رد اعتباری که اعتبار آورد؛ تاجگردون و بزرگواری، پیروز واقعی ماراتن ناجوانمردانه ی اصولگرایان
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
عظیم بنام / ریواس جنوب
گاهی باید رفت؛ این جمله مصداقی است برای غلام رضا تاجگردون در مجلس یازدهم.
در سال های گذشته و زمان های دورتر وقتی که آنچنان نظارتی بر فوتبال نبود، هنگامی که تیم های ایرانی در کشورهای عربی به میدان می رفتند تقریبا همه می دانستند که داور می آید و آنقدر می ماند تا نتیجه دلخواهش برای تیم های عربی رقم بخورد و آنوقت با سوتی محکم و با ادعایی قانون مدارانه پایان بازی را اعلام میکند.
زندگی چند ماه اخیر تاجگردون نیز مشابه آن زمان ها شد؛ وقتیکه تمام همکیشان او از فیلتر سخت شورای نگهبان رد نشدند قطعا او و دوستانش پیش بینی روزهای سخت را می کردند اما نه به این روش و نه ناجوانمردانه.
در اینکه انتقاداتی به تاجگردون وارد است شکی نیست اما انتقادات به دیگران نیز وارد است( که در مطلب دیگری به آن پرداخته می شود) .
تاجگردون از جاهایی ضربه خورد که دیگران نیز تحت عنوان “انتقاد”به او وارد می کردند و حالا به نظر می رسد در جوی آرام ممکن است خود تاجگردون نیز آنها را بپذیرد.
به نظر می رسد تاجگردون ضربه ی دو چیز را خورد که شاید در یکی از آنها مقصر اصلی خودش بوده است:
یک: از اصلاح طلبانی ضربه خود که فکر می کردند تاجگردون باید اصلاح طلبی او بیشتر نمایان بود ولی معتقد بودند که نبود؛ مساله ای که در جاهایی مانند ظلم هایی که به مطهری ها، پزشکیانی ها، صادقی ها و سلحشوری ها می شد انتظار دفاع شجاعانه از تاجگردون می رفت و پیش بینی روزهای سخت آنها را برای خود می کرد.
دوم: از اصولگرایانی ضربه خورد که او را یک اصلاح طلب پر قدرت و متنفذ و محبوب می دانستند و به جرم اصلاح طلبی با او برخورد سیاسی کردند.
جمیع این حدسیات موجب شد تا اصولگرایان متعصب سنتی مانند زاکانی با این تصور اصلاح طلبی به کسی حمله کنند که آنچنان هم، هم کیشانش او را نیز رفیق شفیق نمی دانستند.
و البته تاجگردون در این سال ها نیز خود را هزینه مدیرانی کرد که در روزهای تنگِ تاجگردون و در حالیکه باید به کمک او می آمدند اما وقتی اوضاع را بر وفق مراد او نمی دیدند کت و شلوار تعامل با نمایندگان جدید و احتمالا دولت بعدی دوختند.
از همه مدیرانی که تاجگردون اکنون چوب رفاقت با آنها را میخورد به جز نوروزی در سازمان برنامه و بودجه، زارع پور و یاری در آموزش و پرورش، محمدی تبار در مدیریت بحران و برخی دیگر از مدیران به صورت جسته و گریخته، آنچنان که باید و شاید کسی به میدان حمایت نیامد تا نشان دهند بیشتر مدیران نانی بودند تا جانی؛ هرچند، چندین برابر آنها تاجگردون هوادارانی داشت و دارد که حاضر هستند تا لحظه آخر در کنار او بمانند و نهایتا با او نیز به جهنم بروند.
اما تاجگردون هر چه بود برای این استان و این حوزه انتخابیه نماد خدمت بود و طرفداران جانی خود را داشت و دارد و از دست دادن قدرت او برای این استان یک زنگ خطر است.
تاجگردون محبوب بود و کاربلد؛ اگر به اتهامات او نیز توجه کنیم متوجه خواهیم شد که همین اتهامات را همین نمایندگان در حوزه های انتخابیه خود نیز بعنوان عملکرد خود معرفی میکنند.
انتصاب نزدیکان و جذب اعتبارات از اتهاماتی است که به او میزنند و این در حالیست که همه نمایندگان در تلاش هستند تا این دو را برای کارنامه ی خود عملی کنند.
به مدرک دکترای او که توسط هوادارانش گفته می شود گیر دادند که این روزها در هر اداره و کوچه و خیابانی برویم مردم همدیگر را به این چنین نام هایی صدا می زنند تاجگردون نیز یکی.
در همین مجلس ها، هزاران بار گفتند که ملاک حال فعلی افراد است؛ اما به مادر فوت شده او و یا ابا اجداد به رحمت خدا رفته ی او اشاره می کنند که علاوه بر اینکه در این زمینه اخلاق را باختند به فرض اینکه اباء اجداد او نیز فاسد بوده باشند که نبودند و از چهره های محبوب و بزرگ آن دیار بودند اما به تاجگردون فعلی چه ربطی دارد؟
خلاصه؛ باید بپذیریم که ماراتن تاجگردون تا حذف او ادامه پیدا میکرد و حتی اگر مجلس نیز به او رای می داد بازهم قانون من دراوردی دیگری می آوردند تا به آرزوی خود برسند.
هر چه بود همه دیدند که تاجگردون از فیلترهای سخت و تخصصی شورای نگهبان، شعبه و کمیسیون تحقیق گذشت و توسط داوران والیبالی که خطای هند می گیرند رد شد تا پاکی او بر همگان ثابت شود و در تاریخ ماندگار شود.
در این میان، سید علی محمد بزرگواری که نطق های جنجالی او شائبه های افراطی بودن او را پر رنگ می کرد، با حمایت خود از تاجگردونی که همین چند وقت پیش بیانیه انتقادی علیه او داده بود نشان داد که هیچ چیز جز حقیقت و واقعیت برای او مهم نیست و با این اقدام در نگاه خیلی ها پیروز واقعی سیاست مداران زاگرس نشین بوده است؛ در بین نیروهای کشوری هم این مسعود پزشکیان بوده است که با اظهارنظر خود توانست بر محبوبیت قبلی خود بیفزاید.
مخلص کلام: زندگی ادامه دارد اما تاجگردون باید از این روزها عبرت بگیرد و در صورت گرفتن جانی دیگر، بهتر است در جاهایی جانی ها را جایگزین نانی ها کند.
از یک سوال نیز نمی توانم بگذرم: این ۱۰۲ نفری که در یک مجلس یک رنگ و با شعار انقلابی به تاجگردون رای دادند آیا نیز مفسد هستند؟
جون خت مه مجبوری گپ بزنی؟ اگر هیچ نگی، نیگون لال بی….