از برپایی دادگاههای صحرایی تا تکاپو برای افزایش اختیارات استفاده از سلاح/ در نقد عکسالعملهای عجولانه ما و مسؤولان با حادثه «شهادت مأمور انتظامی در شیراز»؛ شاید این آتش با آب خاموش شود، نه آتش!
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
دو یا سه ضربه چاقو و حادثهای تلخ و دردناک… ویدئوی بی صدای کُشتن مأمور انتظامی در شهرستان شیراز، آنقدر دردناک بود که صدای مظلومیت آن به گوش بسیاری رسیده است.
این حادثه، همزمان با جنایتی دیگر در اهواز، چند روزی است که فضای اجتماعی کشور را رنجیدهخاطر و خشمآلود ساخته.
دل هر کسی با دیدن این ویدئو به درد آمده اما آنچه موضوع این نوشتار است عکسالعملهای عجولانهی بسیاری از ما مردم، نمایندگان ما در مجلس و مسؤولان است که خود میتواند شعلهور تر کردن آتش خشونت در کشور ختم شود.
ابعاد پنهان حادثه شهادت سروان علیاکبر رنجبر، جانشین رئیس پاسگاه انتظامی بیدزرد در شهرستان شیراز، هنوز به درستی کشف و یا اعلام نشده. انگیزه قتلی چنین فجیع از سوی شروری که نمیتوان نام مرد را بر او گذاشت، روشن نیست. با این حال گویی وقایع پس از حادثه، به تمامی ترسیم شده است.
۱- متهم به قتل که با اقدام قابل تحسین نیروهای انتظامی و اطلاعاتی دستگیر شده بود، در سریعترین زمان ممکن -حتی پیش از تفهیم اتهام اولیه- به محاکمه غیررسمی و عمومی هم کشانده شد! فرزند خردسال و معصوم مأمور شهید را رودرروی قاتل پدر قرار دادند و با ایجاد فضایی مملو از خشم و نفرت و انتقام، این مواجهه دردناک زیر دوربینهای فیلمبرداری رفت! در ادامه هم این ویدئو به صورت گسترده در فضای مجازی نشر و بازنشر شد تا موج سنگین خشم و نفرت تکمیل شود.
این موج خشم و حس انتقامجویی، در وجود بسیاری از ما چنان قوی شده که ممکن است با خود بگوییم مگر میشود با قاتل بی رحم، مهربانی کرد و مگر میتوان در چنین حادثهی تلخی روی اجرای خط به خط قانون و ایفای حق و حقوق همه شهروندان، اصرار ورزید؟
پاسخ اما روشن است: آری میشود؛ و در حقیقت باید بشود! منطق قانون و ماهیت حقوق شهروندی، درست همینجا معنا پیدا میکنند.
چرا ما تصور میکنیم که ترتیب دادن چنین مواجههای سخت و محاکمهای زودهنگام با آن شرایط خاص و خارج از دادگاه و دادسرا، به تحقق بیشتر عدالت کمک میکند؟ اگر چنین است پس نه فقط یکی از فرزندان، بلکه حق همسر و همه اعضای خانواده این شهید و حتی همهی جامعهی غمدیده -آن هم نه محدود به این حادثه بلکه همه خونهای ریخته شده- است که حتی پیش از رسیدگی قضایی، یک به یک با قاتل رودررو شوند و از او در همین دادگاه صحرایی انتقام بگیرند! اگر هم چنین نیست پس «کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم»!
در چنین وضعی، حتماً مصلحت آن است که پلیس که خود مجری و نماد قانون است و در این حادثه هم مظلوم واقع شده، اجازه دهد تا قانونی که لابد روزگاری با منطق حقوقدانانی عدالتجو تدوین شده، مسیر عادی خود را طی کند.
از سویی دیگر، آیا گمان میکنیم که چنین اقداماتی و راه انداختن موج خصومت و خشونت و تحریک حس قهر و انتقام، به فروکش کردن خشم جامعه منجر میشود؟ حقیقتاً که چنین نیست و چه بسا بسیاری حوادث خونآلود دیگر -مثل همین جنایت اهواز-، زاییده چنین خشونتها و حسهای انتقامجویی است. چه آنکه در طوفان حادثه شیراز، برخی در فضای مجازی پا را فراتر گذاشته و خواستار بریدن دست و گلوی قاتل در همان محل حادثه و در معرض عموم شدهاند؛ فارغ از اینکه لحظهای بیندیشند که چنان رفتار خشنی تا چه اندازه میتواند چرخه بازتولید خشونت و انتقام را در صحنههایی دیگر، بلکه دلخراشتر کند!
