پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

یادداشت- کریم بنام

استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد، مدیر متفاوتی است این را تقریبا همه مدیران و حتی قاطبه افکار عمومی فهمیدند اما این را همه می‌دانند که تغییر دادن و تغییر کردن همیشه هزینه‌های فراوانی دارد؛ هزینه‌هایی که گاه به قیمت بر هم زدن آرامشی که یک مدیر برای چند صباح مدیریت بیشتر نیاز دارد، خواهد بود.

علی‌محمد احمدی به نظر می‌رسد این ریسک‌ها را پذیرفته و برای تغییر حاضر است هزینه دهد و چالش‌ها را به جان بخرد.

این را هم همان روزهای اول مشاورینش به او گفتند که در کهگیلویه و بویراحمد، آرام مدیریت کردن نتیجه نمی‌دهد و موتور خاموش برخی مدیران این استان را باید با هل دادن، روشن کرد؛ مشاوره‌ای که در درست و غلط بودن آن دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد.

بسیاری معتقدند که احمدی راه را درست انتخاب کرده اما در هموار کردن این راه و برای اطمینان از طی کردن آن تا مقصد، نیازمند رعایت حرمت مدیران و تغییر نگاه بدبینانه‌اش به عملکرد مدیران است؛ نگاهی که اصل بر اشتباه مدیران است جز اینکه خلاف آن ثابت شود!

احمدی حدود ۲ ماه است که استاندار کهگلویه و بویراحمد شده و در همین مدت با حرف‌هایش بخش زیادی از افکار عمومی را با خود همراه کرده و این سبک مدیریتی او طرفداران زیادی دارد اما به همان اندازه که طرفدار دارد برای به مقصد رساندن این بار، مانع و دشمن و مخالف هم دارد.

اما با وجود سبک عامه‌پسند استاندار جدید، پیش‌بینی می‌شد که این شیوه مدیریتی با سخت‌گیری‌های اداری، اهمیت دادن به نظم و مقررات و مطالبه‌گری استاندار از مدیران، چالش‌هایی هم دارد.

یکی از چالش‌هایی که پیش‌بینی می‌شد، در یکی دو روز گذشته در حوزه دانشگاه یاسوج اتفاق افتاد که از قضا یکی از مهمترین و پرضعف‌ترین بخش‌های این استان یعنی “پژوهش” را بر عهده دارد؛ محمودرضا رحیمی در این روزها به شدت با استاندار جدید این استان زاویه پیدا کرده است.

اختلافات محمودرضا رحیمی با استاندار برای موضوعی علنی شد که در کهگیلویه و بویراحمد بهایی به آن داده نمی‌شود و نه مربوط به دوران رحیمی در دانشگاه یاسوج است و نه دو ماهی که احمدی استاندار شد؛ تعداد زیادی از اعضای کارگروه پژوهش مدیران اهل کار و باانگیزه‌ای نیستند و این روزها متأسفانه رحیمی به جای پذیرفتن واقعیت‌ها در مقابل استاندار موضع گرفته و از کارهای پر ایراد حوزه پژوهش دفاع کرده است.

علی محمد احمدی

استاندار حق دارد وقتی چند روز قبل از هفته پژوهش، جلسه‌ای برگزار می‌شود تا فقط گفته شود این جلسه برگزار شده، ناراحت باشد؟ اصلا آنچه که مردم کهگیلویه و بویراحمد را امیدوار کرده است همین مطالبه‌گری از مدیران بوده است؛ مطالبه‌گری که البته به هیچ عنوان نباید به تخریب و تضعیف مدیران بومی که بسیاری از آنان توانمند هستند، منجر شود.

اگر استاندار متفاوت است بدون شک باید از متولیان حوزه پژوهش برنامه بخواهد؛ او بدون شک به چند اسلاید و مطالب کلی اینترنتی قانع نمی‌شود.

