پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس جنوب/ امتحانات خرداد که تمام می شود با تصحیح برگه ها ، بررسی اعتراضات و اعلام نتیجه ها هر چند به ظاهر سال تحصیلی تمام شده است اما این پایان ، شروع دیگری را رقم می زند . زنگ دیگری یرای دبیران متوسطه نواخته می شود ، زنگ جمع آوری امتیازات . در این فصل دبیران مدارک امتیاز آوری چون ساعات ضمن خدمت ، گواهی شرکت در همایش ها ، کارگاه های آموزشی و تقدیر نامه ها را جمع آوری می کنند تا با امتیازات کسب شده در سازماندهی شرکت کنند . به درستی یا نادرستی این ارزش گذاری کاری نداریم ، به این که عده ای به این برگه ها دل می بندند و برای گرفتن یک تشویقی پیگیری ها می کنند و به گواهی شرکت در همایش بیشتر توجه دارند تا به محتوای همایش ، کاری نداریم . آن چه از جمع آوری این مستندات حاصل می شد ، امتیازات دبیران است که برنامه سال تحصیلی آینده را برای آنها رقم می زند.

روزی که امتیازها را بر روی تابلو می بینیم تفاوت های آشکاری معلوم می شود . هر چقدر هم مثل من بی تفاوت باشی ، هر چقدر هم بگویی حالا این امتیازات چه تاثیری در وضعیت ما دارد ، بالاخره همه بعد از سی سال بازنشسته می شویم اما یک حس درونی در وجودت ناخواسته امتیازت را با سایر امتیازات مقایسه می کند .

تمام ملاک های امتیاز آور را محاسبه می کنی : سابقه کار ، مدرک تحصیلی ، تالیفات و برگزاری کنفرانس در طول سال تحصیلی و…. در اغلب این شاخصه ها ، مشابهت هایی هست . دوره های ضمن خدمتی هم که برگزار شد در کنار سایرین شرکت کرده ای . صرف نظر از امتیازات تقدیرنامه ها و شرکت در همایش ها که نمی دانیم هر شخص چه تعداد دارد -که اینها هم امتیازات چندانی نیستند – گاه تفاوت امتیازات سوال برانگیز است و تو باز هم با خود می گویی اهمیتی ندارد ؛ این چند سال هم می گذرد و خود را متقاعد می کنی که در فعالیت هایی مثل کلاس تابستانه و امتحانات نهایی همکاری نداشتی و امتیازی کسب نکرده ای ، شاید کمبود امتیاز ما از اینجا ناشی می شود .

اما دیگران که به مشکل تو دچار شده اند ، چنین فکر نمی کنند و دلایلی می آورند : چطور ممکن است کسی با سابقه کمتری که نه تالیفی داشته و نه کارگاه آموزشی برای همکاران برگزار کرده و نه هیچ برنامه شاخصی داشته است ، از فلانی و فلانی و… جلوتر باشد ؟! امتیاز امتحان نهایی و… مگر چقدر می شود ؟ کم کم می بینی که حیلی هم بیراه نمی گویند .

در هر صورت به دلایلی دور دوم بررسی امتیازات آغاز می شود و مدیران گروه برای دومین بار امتیازات را ارزیابی می کنند . آنها ساعت ها وقت صرف می کنند و امتیازها را موشکافانه بررسی می کنند . سرانجام امتیازات جدید اعلام می شوند .امتیاز عده ای تغییر می کند و تعدادی مثل من با همان امتیاز قبلی در جای خود می مانند . بعد از تمام سوال هایی که برای امثال من بی جواب می مانند ، از طریق بخشنامه های اداری اعلام می شود که در اواخر مرداد بر اساس همین جدول امتیازبندی ، سازمان دهی دبیران انجام گیرد و ساعات تدریس تقسیم می شوند . این وضعیت در تمام رشته های متوسطه اجرا می شود . هر چند ظاهرا در حال حاضر ، راه بهتری برای سازمان دهی وجود ندارد اما این شیوه سازمان بندی هم مشکلات خاص خود را دارد . در فرم امتیاز بندی ، امتیازاتی تعریف شده است که هیچ ارتباطی به کیفیت تدریس معلم ندارد .

معیارهای علمی ، کیفیت تدریس ، خدماتی – به جز تدریس – که دبیر در محل کار خود ارائه می دهد ، معیارهایی قابل قبولی است اگر محاسبه شود . فعالیت هایی چون کمک در تجهیز کتابخانه مدرسه ، کمک به تهیه وسایل کلاس ، ارائه پیشنهاد و همکاری با عوامل اجرایی در جهت بهبود شرایط آموزشگاه ، برگزاری مسابقات و اهدای جوایز به دانش آموزان ، در این فرم ها تعریف نشده اند .

