‌ای از علاقه و کار خود می‌گوید و از عدم حمایت مسولان و  خاطرات تلخ و شیرینش تعریف می‌کند.

این جوان اهل پشتکار ماجرای ورودش به حرفه خطرناک بدلکاری و نمایش روی دیوار مرگ را در گفت‌وگو با عصر زاگرس اینگونه توضیح می‌دهد؛

والا جریانش خیلی مفصل هست؛ من درمرداد سال ۸۳ با نمایش موتورسواری در پیست موتور سواری بهبهان شروع به مانور دادن کردم و در همان سال موتور سواری که دیوار مرگ کار میکرد بنام افشین که بچه شیراز بود در بهبهان کار میکرد و من با ایشان آشنا شدم و اون یک نفر بنام آقای کرامت الله چمن را کاملاً میشناخت.

   ایشان گفتن که چمن از بچه های کهگیلویه هست و اون هم انسان خوبی است و سراغ اون را گرفتم گفتن که ایشان جلو امام زاده ابوذر کار میکند من رفتم سراغ چمن که همشهریم بود .و از وی کمک خواستم که کمکم بکنه برای یاد گرفتن ایشان هم چون تجربه زیادی داشتن فرمودند که شما دنبال این کار نروید که شغل خطرناکی است و اسمش روش هست، دیوار مرگ، ولی من به حرفش توجهی نکردم ناامید نشدم و برگشتم بهبهان پیش افشین که بچه شیراز بود و فقط آدرس فدراسیون موتور سواری را بهم داد.

رفتم چند ماهی با هزاران بدبختی و بدون منزل تو فدراسیون موتور سواری تا گذاشتن بعد از ۲ روز برم داخل پیست موتور سواری تا بتونم فقط مجوز بگیرم بعد برم کم کم دیوار کار کنم

از شانس ما رییس فدراسیون همون روز بازدید داشت یک دور با موتور زدم و ایشان خوشش اومد و ما را گفت روش کار بکنین برای مسابقات منم فقط منتظر مجوز و کارت بودم.

بعد به مدت ۳ ماه با خرج فدراسیون کم کم بچه ها آشنا شدن و بهم مجوز دادن کارت پیست گرفتم بعد به ارومیه رفتم و با یک نفر بنام امین الا یاری که دیوار مرگ داشت آشنا شدم و ایشان کمکم کرد و یاد گرفتم و بعد از چند مدت دستم برای موتور سواری بازتر شد و دیگه دیوار مرگ میتونستم کار بکنم بعد مشکل من خریدن دیوار مرگ بود که بعد از ۲ سال کارگری در خوزستان شهر ماهشهر کار میکرد با یک گچ کار آشنا شدم که اون هم گچ کاری یادم داد و با مزد گچ کاری یک دیوار مرگ خریدم و شروع به کار کردم.

چند ساله اینکار را انجام میدید و در چه شهرهایی نمایش اجرا کردید؟

من از سال ۸۶ دیگه شروع به کار کردم ودر تهران شیراز اصفهان گچساران اهواز بهبهان و…..خیلی از شهرهای ایران کار کردم وحسین خادمی در این نمایش ماراهمراهی میکند.

هدفت از اجرای این نمایش چیه وچه برنامه هایی دارید؟

هدف از این برنامه یکی خوشم از هیجانی بودن واز کارهای بدلکاریش خوشم اومد و تو ایران اعلام بکنم که دهدشت یا کهگیلویه تو هر کاری حرف برای گفتن دارد و هدف بالا بردن پرچم جمهوری اسلامی ایران و کهگیلویه بزرگ بر فراز آسمان ها وافتخار آفرینی برای کشورم وشهرستانم است.

تلخ ترین و شیرین ترین خاطره؟

تلخ ترین خاطره اولین نمایش تو پارک جنگلی دهدشت بود که اون سانس کاری را کل اقوام و کل فامیل و دوستام رفتن بالای دیوار مرگ من شروع به کار کردم و من زیاد هیجان زده شدم و به پایین افتادم.

اما شیرین ترین خاطره این بود که رفتم قلعه ریسی چاروسا همه بچهای روستام دورم جمع شدن و من براشون کار کردم.

با اجرای این نمایش به چه خواسته هایی رسیدی وبه چه آرزویی داشتی که بهش نرسیدید؟

والا با اجرای نمایش به خواسته هایی که رسیدم این بود که پیش مردم هم شهریم محبوب بشم که خداراشکر شدم و آرزو داشتم که یک دیوار مرگ بزرگتر از این بگیرم که بتونم با ماشین داخلش کار بکنم که نشد چون دیوارش الان حداقل ۲۰۰ میلیون می باشد.

چه انتظاری از مردم ومسولان شهرستان دارید؟

انتظار من از مردم هم دعای خیر چون ما اول باید توکل به خدا و نیاز به دعای مردم هستیم.

ولی انتظار از مسولان این هستش که وقتی میایم شهرستان با ما همکاری بکنن مخصوصا شهرداری که هر ده شب ۱ میلیون اجاره میگیرد در شهرهای دیگر بلیط ۱۰ هزار تومان هستش ولی برای شهرستان خودمون ۲ الی ۳ هزار تومان هستش وانتظار داریم برای استقرار مکان کمک بکنند.

چه کسانی در این راه حمایت کردند و چه کسانی سنگ‌اندازی کردند؟

من زمانی که در گرفتن مجوز از فدراسیون موتور سواری بودم فقط یک نفر بنام آقای جناب سرهنگ عابدی که الان رییس پلیس راه کهگیلویه هستش خیلی کمک کرد چون ایشان قبلا گچساران بود و خیلی رایزنی کردند و در زندگی آزارم به کسی نمی رسد که بخوان سنگ اندازی کنند.

آیا تا به حال در اجرای نمایش صدمه دیدید؟

بله متاسفانه یک بار در پارک ورامین تهران و یک بار م در دهدشت صدمه دیدم

موقع اجرای نمایش چه حسی دارید؟

موقع اجرای نمایش وقتی که مردم را بالا میبینم که خوشحال هستن اون وقت منم هم حس خوبی دارم و خدای بزرگ را شکر میکنم که این کمک را به من کرد و بتونم یک ایرانی را شاد بکنم و سرگرم بشوند.

برای دیدن ویدئویی از نمایش ابولقاسم دادخونیا و همکارش خادمی کلیک کنید.

انتهای پیام/مهرجو