پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

خشونت و مدارا از جمله مباحث چالش بر انگیزی است که در دوره معاصر به ویژه در دهه اخیر ادبیات زیادی را به خود اختصاص داده است ؛ این دو واژه همواره در گفتمان های سیاسی هر جامعه ،تداعی کننده مفهوم تسامح ، در ادبیات جهانی می باشد.

بحث تسامح از حدود سیصد سال پیش که (جان لاک) فیلسوف انگلیسی در رساله ای با عنوان (مکتوبی در باب تساهل و مدارا ) آن را در ادبیات سیاسی وارد کرد ، هنوز هم به جهات تئوریک ، علمی و عملی در غرب دارای حیات و سلطه است و دامنه تاثیرات خود را در جوامع دیگر نیز گسترده است.

بحث بر سر این است که آیا در اسلام خشونت وجود دارد ؟ یا نه آیا مشی اسلام بر مدارا است یا خشونت؟ آ یا تسامح و تساهل غربی به معنای سمحه و سهله بودن است ؟ که در اسلام نیز بدان سفارش شده است ؟ و اصولا آیا تفاوتی میان تسامح و تساهل غربی با مدارای در فرهنگ اسلام وجود دارد یا نه؟ از جمله دغدغه های نگارنده این مطالب این است که این موضوع به طور موجز بدان پرداخته میشود.
مسلما لازمه یک دین اجتماعی که مدعی است برای تمام زوایای زندگی بشر دارای برنامه است و ایمان آورندگان به این دین را هدایت یافتگان قلمداد کرده و می فرماید (( ان الدین عند الله الاسلام…قل للذین اوتوا الکتاب والامیین ااسلمتم فان اسلمو افقد اهتدوا )) این امر حکایت از وجود مقرراتی است که از سویی حقوق شهروندانش را در پرتو اجرای قوانین حمایت کند و از سویی دیگر  اصل ساختار نظام را در حاشیه آن ؛ ایجاد امنیت ؛ آرامش ؛عزت و اقتدار برای جامعه دینی به ارمغان آورده است حفظ کند.

باشناخت مصالح و مفاسد و درک صحیح چنین احکامی مسلما نگرش به این احکام نیز که در ظاهر  ممکن است سخت گیرانه باشد؛ تغییرخواهدکرد.
برای این دو واژه ، تاکنون معانی دقیق ومطلقی گفته نشده است و در قبال فرهنگ و تاریخ و جغرافیای هر جامعه معنای متفاوتی را به خود گرفته است و مصادیق آن در نوسانات زیادی بوده است ؛ اما در یک معنای کلی می توان گفت:خشونت در لغت به معنای درشتی ، درشت گویی؛ تندی کردن ، غضب و …. آمده است و در اصطلاح ، خشونت عبارت است از اقدام علیه جسم و جان، شرف، مال و حقوق افراد ، به طوری که ایجاد ترس نماید ؛ و مدارا به معنای ملاطفت و نرمی و ملایمت و به آسانی بر خورد کردن و کنار آمدن با کسی با بزرگواری است.
از آنجا که اتفاق نظری در باره واژه و مفهوم تساهل و تسامح حتی در فرهنگ غربی وجود ندارد و از آنجا که آن نوع تسامح ، به رویکردی نسبیت گرایانه منجر میشود لذا در بکار گیری این واژه باید جانب احتیاط را مراعات کرد ، چون هر واژه ای که از فرهنگی ، در فرهنگ دیگری مورد استفاده قرار می گیرد یقینا و خواه نا خواه بستر مفهومی خود را نیز به دنبال خواهد آورد.
تفاوت واژه مدارا با مفهوم (تسامح) که امروزه معادل تولرانس است ، در این میباشد که تسامح به معنای پذیرش و قبول حقانیت دیگران است که به نوعی نسبی انگاری معرفی می انجامد لذا تنها در صورتی با واژه مدارا یا (سهله و سمحه) که در ادبیات دینی ما آمده می توان کنار هم آورد که معنای لغوی آن مد نظر باشد.
این مفاهیم در ادبیات دینی به معنای  نبودن مشقت و عسر و حرج آمده که بیشتر مربوط به مرحله قانون گذاری و تشریع است که شارع آن را پذیرفته است ، اما در مرحله امتثال، کوتاهی در اوامر را نمی پذیرد. بنابر این اگر مدارا به معنای سهل انگاری در اجرای حدود الهی باشد که زمینه خشونت بیشتر معاندین و محاربین را فراهم سازد هرگز پذیرفته نیست؛ اما زمانی که ناظر به حقوق فردی است یا در زمینه های اجتماعی جنبه آسیب زائی نداشته باشد ، دین نیز از آن حمایت می کند؛