البته هر دبیر علاقه مند به رشد علمی نوجوانان و ارتقای وضعیت آموزشگاه این فعالیت ها را به میل خود – نه برای کسب امتیاز – انجام می دهد . معمولا این گونه فعالیت ها به طور خودجوش صورت می گیرند و جایی ثبت نمی شوند . لازم به ذکر است عده ای هم هستند که امتیاز بالایی کسب می کنند که آن امتیاز حاصل زحمات واقعی خودشان است و فعالیت هایی مثل درج مقاله در نشریات و برگزاری کارگاه آموزشی و … موجب ارتقای امتیازشان شده است و حقشان بوده است .

افرادی هم هستند هر چند با ارائه مدارکی امتیازاتی را کسب کرده اند ولی امتیازاتی است که هیچ ارتباطی با کیفیت تدریس و اندوخته علمی یک معلم ندارد . یک معلم ممکن است خارج از حوزه آموزش و پرورش فعالیت هایی در زمینه های گوناگون داشته باشد که هیچ ارتباطی به وضعیت او در آموزش و پرورش نداشته باشد و بعید است که آنها امتیازی محسوب شوند .

همچنین ممکن است یکی از بستگان یک معلم ، امتیازاتی مربوط به دوران دفاع مقدس داشته باشد . بدیهی است که تلاش آن عزیزان در حوزه دفاع مقدس برای همه قابل تقدیرست اما سؤال این است که آن امتیاز چه ربطی به شرایط شغلی همسر او دارد و چگونه موجب کسب امتیاز در آموزش و پرورش می شود ؟!

واقعیت این است که بزرگواری و ایثار یک مبارز – با تمام افتخارآفرینی که دارد – ارتباطی به حوزه شغل فعلی همسر او ندارد و اینها دو مقوله کاملا جداگانه هستند . این ها نمونه هایی از ملاک های ارشیابی بود که در حال حاضر اجرا می شود .

شواهد موجود نشان می دهد شیوه ارزشیابی دبیران به منظور سازمان دهی ، کاستی هایی دارد که نیاز به تجدید نظر دارد . همان طور که سال های قبل استخدام هایی که در بعضی وزارتخانه ها انجام می گرفت ، افرادی با امتیازهایی خاص که خودشان در گرفتن آنها هیچ نقشی نداشته اند ، در آزمون های استخدامی پذیرفته می شدند در حالی که افرادی با شایستگی های علمی در همان آزمون استخدامی پذیرفته نمی شدند . این سال های اخیر به دنبال تغییر نظام آموزشی و حذف پایه هایی در مقطع متوسطه ، مشکل ارزشیابی و سازمان دهی در کنار مشکلات متعدد آموزش و پرورش ، شرایط را بر دبیران دشوارتر کرده است .

در هر صورت اواخر مرداد و روز سازمان دهی فرا می رسد . به دلیل تعداد زیاد دبیران ادبیات ، سازمان دهی بانوان در دو روز جداگانه اجرا می شود . آنان که امتیازات بالاتری دارند با آزادی عمل مدارس مورد علاقه خود را انتخاب می کنند و روز بعد گروه دوم در حالی در جلسه شرکت می کنند که ظرفیت بیشتر آموزشگاه ها تکمیل شده است .

به جز چند آموزشگاه حاشیه ی شهر جایی نمانده است ،تازه آن ساعاتی هم که مانده است به همه دبیران نمی رسد . مدارس خاص هم که از انتخاب مستثنی هستند .

مسئولین آموزش در این جلسه تاکید می کنند که این وضعیت به دلیل تغییر نظام آموزشی در تمام کشور ایجاد شده است و باید پذیرفت . به گونه ای با قاطعیت می گویند که جای هیچ اعتراضی برای ما باقی نمی ماند .

پیشنهاد دادیم حال که ساعت های تدریس کم شده است بهتر است به همه اعضای گروه تعداد مساوی ساعت تدریس بدهید ( مثلا ۱۶ یا ۱۸ ساعت ) تا عدالت رعایت گردد و بعد برای کمبودهای همه اعضا تصمیمی بگیرید . همان طور که در بعضی شهرستان به دلیل کمبود ساعت تدریس ، به دبیران بعضی رشته ها ۲۰ یا ۱۸ ساعت تدریس می دهد . البته مسؤلین آموزش در عدم پذیرش پیشنهادهای ما دلایلی آوردند و در عوض پیشنهادهای دیگری چون انتقال به مقطع متوسطه اول یا ابتدایی را مطرح کردند . جلسه در حالی به پایان رسید که به تعدادی از دبیران هیچ ساعت تدریس نرسید و به تعدادی نصف ساعت موظفی رسید و…

چند سالی است وضعیت سازمان دهی این گونه برگزار می شود . سال قبل هم عده ای به مقاطع دیگر رفتند عده ای دروس غیر مرتبط گرفتند و البته عده ای هم به دور از هر دغدغه ای ساعت های موظفی خود را گرفتند .