۲- در ادامه این ماجرا؛ موج دومی نیز به راه افتاد که برخی مقامات نظامی و غیرنظامی با تکیه بر عدم استفاده مأمور شهید از اسلحه، خواستار اصلاح قانون و افزایش اختیارات نیروهای نظامی و انتظامی از اسلحه شدند. برخی نمایندگان مجلس و در رأس آنها سرتیپ محمدباقر قالیباف رئیس کنونی مجلس نیز از آمادگی مجلس یازدهم برای اصلاح قانون -آن هم از طریق طرحی فوریتی- خبر دادهاند.
فارغ از قضاوت راجع به برخی اظهارات مبنی بر اینکه همین قانون فعلی به شهید علیاکبر رنجبر اجازه استفاده از اسلحه را داده بود و جستجوی دلیل عدم شلیک از سوی مأمور انتظامی؛ اساساً تصمیمسازی در میانه چنین موج احساسی، چندان درست به نظر نمیرسد.
سؤال اینجاست که چرا نمایندگان مجلس به عنوان قانونگذار و فرماندهان انتظامی به عنوان مجریان قانون، بلافاصله پس از وقوع یک حادثه تلخ و شهادت مأمور انتظامی، برای اصلاح قانون به صرافت افتادهاند؟ آیا چنین مسأله مهمی را میتوان در یک طرح فوریتی – در کوتاهترین زمان ممکن و با کمترین مطالعه و بررسی- حل کرد؟
اگرچه در جامعهای که گویا کسی پاسخگوی خودسریهای برخی نیروهای لباس شخصی در استفاده از آتش نیست، بستن دست و پای نیروی انتظامی و امنیتی برای مقابله با اشرار و اراذل اوباش هم نتیجه خوبی ندارد اما نخست اینکه گویا قانون فعلی با مأموران چنین نکرده و دوم اینکه تصویب قانون تسهیل استفاده از سلاح در شرایط هیجانی و احساسی، ممکن است از قضا به افزایش تنشها بین متهمان و حتی مردم عادی با مأموران پلیس، هرجومرج و در درازمدت تولید خشونت بیشتر، ختم شود.
نباید فراموش کنیم که افزایش اختیارات پلیس در استفاده از سلاح، یقیناً بار مسؤولیت سنگینتری هم بر روی دوش خود نیروهای انتظامی خواهد گذاشت و چنین اختیار و مسؤولیتی، نیازمند یک آموزش حرفهای و اصولی است که یقیناً با یک حادثه و طی چند روز و چند هفته، حاصل نخواهد شد.
از سوی دیگر، باید بپذیریم که بسیاری از حوادث جنایی، علاوه بر گناه آشکار مجرم، ریشههایی دیگر نیز دارد که متأسفانه بسیاری از مسؤولان و قانونگذران کشور ما، علاقه چندانی به کشف و رفع آنها ندارند؛ ریشههای تنومند شدهای همچون فقر و تنگدستی، بی قانونی و فساد، تبعیض و بی عدالتی، ظلم و سرکوب و … .
افرین. هدف شهید رنجبرها ایجاد امنیت هست نه باب کردن اسلحه کشیدن
مقابله به مثل جواب نمیدهد بایست فرهنگ ساری گردد اگر قراره مامورین هم اسلحه بکشن که خون خونریزی راه میفته اصلا قبول ندارم با سپاس
ما امنیت امروز مدیون نیروهای مسلح سالم توجه به جمله کنید سالم نیاز مبرم داریم دستگاه قضایی سالم خلاصه زمان میبرد اما بدون جواب نخواهد بود
قاتلا ای فرمایشات شمو هالیشون نی کاکو ?
۱- ضعف اصلی بر میگردد.به قوه قضایه.اگر قدرت عملی خوب در دستگاه قضا وجود داشت.افراد شرور قیمه زن وچاقو کش به محض دستگیری با وثیقه وضمانت ازاد نمیشدند
۲_ اگر من شرور وقتی دستگیر میشدم مرا پانصد کیلومتر از محل زندگیم در زندانی دور دست نگهداری میکردن تا انسان شوم ودست از جنایت بردارم..
