توصیه های کلیدی رضاتوفیقی به اصلاح طلبان
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
پایگاه خبری تحلیلی ریواس، سیدضیاء الدین رضاتوفیقی در یادداشتی که یک نسخه از آن در اختیار این پایگاه خبری قرار گرفت به تشریح معیارهای حداقلی اصلاح طلبان پرداخت.
” معیارهای حداقلی اصلاح طلبی ”
مدتیست که در بین اصلاح طلبان اتهام به یکدیگر مبنی بر اصلاح طلب نبودن آن دیگری، چه در سطح ملی و چه در استان به هر علت رواج پیدا کرده است. یکی از علل آن، شرایطی است که در دولت جدید برای رسیدن به پست ها پیش آمد و علت دیگر، انتخابات مجلس در اسفندماه سال جاریست که در وقت دیگری باید به آن پرداخت.
اما پرسش این نوشته این است که حداقل معیارهای لازم برای اصلاح طلب نامیدن و خواندن افراد یا احزاب چیست ؟
نمی توان انکار کرد که هم فرصت طلبان و هم بدلیها در این شرایط خود را اصلاح طلب می نامند. اما آیا می توان بدون ملاک و معیارهای فکری و عملکردی و یا چند نقص و اشتباه یا فراهم نبودن زمینه برای عملکرد اصلاح طلبانهی حداکثری، کسی را به چوب کینه شخصی یا حسادت یا تنگ نظری یا رقابت در انتخابات از دایرهی اصلاح طلبی به گمان خود راند و خود را به جای ملاک و معیارها و به جای مردم نشاند و با خودمحوری و خود معیارپنداری هر کسی را که کمی با ما متفاوت فکر یا عمل می کند غیر اصلاح طلب و بدلی و فرصت طلب خواند؟
در گفتمان اصلاح طلبی ایران امروز حداقل معیارهای اصلاح طلبی از نظر نگارنده به شرح زیر هستند:
الف) اعتقاد به آزادی های قانونی، آزادی اندیشه و باور و قلم و بیان و رسانه و احزاب و تشکلهای صنفی و انتخابات و گردش قدرت با رای اکثریت و نقادی و نقدپذیری و محترم داشتن حریم خصوصی و حرمت مالکیت مشروع خصوصی.
ب) قانونگرایی و التزام به قوانین در عرصهی عمل، حتی اگر نقد به قانون وجود داشته باشد باید از طریق قانونی اصلاح شود، وگرنه پرتگاهی به نام آنارشیسم و هرج و مرج در پیش است. از آنجا که اصلاحات قانونی، تدریجی و مردمیست، اصلاح طلب نیز مقید به قانون و تغییرات تدریجیست که مردم خواهان آن هستند.
ج) اعتقاد به عدالت اقتصادی و حقوقی و قضایی و مبارزه با رانت خواری و اختلاس و ارتشاء و رانت صادرات و واردات و وام و تسهیلات بانکی و رانت اطلاعات اقتصادی و برابر بودن همهی ایرانیان در فرصت های شغلی و سرمایه گذاری و کسب علم و دانش و تحصیلات و هنر و مناصب حکومتی اعم از نمایندگی مجلس و دولت.
د) باورمندی و تلاش برای پیشرفت و توسعهی متوازن کشور، شفاف بودن درآمدها و هزینه های دولت و تمامی حکومت و مصرف هزینه ها، توام با برنامهی عالمانه، در جهت پیشرفت کشور و سرمایه گذاری مولد و کاهش فقر و بیکاری و فساد و اعتیاد و تورم و گرانی و افزایش درآمد ملی و درآمد سرانه و رشد اقتصادی و آماده کردن زمینهی ارتقاء منزلت و حفظ کرامت انسانی همهی شهروندان و رشد و توسعه ی نیروی انسانی، رشد علم و فناوری و بهبود و گسترش زیر ساختها برای پیشرفت شتابان. اینهمه نیاز به اصلاح ساختارها و قوانین و اصلاح رابطه ی دولت – ملت و عزم ملی و همفکری و همزبانی و همدلی عمومی دارد.
ه) باور به اصول اخلاقی در مناسبات فردی و اجتماعی و دوری از دروغ و فریب و نیرنگ و ریا و ناجوانمردی و زهدفروشی و دین ابزاری، همچنین پاسداری از میراث فرهنگ و تاریخ درخشان و پر افتخار ایرانی و اسلامی به عنوان هویت ملی و جمعی همراه با استقبال از پدیده های مفید مدرنیته.
و) اعتماد به نسل جوان و تحصیل کرده و واگذاری مناصب و موقعیت های سیاسی به آنان و همچنین استفاده از تجربه سال خوردگان به عنوان مشاورین دلسوز و بی توقع، نه انحصارگران موقعیت ها و منزلت ها. پیران بدون شور و تحول خواهی جوانان قادر به تغییر اوضاع نیستند و جوانان، بدون تجربهی پیران، محکوم به تکرار تجربه های تلخ پیرانند.
ز) تن دادن به رای جمعی در تصمیمات و اعمال و بهاء دادن به افکار عمومی و نتایج رای اکثریت و ملزم بودن به قواعد کار جمعی و سیاسی و تکثر سیاسی و پذیرش تنوع سلیقه ها و تفاوت انسان ها.