اگر در سال جاری دوره ضمن خدمت هم برگزار شود ، فقط آنانی می توانند شرکت کنند که در پایه دهم تدریس دارند و آنان که ساعت تدریس ندارند ، از این کلاس ها هم بی بهره خواهند بود و در نتیجه امتیازی هم نخواهند گرفت . بدین ترتیب « هر که بامش بیش ، برفش بیشتر »

در این که ساعات تدریس در متوسطه دوم ، به دلیل حذف پایه های اول در سال قبل و حذف پایه دوم در سال جاری کم شده ، حرفی نیست اما این وضعیت از سال های قبل قابل پیش بینی بود و با ایجاد تهمیدات و برنامه ریزی دقیق از قبل می توانستیم این وضعیت را بهتر مدیریت کنیم . علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد .

بزرگترین مشکل در آموزش و پرورش عدم برنامه ریزی به موقع است . معمولا تصمیمات ناگهانی و شتاب زده بیشترین لطمه را به آموزش این کشور وارد می کنند .دریافت بسیاری از بخشنامه ها در دقیقه ۹۰ ، نشان از عدم برنامه ریزی است . در نهایت دود بی برنامگی ها به چشم معلمان می رود . دبیرانی که ساعت تدریس برایشان نیست ، مجبور می شوند برای تعیین وضعیت خود هر روز به اداره بروند و در این رفت و آمدها گاه با برخوردهای دور از انتظار مواجه می شوند و گاه به قطع حقوق هم تهدید می شوند ! گویی خودشان این وضعیت را ایجاد کرده اند . پیشنهادهای مفیدی چون تقسیم کلاس های پرجمعیت به دو کلاس که می تواند مشکل بسیاری از دبیران را در کمبود ساعت حل کند ، از طرف مسؤلین اداری پذیزفته نمی شود .

شگفتا !

راهکار ساده ای که می تواند تعداد کلاس ها را افزایش دهد و کلاس های پر جمعیت را به تعادل برساند تا هم آموزش در شرایط بهتری صورت گیرد و هم ساعت تدریس دبیران تامین شود ، از طرف مسؤلین پذیرفته نمی شود .

تغییر نظام آموزشی که این پیامدها را به بار آورده است ، برنامه ریزی صحیحی را طلب می کرد که از سال های قبل باید پیش بینی می شد . همان طور که ایجاد پایه ششم ابتدایی به طور ناگهانی از نظر کیفیت آموزشی و حتی از نظر کمبود فضای آموزشی ، مشکلات متعددی برای مقطع ابتدایی ایجاد کرده است ، ادامه آن وضعیت در این سال ها به متوسطه دوم رسیده است .

اکنون مرداد ماه به پایان رسیده و جلسات سازمان دهی برگزار شده است . تعدادی از دبیران رشته های مختلف همچنان ساعت تدریس ندارند و باید به انتظار بنشینند تا پست هایی چون معاون ، مربی بهداشت ، مربی پرورشی یا …. برایشان تعیین شود و البته این نمونه ها بهتر از آن است که در رشته ای غیر مرتیط که تخصصی ندارند ، تدریس کنند . این وضعیت اغلب دبیران در سال های اخیر است .

پایان مرداد برای ما ، فصل دغدغه ها و نگرانی هاست . فصل نه شنیدن هاست و فصل پیشنهادهایی است که می دهیم و برای آنها گوش شنوایی نیست .

گذشته از مشکلاتی که نظام اداری برای ما ایجاد کرده است ، کسب امتیازاتی که هیچ ارتباطی به کیفیت علمی و رفتاری یک دبیر ندارد و از آن مهمتر بی تفاوتی عده ای که در نهایت آرامش ساعات تدریس را به انتخاب خود گرفته اند و حتی نگران وضعیت سایر همکاران خود نیستند ، بسیار دردناک تر از مشکلاتی است که نظام اداری بر ما تحمیل کرده است .

شهرِ یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سرآمد ، شهریان را چه شد ؟