۳ امروز به علت سخت نگرفتن قضات از دزدان.و چاقوکشان.اربدکشان و ماباقی خلافکاران باعث شد وسط روز در خیابان عده ای اراذل اوباش دست به هر جنایتی میزنند بدون ترس..اگراز روز اول وثیقه ووکالت وسند و پارتی را از این عده از خدا بی خبر سخت میگرفتن امروز این سرهنگی که بخاطر امنیت من و خانواد من در سرما و گرما و گرسنگی وسختی تحمل مینمود امروز زنده.. ودر کنار خانواد بود….
جا دار از شما خبر نگاران خوب و هوشیار تشکر کرد. ودر تیتر خبرهاتون اشاره ای به این نو مساعل مینمودن……
همه تصمیم گیری ها مبنای احساسی ندارد
این حرف شما جناب نویسنده درست نیست قانونگذار باید قبل از هر حادثه ای جوانب همه جرایم را بسنجد و پیشبینی کرده و بعد تصمیم بگیرد ، نه اینکه منتظر حادثه ای دلخراش باشد و بعد تصمیم بگیرد. و اینکه شما میگویید نباید احساسی تصمیم گرفت بازهم درست نیست قانونکذار در خدمت روح و روان و تفکر معقول جامعه تصمیم میگیرد ، احساس مردم جریحه دار شده باید قانون اصلاح گردد تا دیگر جامعه با چنین اقداماتی در شوک فرو نرود
نظم اجتماعی نیازمند قانون محکم و استوار است
درود. بسیار عالی وبجا. ای کاش رسانه های به این بخش مهم که دراین نوشتار به درستی به آن اشاره شده میپرداختند.
عالی جناب بنام
???????
عجیب بود که من هم همه ش همین فکرها رو داشتم و چقد خوشحالم که مکتوب و مدونش رو تو یه رسانه دیدم
جناب بنام عزیز
اقتدار از هر چیزی برای اینان مهمتر است
قانون
شرع
اخلاق و… فقط برای دیگران لست
عالی
کاملا موافقم
نکته ظریفی بود
با سلام و عرض ادب
دسمریزاد به این قلم و این فکر پویا?
ولی آخه کدوم تصمیم مجلس حساب و کتاب داره که این داشته باشه؟
خوب بود اما به نظرم اگه مواجهه پسر رو از نظر روانشناسی نقد میکردی بهتر بود
شوربختانه در کشور ما که قانون و اخلاق جایگاه خودش رو نداره از این رفتارها بسیار شده و میشود و …
جناب بنام متن این نقد را کامل خوندم و لازم دیدم چند تا نکته را خدمتتون عرض کنم
۱_ نقدی که به نقد شما میشه دقیقا با انتقاد خودتون یکی هست یعنی به همان اندازه که شما این حرکت پلیس و مجلس و افزایش حس انتقام جویی در جامعه را زیاد میکنید همین اندازه هم نقد شما داره این فاجعه را عادی و کم اهمیت جلوه میده
۲_ اگر اندکی منصف باشید آیا اگر خدای ناکرده این فاجعه برای یکی از نزدیکان خود شما اتفاق افتاده بود هم به این راحتی نقد میکردین
۳_طبق آمار قوه قضاییه ما هر روز در کشور شاهد قتل عمد هستیم اما اینکه چرا این قتل اینقدر با اهمیت جلوه میکند تجاوز به قانون و تجاوز به انسانیت هست. مجری قانون توسط یک فرد معلوم الحال کشته شده یعنی قانون کشته شده پس قتل عادی نیست
۴_ قطعا اگر قانون کافی و کامل بود هرگز چنین جنایتی اتفاق نمی افتاد و حتما تغییر در قانون الزامیست و چه بسیار قوانینی که با یک تلنگر و احساس نیاز وضع شده اند و این قانون هم بخشی از آن می باشد
در نهایت بنظر من زبان نقد زمانی ارزش پیدا میکند که باعث ایجاد تغییرات مثبت شود و نه اینکه با تخریب و … تفکرات خود را بر دیگران تحمیل کنیم
با سپاس از وقتی که گذاشتید.
