خانم اکبرنژاد با شورای چهارم چه کرد؟ خدمت یا حکومت؟ بقلم پریسا کاظمی کیان
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
پریسا کاظمی کیان/ ریواس جنوب؛فرادی که می خواهند دور هم مشورت کنند باید احساساتشان تحریک نشود! علیه یک جهتی نباشند و واقعا با صمیمیت دور هم بنشینند. من بعد از پیروزی انقلاب همیشه و همه جا گفته ام برای اینکه این مردمی که عقب رانده شده اند، این مردمی که باور نمی کنند که بتوانند در زندگی معمولی و عمومی خودشان صاحب نظر باشند، برای اینکه بفهمند سرنوشتشان دست خودشان است، اینها را باید به آنها بگوئیم و دستور بدهیم باور کنند که شورا تشکیل بشود.”
و اما حال و روز دهدشت ۳۰ و اندی سال بعد از سخنان زنده یاد آیت الله طالقانی از پیشگامان طرح راه اندازی شوراهای شهر و روستا و مدیریت مردمی در امور کشور، که در کتاب طالقانی و شورا آمده است؛ از این قرار است؛
خانم اکبرنژاد کسی که دل در گرو مردم و شهرمان نداشت، چرا که از دلسوزان دیار ما نبود. برای منافع شخصی اش به شورا آمد و گواه آن عملکرد چهارساله ایشان است.
با شهردار شدن همسرش احساساتش در شورا تحریک شد (درست همان که طالقانی نهی کرده بود)، مقابل اعتراضات و افشاگری های طیف اقلیت در دفاع از عملکرد ضعیف خود و شهردار ایستاد (همان که نهی شده بود علیه یک جهتی نباشد) و عربده کشی هایش در صحن علنی شورا که من بر دهدشتی ها حکومت کردم همین برایم کافی بود!
در زمان کوتاهی همسرش را با لابی گری و سهم دهی به کرسی شهرداری نشاند و در طول چهار سال تنها برای حفظ این سمت جنگید، نه برنامه ها و شعارهای انتخاباتی که به زنان و عموم مردم وعده داده بود.
ایراندخت اکبرنژاد، کسی که با به دست آوردن بیش از ۵۰۰۰ رای به یکی از کرسی های شورای چهارم شهر دهدشت دست یافت اما نه تخصصی در این امر داشت که آن را با زنان شهرمان سهیم شود یا به اشتراک بگذارد و نه به کارهای عمومی رسیدگی کردند که در این دوره جوابگوی زنان شهرمان باشد که شاید سقف خواسته هایشان داشتن پارک محله ای یا پارک بانوان و خوش بینانه تر پاشنه اطمینانی ایجاد کند تا شاید ورود زنان به امور اجتماعی برای فریاد مطالبات شان باز می شد.
اکبرنژاد میوه کال تعصبات قومی بود که به ثمر ننشست و کام همه ما را نیز تلخ کرد. اولین زنی که سهمی در فضای سیاسی شهرستان گرفت اما با عملکرد ضعیف خود سبب سلب اعتماد مردم و مخصوصا قشر عظیم زنان تحصیل کرده ای شد که منتظر باز شدن راه اعتماد مردم به این خیل عظیم بودند.
وی می توانست راه اعتماد به زنان در مدیریت امور شهری را برای سایرین باز کند و حتی اگر نتوانست کارنامه خوبی از خود بجای بگذارد (اگرچه تخصص و تجربه اش را نیز نداشت)، اما می توانست راه تخلفات را ببندد و گزارش دهد، ولی در نشست شورا با فرماندار در واکنش به عملکرد ضعیف شورا و تخلفات گسترده در شهرداری، گفت: کسانی که از شهرداری دهدشت نظارت کردند محرم اسرار نبودند! اما این چه سری بود که نیاز به محرم و سکوت داشت؟! مگر شورا امین و نمایندگان مردم نبودند؟ در شهرداری دهدشت چه گذشت که باید مقابل آن سکوت می شد؟ مگر اکبرنژاد و آنهایی که همان روزهای اول طیف اکثریت را به دست گرفتند و مصوبات را بدون در نظر گرفتن منافع عامه مردم، به نفع خود مصادره و تایید می کردند، فراموش کردند که برای دفاع از حقوق ملت به شورا رفتند تا ناظر عملکرد شهردار باشند و نه مشوق و پشتیبان عملکرد ضعیف شهرداری که ضعف مدیریتش سالهای سال بر اندام تکیده ی شهر دهدشت به یادگار ماند؟!
