ریواس جنوب از یک داستان تکراری و مسوولان سطحی نگر؛ خودروهایی که چهره یاسوج را زشت کردند/ فرار رو به جلو مسوولان شهری
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
«چهره زشت شهر» عنوانی بود که فرماندار بویراحمد با وجود «خودروهای متعدد سیار میوه فروش» برای یاسوج به کار برد و همین باعث شد تا بدون توجه به «چهره زشت فقر» از دستگاههای ذیربط بخواهد سریعاً نسبت به جمع آوری این عامل زشتی اقدام نمایند.
اهمیت مساله، خبرنگار ریواس جنوب را متقاعد کرد تا کمی عمیقتر و از نزدیک ماجرای تکراری خودروهای سیار میوه فروش را بررسی کند؛
تعبیر درست «چهره زشت»
شکی نیست که خودروهای سیار دردسرهای زیادی برای شهروندان ایجاد می کنند؛ آلودگی های سمعی و بصری در کنار افزایش بار ترافیکی از مهمترین آنهاست.
پارک نامناسب خودرو، نصب پلاکاردهای بد شکل و بد ترکیب از چند قدم مانده به خودرو تا آویزان شده بر بدنه خودرو، فریادهای فروشندگان و بوق های ممتد رانندگان مانده در ترافیک مجموعاً آلودگی های ذکر شده را رقم می زنند.
معضل وقتی بیشتر می شود که دو یا سه تا از این خودروها به صورت عرضی و در کنار هم پارک می کنند تا ترافیک سنگین و سنگینتر شود.
با وجود این مسائل می توان گفت تعبیر «چهره زشت شهر» تعبیر بجایی است و باید فکری اساسی برای رفع این زشتی کرد.
چهره زشت فقر هم باید دیده شود
برخورد با معلول به جای برخورد با علت همواره یک خطای بزرگ محسوب می شود و نتایج را کاملاً برعکس می کند؛ اتفاقی که در باره خودروهای سیار بارها دیده شده است.
آن گونه که از گفتههای فروشندگان و خریداران میوه برداشت شده است، خودروها و دکههای سیار میوه فروش خود معلول یک علت اساسی هستند که در باره دو قشر مصداق دارد؛
علتی که می توان نام آن را فقر گذاشت.
یاسر جوانی است که فروشنده یکی از دکههای سیار واقع در بلوار ۶۰ متری امام خمینیست و به خبرنگار ریواس جنوب گفت، دو برادر و سه خواهر دارد و خودش نان آور خانواده است که برای کسب درآمد هر چند ناچیز راهی بهتر از فروش میوه به صورت سیار به ذهنش نخورده است.
یاسر استقبال مردم را از این نوع فروش قابل قبول توصیف کرد و گفت هر چه میوه می آورد به فروش می رسد ولی مشکل این است که توان و امکانات لازم برای آوردن میوهی بیشتر را ندارد.
داریوش هم میوه های دو درخت حیاط خانه خود را به بازار سیار فروش آورده است و گفت سه شب فروش داشته و شاید دو یا سه بار دیگر میوه برای آوردن داشته باشد.
راننده وانت در حالی که سرش شلوغ بود و به کار فروش مشغول بود به آرامی پاسخ سوال خبرنگار را چنین داد: بازار کار حمل و نقل کساد است و با این کار داریم از بیکاری خارج می شویم و گرنه سود چندانی ندارد اگرچه ناشکر هم نیستم و حداقلی برای مایحتاج در میآید.
او البته این را هم گفت که باغداران روستایشان التماس می کنند که محصولشان در حال خراب شدن است و می گویند: «ببر یه طوری برایمان آبش کن».
پاسخهای راننده وانت تا حد زیادی شبیه همکاران دیگرش هم بود به طوری که تا اینجا می شود نتیجه گرفت رشد خودرو و دکههای سیار از سر بیکاری و بهتر بگوییم نداری و موجه تر آن تلاش برای امرار معاش حداقلی گردانندگان و رانندگان آنهاست.
برخی دیگر از فروشندگان خود باغدار هستند که ترجیح دادند محصول خود را با قیمت مناسب به مردم بفروشند تا اینکه قیمت آنچنانی میوهفروشها را بر محصولشان ببینند. این دسته از فروشندگان از بی توجهی مسوولان در حذف یا کاهش دلالی های موجود بین باغدار و مصرف کننده گلایه مند بودند.
