پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

یکی از مخاطبین ریواس جنوب در یادداشتی به همراه مستندات از مرگ دردناک کودک تازه متولد شده‌ای می‌گوید که در بیمارستان شهدای گمنام یاسوج، مظلومانه، آغوش مادرش را با خاک و مرگ عوض کرد.
مصیب حیدری/
یک نوزاد دیگرهم بعداز تولددر بیمارستان شهدای گمنام یاسوج جان داد.

شب گذشته متاسفانه بدلیل بی تجربگی  بخشی از کادر پرستاری و پزشکی و عدم تجهیزات پزشکی در مرکز کهگیلویه وبویراحمدیک نوزاد دیگردر آغوش پدر و مادرش جان سپرد.

براساس گفتگوی حضوری با پدر ومادراین نوزاد وانطور که اظهار داشتند این بیمارستان فاقد هر نو امکانات وتجهیزات لازم اولیه جهت احیای نوزادی که دچار خفگی طبیعی اولیه شده میباشد ودستگاه دستی پمپاژ اکسیژن به ریه باعث ترکیدن ونفوذ هوابین ریه وقلب وجان دادن این نوزاد شده است.

بیمارستانهای یاسوج بدلیل نداشتن کادر مجرب وباتجربه ویا عدم تجهیزات پزشکی ماهانه شاهدجان دادن نوزادان و یا مادرانی که جهت زایمان به آنها مراجعه کرده اند شده وتا کنون کسی سوال نکرده چرا باید اینهمه جان انسانها دراین استان که یک چهارم نفت کشور را تامین می کند وبالاترین شهید را نسبت به جمعیتش نثار انقلاب کرده بدلیل عدم تجهیزات پزشکی قربانی شوند.

بیمارستان شهدای گمنام یاسوج  وابسته به سازمان تامین اجتماعی است  مادر نوزاد میگوید دوروز گذشته نزدیک به ظهر با درد طبیعی زایمان به بیمارستان شهدای گمنام یاسوج منتقل شدم بدون هیچ گونه امپول یا سرمی فرزندم صحیح وسالم بعد از ۳۵تا ۴۰ دقیقه متولد شد با خوشحالی تمام کودک را در آغوش گرفتم وتمام درد خود را فراموش کردم اما چند لحظه بعد کودک را از من جدا کردن و در اتاقی دیگر قرار دادن بعد از ۲۰ دقیقه کودک شروع به گریه کردن نمود یکی از پرستاران را صدا زدم گفتم کودک زیاد بیقراری می کند ببینید مگه مشکلی داره گفتن مشکلی نداره طبیعیه تا اینکه از جایم بلند شدم واصرار کردم وکودک را به من دادن گفتن باید شیر بهش بدی من هم کودک را گرفتم وحدودا ۲۰ دقیقه شیر خورد به طوری که دیگر احساس کردم شیرم تمام شده  چنددقیقه ای گذشت متوجه شدم کودک داره بد نفس میکشه وبه سختی مثل ماهی که از آب گرفته شده دهانشو برای گرفتن اکسیژن باز میکنه به پرستار گفتم این بچه داره بد نفس میکشه انگار مشکلی براش پیش اومده ابتدا فکر کردم طبیعی باشه اما دیدم کم کم صورت بچه تیره میشه اینجا بود که همه ریختن دورو برم وبچه را گرفتن

ابتدا شلنگی از راه بینی بدون حساب وکتاب فقط با اندازه گرفتن فاصله شلنگ از راه بینی یا دهان تا ریه  وارد ریه بچه کردن وبعد هم با یک دستگاه دستی شروع کردن  به وارد کردن هوا به داخل ریه بچه  یک ساعتی این کارو تکرار کردن دیدن حال بچه بدتر شده مجددا در خواست دستگاه ساکشن را از  بیمارستان امام سجاد یاسوج نمودن چون فکر میکردن شاید مواد زاید در رحم مادر در گلوی بچه مونده باشه که متاسفانه بیمارستان امام سجاد که هم سابقه خوبی درقربانی کردن جون افراد ومردم این منطقه داره جواب رد داد ومسئولین بیمارستان از دادن یک دستگاه ساکشن برای نجات جون یک انسان امتناع کردن نهایتا پزشکان وپرستاران متوسل شدن به تماس گرفتن با شهرهای همجوار مثل بهبهان وشیراز واهواز وامثالهم که یک تخت خالی ویک سیستم اکسیژن جورکنن تا شایدجون این نوزادرانجات دهند اما متاسفانه همه تلاشها بی نتیجه موند وپدر کودک اصرار میکنه که شما بگذارید ببرم شیراز تا شاید نجاتش بدم اما زیاد توجهی نمی شه ونهایتا چند متخصص اطفال مراجعه می کنن ومیبینن وضعیت واقعا حاد شده ظاهرا شلنگی از طریق سینه وارد ریه نوزاد میفرستن برای  یا تخلیه و یا اکسیژن خدا میداند و وقتی میبینن کار دیگه تمومه واین نوزاد راه برگشتی نداره