ح) واقع بینی در اندیشه و عمل. واقع بینی با واقع گرایی متفاوت است. چه بسیار واقعیت های تلخی که نباید وجود آن ها را در عمل نادیده گرفت و البته نباید به آن ها تسلیم شد.
بر این اساس برای اصلاح طلب نامیدن فرد یا افرادی باید به اندیشه ها و عملکردها و به معیار و ملاک ها رجوع کرد.
حداقلهای فوق معیارهای اصلاح طلبی هستند. اینکه کسانی را به این دلیل که راه های دیگری را متفاوت از شما، برای رسیدن به اهداف در پیش گرفتند، از جمله تعامل با اصولگرایان که امری سیاسی است، ما را مجاز به متهم کردن دوستان به خروج از اصلاح طلبی نمیکند. همچنین نباید با خیال باطل مالکیت سند اصلاح طلبی به نام خود و بی دلیل راه را بر اصولگرایانی که باورمندانه جذب گفتمان و اهداف و برنامه ها و عملکردها و شعارهای اصلاح طلبی شده یا می شوند، به علت تنگ نظری سد کرد که این هم کاریست غیر اصلاح طلبانه. همهی اقرار کنندگان و معترفان به گفتمان اصلاح طلبی، اصلاح طلباند مگر اینکه بر اساس یقین و نه گمان، خلاف آن در عمل ثابت شود.
تعامل با اصولگرایان برای خدمت به مردم و پیشرفت کشور یا استان، به هیچ وجه به معنای خروج از دایرهی اصلاح طلبی نیست. دگم اندیشی سیاسی و کله شقی رفتاری و خشونت گفتاری و ناتوانی در درک واقعیت ها و تغییرات جهانی و ملی و منطقه ای و تلاش برای حذف یا نابودی رقیب و عدم مدارا و تهمت و تخطئه و تخریب، فرسنگ ها با اندیشه و منش و رفتار اصلاح طلبی فاصله دارد. آغوش اصلاح طلبان باید همواره و با روی گشاده برای پذیرش همهی افراد و اشخاص باز باشد و این به معنای نادیده گرفتن سوابق افراد و فعالان سیاسی اصلاح طلب نیست و نباید باشد.
همهی اصلاح طلبان در استان، با تمام تنوع سلیقهها و روشها و با تمام گلایهها و انتقاداتی که از گذشته و حال یکدیگر دارند بنا به ضرورت منافع ملی و منافع جریان فکری و سیاسی اصلاح طلبی در کشور و استان، باید به وحدت و انسجام بیاندیشند و در این مسیر گام بردارند.
اما همین جا پرسشی جدی و تعیین کننده مطرح است و اینکه چه کسانی و با چه انگیزه و هدفی اخلاقاً مجاز به تعامل با اصولگرایان در استان کهگیلویه و بویراحمد هستند؟
تعامل انسانی و دینی به عنوان وظیفهی انسانی و اخلاقی حق همگان است. نوع دیگری از تعامل این است که نمایندهی مجلسی یا استانداری یا مدیرکلی یا رئیس دستگاهی در استانی و برای پیشرفت آن استان و حل مشکلات مردم با اصولگرایان در تهران یا استان تعامل می کند و در عین حال به اصلاح طلبی پایبند است. اگر چه ممکن است اصلاح طلبان به آن نماینده یا مدیر انتقادات و انتظاراتی داشته باشند اما این تعامل هم اخلاقی و هم لازم و ضروری ست و نباید منشاء سوء تفاهم یا اتهامهای نابجا شود. اما گاهی کسی یا کسانی برای ضربه زدن به یک نماینده یا کاندیدای اصلاح طلب یا یک مدیر اصلاح طلب با کاندیدا تراشی، به قصد شکست یک نمایندهی اصلاح طلب، هر چند مورد انتقاد، با اصولگرایان شناخته شده هم پیمان میشوند. این کاری به غایت ناجوانمردانه و دور از اندیشه و منش اصلاح طلبی و حتی دور از اخلاق سیاسیست و اصلاح طلبان باید هوشیار باشند که چنین حرکتهای بی مبنا و توطئه گرایانهای آب به آسیاب رقیب میریزند و جز پشیمانی و سرافکندگی برای بانیان و آمران و عاملان آن، چیزی در پی نخواهد داشت و از بین اصلاح طلبان اصیل رانده و در میان اصولگرایان هم مانده و درمانده خواهند شد.
همه باید بدانیم که رفتار و کردار ما در معرض دید همگان، به ویژه احزاب و شخصیتهای اصیل اصلاح طلب است و امروز و فردا در پیشگاه خدای بزرگ و مردم و تاریخ باید پاسخگو باشیم. انتخابات نزدیک است و فرصت کوتاه. هر اصلاح طلب دلسوز و مسئولیت شناسی، در هر روستا و شهری و در هر صنف و حزب و رسانهای مسئولیت دارد که در رفع سوءتفاهم ها و اختلاف و انشقاق و بدبینیها تلاش مداوم و صادقانه داشته باشد. همه با هم صادقانه دست یکدیگر را برای وحدت بفشاریم که پیروزی جز در سایه وحدت دست یافتنی نیست.
اگر اغایون اصلاح طلبن یه کاری برا اصلاحات و اجماع بکنند
اصلاحات پیروز باد