در وصف کی عطا طاهری: بقلم محمود منطقیان به یاد مرد ادب وفرهنگ ترجیح دادم در سیزده به در در خانه بنشینم و با کتاب او همدم شوم
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
منطقیان، ریواس جنوب
امروز دوشنبه سیزده فروردین سال۹۷بود، شهردهدشت به دلیل سیزده بدَرخلوت وبی صداشدوازغرش خودروها وشلوغی شهرخبری نبود.خیابانها ساکت وآرام بودندوفارغ ازسروصداو غوغا و بروبیا.اماخودترجیح دادم که درخانه بمانم وآرام باشم وباکتاب ماندگار”کوچ کوچ”کی عطاطاهری تنها وهمدم وهمنشین شوم واز نوشته های دل نوازودردمندانه وسوزناک این آموزگارنازنین بهره جویم.خاطرات ویادداشتهای مردی که ازکوران رویدادها وآزمونهای تلخ وسخت وگاه شیرین زندگی پرفرازونشیب گذشته بودتامغزاستخوان واعماق روان نفوذمی کردوآدم رابه دنیای دیگری می بردواشک راازچشمان روان وبغض رادرگلو می ترکاند.
امروزباغرق شدن دوباره درکتاب” کوچ کوچ”زمانی ازاین دنیایی که اهل سیاست وجاه وشهرت ومال دودستی به آن چسبیده اند،دورماندم وفارغ شدم وبه بزرگی عطاطاهری وسرنوشت مردمی اندیشیدم که فقرفرهنگی واقتصادی و تعصب وخشونت وناپایبندی به آیین وقانون وحقوق یکدیگر،همواره برایشان دردسروسختی ها آفریده وازآنچه برسرشان آمده چندان درس نگرفته اند ودامن ازدست دشواریهاوگرفتاریها وناسازگاریها وهدردادن زمانهاو فرصتها هنوزرهانکرده اندوراه درازی تارسیدن به قانون مداری ورعایت حقوق یکدیگر وپای بندی به آزادی ودادگری برای همه انسانها، درپیش دارند.
کی عطاطاهری انسانی بودکه درشرایط و محیطی که بیشتر دلبستگی شان به تفنگ واسب وییلاق وقشلاق وستیزه برسرآب،
زمین،چراگاه ویوردوزناشویی و…بود و تعصب منطقه ای وقومی گاهی آنهاراروی درروی هم وبه ستیزه وتازه کردن کینه های دیرین وانتقام وامی داشت زیست، لیکن به جای تعصب ورزیدن وتفنگ به دست گرفتن وکین خواهی، به سراغ قلم وکتاب وفرهنگ و سخن وگفتگوواندیشه واخلاق وانسانیت ومدارا رفت ودانش وخردونیک منشی رابرگزیدوراهش را ولوتنهاویاباهمرهان اندک، ازدیگران جداکردوچراغ دانش وخردرا دراین
محیط پرآشوبِ اجتماعی برافروخت وآموزش وتربیت راکلیدگشایش درهای فروبسته وزیانباروآزاردهنده دیدودریافت که چاره کارها وگرفتاریها، تنهاازراه دانش وفرهنگ واخلاق وانسانیت درمان پذیراست وروشهای احساسی وتعصب وخشونت وخودکامگی وسرکوب ودیگرآزاری هرگزراه حل مناسب و پاسخگوبرای دردها وآلام بشری نیست؛بلکه بایدازراههای خردمندانه وانسانی وفرهنگی نیازهای فردوجامعه رابرآورد وبه حقوق انسانی وجامعه سالم وآرام رسید.کوچ کوچ به درستی رنجنامه این دیاروآیینه تمام نمای ریشه سرنوشت
ودردهای جامعه ومردمی است که برای زندگی خودبه راههای نادرست ونامناسب گام نهاده اندوهمواره دراین راهها،دردی بردردهای پیشین خویش افزوده اند.او
به ماآموخت که دیکتاتوری و زورمداری وخشونت، هرگز به آرامش وخرسندی وترقی وسلامت فردوجامعه نمی انجامد وراه به دیاردرستی وراستی نمی برد.درسرزمین کهگیلویه وبویراحمدآموزگاران زیادی درروزگارنیاز
وفقر،چراغ دانش وآموزش را برافروختندو فرزندان این دیار راازبی خبری وناآگاهی رهاندندومحیط راروشنایی بخشیدند،لیکن کی عطاطاهری دراین میانه نقشی ممتازوبرجسته وکم مانندداشت وهنرها
وشایستگیهای فراوان ازاوسرزدوتجلی کردکه بایدبه نقش های ماندگاراین مردِنیک بیشتراندیشیدوقدروجایگاه اورابیشترشناخت وپاس داشت وازافکاروکردارویادگارهای اوبهره بیشتر برد.امروزدردفترخاطرات این آموزگارِ فرهنگ، دردوعشق وآدمیت وپایداری واندیشه وهنرورازماندگاری رادیدم وبه
یاداواشک ریختم واندوه خوردم وافسوس که درزمان حیاتش نتوانستم بیشتراورادریابم وازباردانش وتجربه هایش درس آموزم وبهره وافرگیرم.
ونیک دانستم که مردان نیک همواره راهشان به روی انسانهاگشوده است وهمواره آموزگارندوزندگیشان مرزو پایان نداردوکی عطاطاهری ازبزرگ مردانی بودکه نیک زیست وهمچنان که درروزگارحیاتش آموزگارومردعرصه فکروفرهنگ واخلاق وادب وسخن وفروتنی وشکیبایی ومردم نوازی وصلح ودوستی وخردمندی بود،بعدازاین نیزراهش،چراغ راه آیندگان وآنهایی خواهدبودکه درپی درستی وراستی ونیکی وآزادگی وانسانیت وفرهنگ ودادوخرداندوحقوق انسانی راپاس می دارندوبه گفته حافظ:
“هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما”
یاد و راهش زنده و پاینده باد