سر دیگر ماجرا که شاید پای برخی سودجویان را هم به ماجرا باز میکند، وجود خریداران متعدد است. به هر حال بازار پر رونق «سیار فروشانِ» میوه به دلیل وجود خریداران زیادی است که خرید میوه از سیارفروشان را بر میوه فروشیهای متمرکز شهر ترجیح میدهند. داستان ترافیک شهری که به نوعی دلیل برخورد با خودروهای میوه فروشی سیار شده است همهاش به پارک نامناسب این خودروها بر نمی گردد بلکه توقف خودروهای دیگر برای خرید میوه از آنها موجب این ترافیک می شود.
علت اصلی این استقبال هم واضح است؛ قیمت پایین!
فشارهای زندگی از بعد اقتصادی بر مردم بیشتر از حد تصور است. کم نیستند شهروندانی که توان خرید ماهی یک بار میوه را ندارند. فشار مالی که بر گرده نانآوران خانه سنگینی می کند و در مورد بخش بزرگتری از جامعه صادق است، قیمت را در میان سایر عوامل موثر بر یک خرید موفق به عامل برجسته و پراثر تبدیل کرده است.
قیمت های سرسامآور میوه در میوهفروشیهای ثابت
هلو ۱۲ هزار تومان، گیلاس ۱۵ هزار تومان، گلابی ۱۸ هزار تومان، زردآلو ۱۲ هزار تومان، سیب گلاب ۱۲ هزار تومان، انبه ۲۰ هزار تومان و… برچسبهاییست که در میوهفروشیهای یاسوج، بر فراز میوهها قدرتنمایی میکنند. با این قیمتها قشر متوسط جامعه را که اغلب کارمندان هستند و اتفاقاً افکار عمومی هم اینان را فقیر نمی پندارد، در نظر بگیرید و توان مالی آنها را هم بسنجید نتیجه می گیرید که همین قشر هم برای خرید میوه فقیر محسوب میشوند. حال اقشار متوسط به پایین که دیگر جای خود دارند.
خودروهای میوه فروش برچسب هلو را حداکثر ۴ هزار تومان، زردآلو را ۳ هزار تومان، گیلاس را ۴ هزار تومان نصب می کنند و این اختلاف قیمت شاید همان مرفهین را نیز متقاعد به خرید از آنان کند!
هندوانه ۷۰۰ تومانی سیار فروش ها در میوه فروشیهای ثابت حداقل ۱۵۰۰ تومان است و احمدی ۸۰۰ تومانی در آنجا حداقل ۲ هزار تومان، یعنی اختلاف بیش از صد در صد!
با این اختلاف قیمت به جرات می توان گفت کسانی هستند که به هیچ وجه نمی توانند گیلاسی بخورند که خود از میوهفروشیهای ثابت خریده باشند و اما می توان احتمال داد از مسیر این سیار فروشها این مساله ممکن شود.
برخوردهای دستوری بی جواب میماند!
تا کنون بارها برای جمعآوری خودروهای میوه فروش اقدام شد و همین حالا هم در حال انجام می باشد اما در بیشتر مواقع فقط شاهد جابجایی آنها هستیم و نه حذف آنها. دلایلش هم همین مواردی است که مطرح شد. بارها اتفاق افتاده است که میوههای یک نوجوان که شاید تمام دنیایش فروش آنها و خرید یک قلم از احتیاجاتش بوده است، لگد مال شده اما هرگز باعث حذف امثال وی نشده است.
دلیل حذف نشدن آنها هم برخوردی است که با معلول صورت میگیرد و نه برخورد با علت!
بنابراین به نظر میرسد دستور به جمعآوری، بیشتر یک راه حل کوتاه مدت و مقطعی باشد تا راه حل قطعی و آینده نگرانه!
نتیجه گیری
سخن فرماندار مبنی بر چهره زشت شهر یاسوج کاملاً درست و پذیرفتنی است، اما زشتتر از آن، عدم نظارت کافی یا نتیجه بخش بر بازار میوه و مشخصاً قیمت آن، ناتوانی مسوولان این شهر در راهاندازی یک میدان میوه و ترهبار جامع و در شان مردم، عدم توانایی مسوولان در کاهش واسطهها و دلالی های بی دلیل بین تولید کننده و مصرف کننده و کمکاریها در مورد فرهنگسازی است. زشتیهایی که رفع آنها چهره شهر را بدون لزوم برخورد قهری با تعدادی از شهروندان نیازمند، زیبا می کند.
با این اوصاف و با توجه به تعطیلات چند روز آتی عید فطر و احتمال ورود گردشگران زیادی به یاسوج، بهتر است با همان نگاه کوتاه مدت نسبت به پاکسازی چهره شهر اقدام شود، اما سید محمد کاظم نظری باید پس از تعطیلات، مسوولان شهریاش را فرا بخواند و برای معضلات بیشمار یاسوج راهحلی دایمی و بلند مدت پیدا کند.
انتهای گزارش/ رحیم بنام