مفهوم مدارا:

مدارا یکی از بهترین اصولی است که در روابط انسانها با هم نوعان خود تاثیر شگرفی دارد ؛ گر چه روابط اجتماعی بر اساس تغییرات و تحولات در حال دگرگونی است و هر وضعیتی؛ واکنشی خاصی را نسبت به خود میطلبد ؛ اما مدارا را می توان یکی از روشهایی قلمداد کرد که با همه شرایط به وجود امده اجتماعی سازگاری دارد؛ روابط اجتماعی را متعادل تر ساخته و بسیاری از تنش ها را از میان بر خواهد داشت در منطق اسلام نیز هر چند این اصل از اصولی ترین شیوه ها به حساب می آید ؛

اما مدارا و نرمش بی حساب و عدم قاطعیت بجا ؛ تعادل در ساختارهای بنیادین جامعه را از میان برخواهد داشت ؛ لذا در ایات قران کریم و روایات معصومین (ع) در زمینه های مختلف امده که آسانگیری در عین قدرت و قاطعیت که در ان نه خشونت مطلق و نه هم مدارای مطلق و جود داشته باشد همواره مورد تاکید می باشد؛ واژه مدارا با مفاهیم مرتبط مانند رفق ؛ حلم ؛ تغافل و غیروووو  در روی کردها اخلاقی به معنی صفتی پسندیده که در برابر شدت و خشم و غضب مقابل افراد یا حرکت های تند خویانه امده است؛ می باشد؛ در این روی کرد که مدارا رنگی اخلاقی به خود میگیرد؛ تحمل عقاید و نگرشهای رقیب در عین باورمندی و پایبندی به اصول خود مد نظر است؛

اما این روی کرد با روی کردهای سیاسی؛ اجتماعی که در ان وضع حقوقی و پیش امد تاریخی است و در ادبیات جاری جهان وجود دارد؛ کاملا متفاوت است. از انجایی که برخی تفکیکی میان این دو مقوله ( مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی)  نکردند ؛ دو واکنش متفاوت و کلی را میتوان در عملکرد انان مشاهده کرد: یا به مخالفت و طعن اموزهای اسلام پرداخته و ان را دینی خشن معرفی کرده اند؛ یا به سوء استفاده از عرفان و اموزه های اسلامی اقدام کرده اند و دست به تحریف ان ؛ تحت پوشش عرفانهای کاذب و ساختگی زده و تساهل لیبرالی و تکلیف گریزی و حکومت سکولار را ترویج نموده اند ؛ مدارا در معنی اول و در زمینه فردی و روانشناختی اش در اسلام و اموزه های دینی شدیدا مورد تاکید قرار گرفته است؛ و به نصف ایمان و عاقلانه ترین کارها تعبیر شده است؛ از پیامبر اسلام (ص) روایت شده که : مدارا با خلق خدا نیمی از ایمان و مرافقت با انان نصف معیشت است و نیز می فرماید عاقلترین مردم با مداراترین انان نسبت به دیگران هستند؛ از جنبه های اجتماعی و سیاسی نیز ؛ تا جایی که زمینه های طغیان و گستاخی رقبا به حوزه حقوق و منافع عامه پیش نیاید باز به ملاطفت امر کرده است؛

اما فراتر از ان؛ کوچکترین کوتاهی را روا نداشته و به قاطعیت دستور میدهد؛ زیرا مدارا و رفتارهای مسالمت آمیز فراتر از حد معمول ؛ خود به پدیده ضد ارزشی مداهنه ؛ مصانعه و مضارعه که ریشه در ۳ عامل ترس؛ طمع کاری و رودربایستی دارد؛ منجر میشود؛  و مانع از اعمال حق و اجراء صحیح قانون میشود؛

۴ دی ماه ۲۳۹۵

هادی جلالی زاده

انتهای پیام/ک-ب