پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس/سید قائم موسوی*
اقدام حجه الاسلام بزرگواری در انصراف از کاندیداتوری مجدد در انتخابات با هر هدف و نیتی انجام شده، عملی بزرگ و شایسته ی تقدیر می باشد که در درون خود پیام های صریح و ضمنی فراوان و متفاوتی دارد.فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت ایشان در هشت سال نمایندگی و همچنین بدون در نظر گرفتن استدلال های موافقین و مخالفین، له یا علیه کارنامه هشت ساله اش، نفسِ این حرکت باید الگویی شود برای دیگرانی که تصور می کنند در هر شرایطی و با هر ترفندی باید در پهنه‌ی قدرت رسمی حضور داشته باشند. دیگرانی که تصور می کنند اگر نباشند چرخ روزگار نمی چرخد. شاید تنها نقطه‌ی مثبتی که بتواند گرده های مخالفت و عناد سیاسی مخالفین پر وپا قرص ایشان را تبدیل به نگاه مثبتی بنماید، دقیقا همین عمل باشد. عملی که برای همه‌ی کنش‌گران گستره‌ی سیاسی شهرستان های چهارگانه درسی پراگماتیک خواهد بود و شاید حرکتی باشد که باعث تداوم نام وی و سرپوشی برادبیات هیجانی و حرکات  هیستریک خواهد شد. انصراف وی از حضور در صحنه، عملا معادلات انتخابات را به هم ریخته و آرایش سیاسی جریانها را نیز متحول خواهد نمود. بعضی ها را امیدوار و برخی را ناامید ، خیلی ها را دل نگران و تعداد زیادی را آرام.
بنده در اینجا به فقراتی از محاسن این اقدام نیکو می پردازم:
-شاید مهمترین پیام صریح اقدامش این باشد که نشان داد آقای بزرگواری به چرخش نخبگان اعتقاد دارد؛ اعتقادی فارغ از شعارزدگی و در عمل این را اثبات کرده  است.
– رقیبان دیرینه اش که به شدت عطش رجعت به قدرت را دارند را به گونه ای آچمز کرد و حرص به قدرت آنها را در نگاه عامه ی مردم به شدت عیان کرده است.
– همانگونه که در بیانیه اش نیز آمده است، مفهوم صداقت و روراستی را در فضای سیاسی گسترانیده است و این دقیقا مخالف رفتارهای رقبای انتخاباتی اش بوده است.
-یک نوع پرنسیبِ سیاسی را به منصه‌ی ظهور رسانید که شاید از سیاستمدارانی در این قواره بعید به نظر می‌رسید.
– یک نوع پل برای آینده ای بهتر و اساسا آینده‌نگری توام با عقلانیت پیشه کرده‌است.
به زعم نگارنده فارغ از نگاهها و نگرش های سیاسی- جناحی عدم اصرار آقای بزرگواری بر حضور در انتخابات (چه ترس از عدم صلاحیت مجدد باشد، چه از ملاحظه ی احتمال شکست از رقیبان باشد، چه بر مبنای در نظر گرفتن نامتجانس بودن عقاید سیاسی وی با مجموعه ی دولت باشد، چه یک تصمیم سیاسی برای سنجش احساسات و مواضع مخاطبین باشد، چه بر مبنای تصمیم حزبی و منفعل بودن نگرش شخصی‌اش باشد و…)حرکتی تاریخ ساز و درسی برای همه کنشگران سیاسی این خطه هست.
شاید سید برای فرار از انتظارات ِ فزاینده و بعضا سطحی و غیرمرتبط با وظایف اصیل نمایندگی ترجیح داد از مدار انتخابات و گرفتاری در خواسته های ناجور و جور وا جور حوزه ی انتخابیه، خود را برهاند و عمری بواسطه عدم دلبستگی به قدرت و انصراف از چنگ زدن به قدرت در هر شرایطی، نام خود را بر تارکِ سیاسی شهرستان های چهارگانه بنشاند. در هر صورت و با هر دستاویز تحلیلی، اقدامش تاریخی و قابل تقدیر است و شاید اگر عقلانیت سیاسی در سپهر سیاست محلی هژمون شود، از این اقدام در عین شگفتی به نیکی یاد شود و مکانیزمی جهت سپردن رقابت ها به نخبگان جوان تر شود. انشاء الله

*دانشجوی دکتری علوم سیاسی