افکار عمومی یادشان نرفته که در همین دو سال گذشته مهم‌ترین سند و برنامه این استان یعنی آمایش سرزمینی به شکل مبتدیانه‌ای از یکی از استان‌های دیگر کپی شده بود که  آنقدر ناشی بودند که حتی اسم آن استان را هم عوض نکردند تا همه کپی بودن آن را متوجه شوند؛ هر چند حتی اگر رسانه‌ها نبودند به همین سند آمایش هم بسنده می‌کردند و آن را به خورد ملت می‌دادند!

پس استاندار حق دارد که از دانشگاه و دانشگاهیان طرح و برنامه بخواهد، این‌ها ناراحتی و جنجال نیاز ندارد.

اما بدشانسی‌های محمودرضا رحیمی به همین موارد ختم نمی‌شود؛ استاندار جدید کهگیلویه و بویراحمد خودش یک چهره دانشگاهی است و اتفاقا در حوزه پژوهش در دانشگاه‌های بزرگ و همچنین تأمین اجتماعی مسئولیت داشته است و با خم و چم این حوزه آشنا است و برای همین نمی‌توان همانند گذشته به راحتی مطالبی را تحویل او داد و جلسه‌ای را برگزار کرد و روزی را گذراند.

این نکته را نیز نباید فراموش کرد که جرقه این اختلافات شاید به روزهای نخست استانداری احمدی هم برمی‌گردد؛ آنجا که در یک موضع مردم‌پسند از استخدام‌های فامیلی در یک نهاد علمی به شدت انتقاد کرد؛ انتقاداتی که البته فقط منحصر به استاندار نبود و چند روز بعد نیز رئیس دادگستری کهگیلویه و بویراحمد از صدور حکم برای مدیری خبر داد که استخدام‌های فامیلی داشته است.

آن روزها رئیس دانشگاه یاسوج پاسخی به این حرف‌ها نداد اما با عدم حضورش در جلسه شورای پژوهش روز گذشته که خودش دبیر آن است و اتفاقا” در آستانه هفته پژوهش هم بوده، عملا” از خط قرمز استاندار جدید عبور کرد و معاونش را به جلسه فرستاد.

استاندار کهگیلویه و بویراحمد در جلسه چند روز پیشش با مدیران پیرامون بودجه‌های پژوهشی و برگشت برخی اعتبارات نیز به شدت بر برخی دستگاه‌ها برای عملکرد ضعیفشان در حوزه طرح‌های پژوهشی خرده گرفت و اینگونه نبوده که فقط با دانشگاه یاسوج مشکل داشته اشد.

شاید رحیمی همان وقتی که چند قدم قبل از استانداری در اتاق کارش بود و به جلسه مهم پژوهش نیامد، به این فکر میکرد که استاندار مقام بالادستی او نیست و او هم‌تراز با استاندار است؛ شاید می‌خواست قدرت‌نمایی کند و شاید هم نمی‌دانست چه روزهای پرحاشیه‌ای را برای خودش و جامعه دانشگاهی رقم می‌زند.

البته این نکته هم وجود دارد که در دانشگاه یاسوج، همه امورات پژوهشی را معاون پژوهشی یعنی هجیر کریمی انجام می‌دهد و در یک نهاد علمی و تخصصی رسم بر این است که امورات تخصصی جلو بروند اما این بحث هم مطرح هست که استاندار می‌گوید اگر معاون باید باشد حرفی نیست اما رئیس و مدیرکل هم حتما باشند؛ موضوعی که رحیمی آن را رعایت نکرد.

البته آنچه احمدی را عصبانی کرد ظاهرا” نیامدن رحیمی به جلسه نبود بلکه نگرانی از بی‌توجهی به هفته پژوهش بود تا جایی که مجید محنایی معان استاندار دقیقا چند روز قبل از هفته پژوهش که یک هفته ملی با ساز و کار کشوری است با اعتراف به نداشتن برنامه در این حوزه از استاندار وقت می‌خواهد تا اعضای کارگروه پژوهش به ریاست دانشگاه یاسوج، برنامه‌ای را جمع و جور کنند و برای هفته پژوهش ارائه کنند!