نهایتا با همین وضعیت حاد وتقریبا مرگ مغزی نوزاد را به شیراز اعزام می کنن .بعد ازا عزام به شیراز چند ساعتی در بیمارستان رسیدگی می کنن ونهایتا اعلام می کنن که کودک در قتلگاه یاسوج جان داده وفقط این جسد بوده که شما منتقل نمودید .

به گفته پدر این نوزاد با اصرار زیاد ایشان از چند دکتر متخصص ایشان دلیل مرگ این نوزاد را خفگی می دانند و میگویند زمانی که کودک در بیمارستان متولد شده باید کار ساکشن وتخلیه مواد مازاد از دهان ویا موادی ترشحی در گلوی ایشان انجام میشده که این بیمارستان اولا فاقد دستگاه ساکشن و ثانیا کادر مجرب وباتجربه بوده که دهان کودک را از مواد ی که ممکن است در رحم وارد دهان وی شده تخلیه نمایند که با دادن شیر به کودک ووارد کردن شلنگ به ریه مواد زاید وارد ریه شده وبا استفاده از دستگاه تنفس دستی که نمی توان آن را با دم وبازدم کودک هماهنگ نمود باعث پاره شدن ریه کودک وقرار گرفتن هوا بین قلب وریه ونهایتا مرگ کودک شده که این جای بسی تاسف است.

پزشکان شیراز علت خفگی را شیر دادن قبل از عملیات ساکشن دانستند.

ایا یک بخش زایمان بیمارستان نباید حداقل چند دستگاه ساکشن  ویا اکسیژن در آن وجود داشته باشد تا اینقدر فرزندان این سرزمین به این راحتی جان ندهند خون این طفل معصوم را باید به گردن اون مدیر نالایقی گذاشت که قدرت تهیه چند دستگاه ساده را ندارد یا اون پرستار بی تجربه ای که بدون توجه به ظرفیت ریه نوزاد ریه را مشابه تیوپ  خودرو باد می کند تا بترکد ویا اون مسئولانی که فقط این ملت برای بوجود نیامدن این روزهای جان خود وعزیزانشان را نثار کردند والان فرزندانشان به مانند ماهی از آب گرفته شده برای یک دستگاه اکسیژن قربانی میشوند.

کی باید جواب مادر ی را بدهد که ۹ ماه با هزاران فکر وخیال جگرگوشه دل خود را با هزاران خواب پریشان متولد مینماید وبه راحتی فرزندش در جلوی چشمش پرپر میشود را بدهد تا کی باید در این به ظاهر مرکز استان عقب مانده کودکان وزنان مردم قربانی شود ایا کسی نیست صدا وناله این مردم محروم رابشنود وزرای ما.نمایندگان ما ومسئولین ما چرا خود را به خواب خرگوشی زده اند آیا وقت بیداری نشده تا کی دیگر جان همه به لب رسیده فغان وناله این مردم محروم از همه جای استان بلند است

توقع این حقیر از تمامی اصحاب رسانه .نماینده محترم ولی فقیه ونمایندگان مجلس این است که به عنوان یک عضو کوچکی از این جامعه بیایید آنقدر دردها ی این استان را داد بزنید تا حداقل فکری بحال این فلاکت بشود.

نهایتا بعد از یک شب کودک در بیمارستان شیراز میماند و تا ظهر روز بعد نیز هزینه ۴ونیم میلیون تومانی از پدر کودک اخذ وجسد را تحویل میدهند حال باید پرسید این همه پول را چرا باید بگیرند این چه ظلمی است که در حق مردم میشود یک کارگر مگر چند ماه باید کار کند تا ۴ میلیون  درآمد کسب کند حال اگر فرزندش زنده میموند باز هم دردی نبود هرجا که پا میگذاری باید داغی جگرسوزتر از قبلی بر قلب وروحت گذاشته شود.

(مصیب حیدری، دایی کودک فوت شده)


انتهای پیام/ی