۱٫ همانطور که در متن یادداشت روشن است در تمام نوشته تلخ و رنجآور بودن این حادثه مورد تأکید قرار گرفته و هدفی برای عادی جلوه دادن این حادثه تلخ وجود نداشته…
۲٫ یقیناً همینطور است. اما به هر حال اینجا بحث بر سر اجرای قانون است و نه احساسات شخصی ما.
۳٫ اینکه تجاوز به مأمور قانون باعث برجسته تر شدن این حادثه دارد کاملاً درست است و انتشار اصل خبر حادثه و پرداختن به جوانب دیگر مساله به همین دلیل بوده… و اتفاقاً همانطور که احترام به مأمور قانون باعث ویژهتر شدن این پرونده شده، پس به طریق اولا احترام به خود قانون هم اهمیت ویژه دارد.
۴٫ در اینکه هر حادثهای میتواند تلنگری برای اصلاح قوانین باشد تردیدی نیست و ایرادی هم ندارد. اما اولاً به گفته برخی مقامات در این حادثه مأمور شهید حق شلیک داشته و ثانیاً عقیده نگارنده این بوده که طرح فوریتی دادن و بررسی عجولانه بدون در نظر گرفتن مسائل کارشناسی خطرناک است. وگرنه بهروز کردن هر قانونی میتواند اجرا و نظارت بر اجرای قوانین ما را آسانتر و کارآمدتر کند.
بعد از خواندن مطلب دقیق شما، این مطلب را از قول چند روانشناس هم خواندم.
شما و مخاطبان عزیزتان هم مطالعه بفرمایید مزید امتنان خواهد بود:
https://www.isna.ir/news/1400112015615/
درود به این نگاه تیزبین
درود بر شما
تمام ماجرا جای سوال دارد خارج از جزییات قتل عدم تیراندازی مقتول و اینکه اسلحه قدیمی بوده و گیر کرده تا اینکه مجوز تیر نداشته جای سوال دارد
مجوز تیر برای ارازل اوباش داشته اند و
واقعا چرا از احساسات آن کودک بی گناه استفاده میکنند
احسنت. نقد پیش قضاوت های عجولانه ی دو طرفه و بدون لحاظ کردن روند قانونی بهترین کاری بود که اشاره شد ??
این کشور شده آتش زیر خاکستر وای به روزی که اتفاقی بیوفته دیگه هیچ کس به دیگران رحم نمی کنه
بسیار جالب بود و تامل برانگیز.
راستش سوالات زیادی پیرامون اصل حادثه وجود دارد که بی جواب هستند .
به قول سهراب :
من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
گفته بود آن شاعر :
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
آدم آنست که او را پدر ومادر نیست
من به آمار،به این جمع
و به این سطح که گویند پر از آدمهاست
مشکوکم
نکند هیچکسی اینجا نیست
من به آمار زمین مشکوکم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
من که می گویم نیست
گر که هست دلش از کثرت غم فرسوده ست
یا که رنجور و غریب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای در بند و اسیر
سرنگون مانده به چاه
خسته وچشم به راه
تا که یک آدم از آنچا برسد
همه آن جا هستند
هیچکس آن جا نیست
وای از تنهایی
همه آن جا هستند
هیج کس آنجا نیست
هیچکس با او نیست
هیچکس هیچکس
من به آمار زمین مشکوکم
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت:من تنهایم
هیچکس اینجا نیست
گفت:اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا می شکنم
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
تا فضای مجازی و احساسات کنترل نشود اینها عادی است .تا قانون و قضاوت تعطیل باشه همین است ..قاضی جای خودش مدیر اجرایی جای خودش . نظامی جای خودش. نظارت جای خودش ..وقتی می شود جای حق و باطل را عوض کرد دیگر امیدی نیست …..
البته قاتل پرونده دار بوده و بار اولش نبوده.
قاتل هم در اسلام حقوق دارد
بنظرم یه مصاحبه با رییس ناجا بگیرید. دغدغه بجایی دارید
خشونت زاییده ی خشونت است
پس بهتر است قبل از اقدام عجولانه فرهنگ سازی بشه
در میان همین نیروهای شریف نظامی کسانی هم هستند که اگه قانون سلاح اصلاح بشه بی قانونی محض را حاکم میکنند
کاش بجای سلاح به هر کدام از مامورین که مواجهه ی مستقیم با مردم دارند دوربین نصب میشد