هر مدیری جای استاندار باشد این وضعیت را تحمل نمی‌کند.

استاندار در جلسه امروزی که برای اموال غیرمنقول برگزار شد باز هم رئیس دانشگاه یاسوج را در جلسه ندید اما به دفترش گفت تا با او تماس گرفتند و رحیمی هم بلافاصله به جلسه آمد؛ اتفاقا” برخورد استاندار با او بسیار خوب و با رعایت احترام بود تا حدی که شاید رحیمی را از آن حرف‌های تندی که علیه مقام اول اجرایی این استان زده، پشیمان کرده است؟

مگر قرار است هر ایرادی را به یک حاشیه تبدیل کرد؟

از یک چهره دانشگاهی انتظار می‌رفت که به شکل بهتری عمل کند و پاسخ استاندار را با عمل و استدلال بدهد نه موضع‌گیری و استقلال‌طلبی و دعوت به مناظره.

بدون شک رفتار استاندار با مدیران از سوی رسانه‌ها رصد می‌شود و بی‎احترامی به مدیران توانمند بومی قابل تحمل نیست اما به فرض اینکه بر رفتارهای استاندار هم ایراد باشد که قطعا هست، برخورد و نوع واکنش رئیس دانشگاه یاسوج به مراتب عذری بدتر از گناه بوده است.

موضوع دیگری که در این بین به آن اشاره می‌شود این است که رئیس دانشگاه یاسوج با موج تغییراتی که در دانشگاه‌های کشور در حال اتفاق است و نتیجه بازرسی‌هایی که چند مدت پیش از وضعیت این دانشگاه به ویژه استخدام‌ها انجام گرفته، احتمال تغییر خود را زیاد می‌بیند و می‌خواهد به اصطلاح رفتنش از دانشگاه یاسوج را پرهزینه‌تر کند.

به هر حال آنچه می‌توان در پایان این مناقشه که در ابتدای راهی جدید در کهگیلویه و بویراحمد می‌تواند بخشی از انرژی‌ها و فرصت‌ها را بگیرد، گفت، این است که هر دو طرف خویشتن‌داری کنند و بدون لج‌بازی و منیت‌ها با حفظ جایگاه‌های اداری و سلسله‌مراتب و احترام به خط و مشی نماینده دولت در این استان، این اتفاقات و کدورت‌ها را به فرصتی برای انگیزه بیشتر و تکان خوردن بخش بی‌حال “پژوهش” تبدیل کنند.

راهی که استاندار کهگیلویه و بویراحمد برای مطالبه‌گری از مدیران انتخاب کرده البته با رعایت احترام و تقویت مدیران بومی، و چند نکته مدیریتی، مورد پسند مردم بوده و قطعا در این استان جواب می‌دهد اما برای هموار شدن شروع این راه نیازمند عبور از حاشیه‌هایی است که در همین ابتدا برای او درست شده است.

خیلی‌ها تلاش می‌کنند تا پای نماینده بویراحمد و دنا را که از حامیان اصلی رئیس دانشگاه یاسوج به حساب می‌آید، به این ماجرا بکشانند و حاشیه‌ها و اصطکاک‌ها را برای استانداری که تازه شروع کرده و به دنبال تغییراتی در سیستم پر عیب و ایراد ادرای کهگیلویه و بویراحمد است، بیشتر کنند.

رسانه‌ها در مقابل این فرصت‌سوزی‌ها سکوت نمی‌کنند؛ فرقی ندارد این فرصت‌ها برای مناقشه آب و فاضلاب و دانشگاه علوم پزشکی بسوزند، مناقشه جهاد کشاورزی با فرودگاه یاسوج باشد یا استانداری و دانشگاه یاسوج!

باید به گونه‌ای مدیریت شود که نه حرمت دانشگاه و شخصیت‌های علمی ما بشکند و نه اقتدار و جایگاه اداری استاندار.

———————————–

یادداشت از کریم بنام

————————————-

انتهای پیام/ک-ب