آیا وظیفه اکبرنژاد به عنوان منتخب و نماینده بانوان در شورای شهر دهدشت، دفاع از عملکرد همسرش بود؟! آنجا که گفت دست شهرداری برای خدمت رسانی خالی است و نباید انتظاری داشت! آیا در مقام دفاع از شهردار باید قرار می گرفت که قریب به ۹۰ تخلف کشف شده توسط ناظرین استانداری در کارنامه اش گواه ناکارآمدی ایشان بود؟
ایراندخت اکبرنژاد در روز ثبت نام شورای پنجم عنوان کردند “وابسته به هیچ حزب، گروه و جریانی نیستم”، در پایان ۴ سال حضور در شورا که به جرات می توان از آن به روزهای سیاه شورا و شهرداری دهدشت یاد کرد، همچنان انتظار گرفتن مهر تایید مردم بر انتخاب خود را دارد در حالیکه فراموش کرده است مردم هوشیار و بیدار بودند در این ۴ سال چه در صحنه مدیریت شهری دهدشت گذشت، صحنه گردانان چه کسانی بودند و امکانات عمومی به تاراج چه اشخاص و گروه هایی رفت!
ایشان درست می گفتند و شاید همین وابسته نبودنشان به جریانات سیاسی و اشخاص باعث شد که در پایان ۴ سال دوران سیاه، پاسخگوی هیچ شخص و یا جریانی نباشد و همچنان تشنه قدرت در شورا باشد تا بتوانند چند صباحی دیگر همسرشان را در منصب شهرداری دهدشت حفظ کنند.
اما فراموش مان نشده است که استاندار طی اولتیماتوم _البته فراموش شده ای_ از جناب شهردار در پی افشاگری های چندتن دیگر از اعضای شورا که این دوره وجدان های خود را مسئول دانسته و نتوانستد بیش از این سکوت کنند و شاهد ظلم به مردم باشند، خواستند استعفا دهند و ایشان نیز تا رسیدن دوران بازنشستگی شان فرصت خواستند اما هنوز این وعده و مهلت بسر نیامده ست و مردم همچنان منتظرند.
آیا بعد از رسانه ای شدن بیش از ۹۰ تخلف در شهرداری دهدشت وقت آن نبود که دست از قدرت شسته و براندوخته های خود قانع شده و کناره گیری کنند؟ کما اینکه افرادی چون دکتر سهراب حجت خواه مرد پاک سرشت شورای چهارم به همراه امیررضا خوش آیین که پرده از تخلفات شورا و شهرداری برداشتند، از حضور در دور پنجم انصراف دادند، آیا بهتر نبود همگی از حضور خودداری کنند تا چهار سالی که شهر از پرتگاه بی توجهی به اعماق دره سوء استفاده های شخصی و خودرایی روانه شد، با تزریق نیروهای تازه نفس و مردمی جان تازه ای به کالبد مرده شهر دهدشت دمیده و این عقب گرد چندین ساله جبران شود؟
عدم شجاعت فکری و وابستگی سببی_نسبی_منصبی از طیف اکثریت در صحن شورا و حمایت کورکورانه و احساسی از شهردار که بارها توسط دوربین خبرنگاران رصد شد و بر همگان عملکردش پوشیده نماند، کارنامه ی شورای چهارم بود و البته شهری که از همه جا و همه چیز جا ماند و مردمی که آواره و حاشیه نشین شهرهای دور و نزدیک شدند.
عملکرد خانم اکبرنژاد در مقابل ۵۶۹۸ زن و مردی که رای اطمینان به ایشان دادند چه بود، آیا مردم تنها از وی دفاع از عملکرد همسر ایشان در کسوت شهردار شهر را خواسته بودند؟!
چگونه می توان یک شهر را نابود کرد و آرای هزاران شهروند را به بطالت کشاند! شاید تجربه خانم اکبرنژاد در شورای دهدشت بهترین پاسخ به این سوال باشد!
یا حق
[…] انتشار مطلبی به عنوان خانم اکبر نژاد حکومت کرد یا خدمت {اینجا کلیک کنید} خواهشمند است جوابیه ذیل را عینا منتشر […]
این بار مردم اشتباه نکنند به کسانیکه به رای مردم خیانت کردند رای ندهند