حال ناخوش پیادهروهای شیراز؛ کسی پاسخگوی حقوق پایمال شده عابران پیاده نیست (+ویدئو)
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
پیادهروهای شیراز، مانند بسیاری شهرهای دیگر، حال و روز خوبی ندارند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ریواس جنوب؛ پیادهروها، که از آنها به عنوان شریان اصلی رفتوآمد شهروندان و یکی از مهمترین فضاهای شهری یاد میشود، در کلانشهر شیراز -مانند بسیاری شهرهای دیگر ایران- به جای آنکه محلی امن برای رفتوآمد شهروندان باشد، خود با چالشهای فراوانی دستوپنجه نرم میکنند. زخمهایی بر پیکره شهر به مثابه چماقی بر سر حقوق شهروندان که محدود به امروز هم نیست.
در این نوشتار کوتاه، به چند مورد از چالشهایی اشاره میکنیم که در ناکارآمدی پیادهروها و ناامن شدن محل تردد عابران نقش جدی ایفا میکنند.
** موتورسیکلتهای خونخوار!
موتورسیکلتها، یکی از بدترین چالشهای پیادهروها هستند. وسائط نقلیهای با جسهای کوچک اما صدایی گوشخراش و فرمان منعطفی که هر آن به سویی میچرخد و آرامش و شاید جان کسی را به مخاطره میاندازد. سبُک است و گاهی به آسانی از جوی آب هم میپرد وسط پیادهروها. اصرار دارد که از باریکترینِ باریکهها و لابهلای تنهای نحیف عابران هم عبور کند. اغلب هم موفق میشود و مانند عصای موسی (ع)، آنها را کنار میزند. موتورسیکلتها، خون خردسالان و کهنسالان و پدران و مادران را در کاسه میکند؛ خاصه در پیادهروها!
** کسبهای که پیادهروها را هم معامله میکنند!
یکی دیگر از دشمنان پیادهروها، مغازههایی است که پیادهروها را ویترین خود کردهاند؛ گاهی حتی انبار! فروشگاههای بزرگ و کوچک، به شیوههای مختلف سد معبر میکنند؛ از طراحی غیراصولی دربهای مغازه خود و باز شدن آن در محل عبور و مرور گرفته تا گذاشتن بخشی از اجناس خود با هدف تبلیغ آن کالا یا حتی کمبود جا در داخل مغازه.
رستورانها و اغذیهفروشیها هم که در پیادهروها، برای مشتریانشان سفره پهن کردهاند و بدون آنکه کَکشان بگزد میز و صندلی میچینند.
در برخی خیابانهای اصلی شهر تعمیرکاران خودرو نیز نهتنها پیادهرو بلکه بخشی از خیابان را هم به کلی تملک میکنند و در مواردی تا شعاع چند متری پیرامون تعمیرگاه خود را به گریس و روغنِ لغزنده مزین میکنند تا عابر پیاده حتی خیال باطل عبور از آن محدوده را از سر بیرون کند!
** یک عذرخواهی و ماهها مزاحمت!
ساختمانسازها، مهربانترین قاتلان پیادهروها و حریم عابران پیادهاند؛ آنها اگرچه در اقدامی اجباری اما خوب، معمولاً یک بنر عذرخواهی در محل ساختوساز خود نصب میکنند اما در مقابل برای مدت طولانی، کوچهها و پیادهروها را قُرُق میکنند. داربست نصب میکنند و با بستن گونیهای محصورکننده، اجازهی رد شدنِ حتی گربه را هم به حریم خود نمیدهند؛ چه از این بهتر: یک عذرخواهی و تملک حریم شهر و شهروندان برای کسب سود بیشتر!
** دستفروشان و وانتبارهایی که هم ظالماند هم مظلوم!
قصهی پُرغُصهی دستفروشان اما حکایتاش جداست. کسبهی مظلومی که ظالم هم هستند. هم حق دارند و هم حق دیگران را زیر پا میگذراند. در واقع گویی حق پایمال شدهی خود را در نادیده انگاشتن قوانین و تضییع حق کسبهی قانونی و همچنین عابران پیاده دنبال میکنند. فارغ از قضاوت درباره این حدیث مفصل، فروشندگان غیررسمی -چه آنانکه تحت عنوان دستفروش میشناسیم و چه اغذیهفروشان خیابانی و وانتبارهای میوهفروش- رفتوآمد عابران را مختل کردهاند.
** گدایان را چه کنیم؟!
در برخی پیادهروها و از قضا بهویژه در معبرهای پرازدحام، در حالیکه با سری بالا سعی دارید از تصادف با عابران دیگر پیشگیری کنید، ممکن است ناگهان متوجه احتمال برخورد با یک گدای نشسته پیش پای خود در کف پیادهرو شوید. گاهی فقط یک چادر سیاه میبینیم که احتمالاً زیر او یک گدای زن انتظار کمک میکشد و گاهی هم چهره یک مرد بهظاهر مستأصل با لباسهای مُندرس دستکم برای لحظاتی ذهن را بههم میریزد. به هر حال، گدایانی که بخشی از عرضِ باریکراه عابران را مسدود میکنند، در ناخوشاحوالی معابر عمومی، سهیماند.
** این پیادهرو مال من است!
داستان خودروها و موتورسیلکلتهایی که در پیادهروهای شهر پارک میکنند، هم حدیث مفصلی دارد که علاوه بر شهرداری، پای نهادهای انتظامی و همچنین دستگاههای فرهنگی را به میان میکشد. علاوه بر شهروندانی که از سر ناچاری یا گاهی بیتوجهی به قانون و حقوق دیگران در پیادهروها پارک میکنند، برخی از کسبه و یا ساکنان محلات، پیادهرو و حتی گاهی خیابان مجاور منزل خود را متعلق به خود میدانند و تصور میکنند با خصوصیسازی این فضای عمومی، با آن هرچه میخواهند میتوانند بکنند!
** مسؤول جانهای ازدست رفتهی عابران کیست؟
بههرحال، همه اینها، توصیف پیادهروهایی است که حتی اگر دقت نکرده باشیم، بخشی از توان روحی و جسمی ما را در شهر میقاپند؛ مادری که فرزند خردسالش را با کالسکه حمل میکند، پیرمرد یا پیرزنی که توان عبور آسان از خیابان شلوغ را ندارد، جانباز یا معلول جسمی که در پیادهروهای ناهمسطح نمیتواند به آسانی تردد کند، شهروندی که عجله دارد به کار و زندگیاش برسد، و یا حتی عابر معمولی که آرامش و آسایش حق اولیه اوست… .
علاوه بر برهمزدن آرامش و آسایش صدها هزار شهروند، این وضعیت، گاهی عابر را ناگزیر به ورود به خیابانها و بزرگراهها میکند و اینجاست که ممکن است این حق ساده، به قیمت جان او هم تمام شود؛ عابرانی که به اذعان مقامات مسؤول، رتبه نخست قربانیان حوادث رانندگی را به خود اختصاص دادهاند.
به راستی چه کسی پاسخگوی پایمال شدن حقوق اولیه شهروندان و از دست رفتن جان عابران پیاده است؟
پایان/ سجاد بنام