دکترشجاع پوریان خطاب به اصلاح طلبان : افرادی را در فهرستهای انتخاباتی قراردهید که پیشینه و کارنامه شفافی در وفاداری به جریان اصلاحات داشته باشند
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
به گزارش ریواس ، دکترولیالله شجاعپوریان ، عضو فعلی شورای شهر تهران ونماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در یادداشتی به بررسی روند انتخابات در شورای شهر از سال ۹۲ تا کنون پرداخته است:
١- انتخابات چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران همزمان با یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در خرداد سال ١٣٩٢ برگزار شد. با توجه به فضای سیاسی کشور، نامزدهای اصلی جریان اصلاحطلب از جمله معصومه ابتکار، فاطمه راکعی، محمود علیزاده طباطبایی، مرتضی حاجی و… ردصلاحیت شدند و اصلاحطلبان با چهرههایی کمترشناختهشده پا به عرصه رقابت گذاشتند. هرچند بهدلیل اهمیت و حساسیت انتخابات ریاستجمهوری، ردصلاحیت چهرههای اصلی جریان اصلاحطلب در انتخابات شوراها توسط رسانهها و افکارعمومی پیگیری نشد.
٢- باوجود آرای بالای اصلاحطلبان و دکتر روحانی در انتخابات ریاستجمهوری در شهر تهران، نهادینهنشدن نقش و جایگاه شورای شهر و بیرغبتی فعالان سیاسی و افکار عمومی برای حضور در انتخابات شورای شهر تهران سبب شد…
فقط بخش اندکی از آنان که به حسن روحانی رأی داده بودند، به فهرست اصلاحطلبان در شورای شهر رأی بدهند که حاصل آن، ورود ١۴ نفر از فهرست ٣١ نفره اصلاحطلبان به شورا بود.
٣- با آغاز به کار شورای چهارم، از ١۴ عضو اصلاحطلب شورا، دو عضو در انتخاب شهردار تهران و یک عضو در انتخاب رئیس شورا راه خود را از اصلاحطلبان جدا کردند و بهاینترتیب، جمع آرای خالص اصلاحطلبان برای انتخاب شهردار به ١٢ نفر و برای انتخاب رئیس شورا به ١٣ نفر رسید. با توجه به اینکه انتخاب شهردار یا رئیس شورا مستلزم کسب ١۶ رأی موافق از مجموع ٣١ رأی است، اصلاحطلبان شورا نتوانستند نقشی تأثیرگذار در انتخاب شهردار تهران داشته باشند.
۴- در جریان انتخابات هیأترئیسه سال اول شورای چهارم، سه نفر از ورزشکاران که به صورت مستقل به شورا راه یافته بودند، متأثر از فضای سیاسی حاکم بر جامعه و موفقیت دکتر روحانی در انتخابات ریاستجمهوری، به آقای مسجدجامعی در سال اول رأی دادند و مجموع آرای آنان همراه با رأی ١٣ عضو اصلاحطلب، با اختلاف تنها یک رأی نسبت به رقیب، منجر به انتخاب آقای احمد مسجدجامعی به ریاست شورای اسلامی شهر تهران شد.
۵- به باور نگارنده کارنامه مدیریت یک ساله اصلاحطلبان در شورای شهر، کارنامه موفقی بود. در این دوره، ضمن اصلاح ساختار ایستا و کند شورا، نسبت به چابکسازی و تقویت بدنه کارشناسی و مشاوران شورا اقدام شد و تلاشهایی برای افزایش نقش و جایگاه شورا از طریق دعوت از اعضای کابینه و وزرای دولت و همچنین نمایندگان مجلس برای حضور در صحن علنی جلسات شد. همچنین برنامههایی در دستور کار قرار گرفت تا شورای شهر نقش نظارتی و کنترلی پررنگتری نسبت به عملکرد مدیریت شهری تهران بر عهده گیرد.
۶- در انتخابات سال دوم هیأترئیسه شورای چهارم (سال ١٣٩٣)، انسجام اصلاحطلبان به قوت خود باقی ماند و هر ١٣ عضو شاخص اصلاحطلب شورا، بدون هیچ ریزش و اختلافی به ریاست آقای مسجدجامعی مجدد رأی مثبت دادند؛ اما اعضای ورزشکار شورا که انتظار داشتند از آنان برای حضور در فدراسیونهای مختلف و عضویت همزمانشان در شورا از طریق دخالت دولت حمایت شود- هنگامی که از حضور در انتخابات فدراسیونها منع شدند- از رأی مجدد به آقای مسجدجامعی خودداری کردند و مشی دولت و وزارت ورزش را به پای اصلاحطلبان شورا نوشتند.
٧- در انتخابات اخیر نیز اعضای اصلاحطلب شورا با دانستن میزان آرای خود (١٣ نفر) بار دیگر در انتخابات هیأترئیسه شرکت کردند، چراکه از سویی هیچگونه زمینه تعامل و توافق و ارائه فهرست ترکیبی با اصولگرایان شورا وجود نداشت و از سوی دیگر، خالیکردن صحنه از رقابت سیاسی نیز با مشی و منش اصلاحطلبی سازگار نبود. افزون بر این، با وجود مذاکره با اعضای ورزشکار شورا، هر سه نفر ترجیح دادند همچون دوره گذشته، رأی خود را به حساب اصولگرایان واریز کنند و در نتیجه، ریاست شورای اسلامی شهر تهران در اختیار آقای چمران ماند.
٨- اصلاحطلبان تاکنون در قالب فراکسیونی یکپارچه، انسجام و وحدت خود را حفظ کرده و به وظیفه خویش در بررسی، پیگیری و تذکر نسبت به نابسامانیهای مدیریت شهری عمل کردهاند. با وجود محیط پروسوسه و لغزشآمیز، مدیریت شهری دامن خود را به هیچ امتیاز و مطالبه فراقانونی نیالودهاند. نگارنده در قالب نطقهای مکرر به نمایندگی از اعضای اصلاحطلب شورا، پیشنهاد بررسی همه واگذاریها، تعاملات و مراودات اعضای شورای شهر با شهرداری تهران و همچنین بررسی وضعیت اموال و داراییهای اعضای شورا را ارائه دادهام و همچنان از هرگونه پیگیری و بررسی نهادهای امنیتی و نظارتی بر عملکرد مالی و رسالت قانونی خود و همفکرانم استقبال میکنم.
٩- نباید از نظر دور داشت که در عمر دوساله شورای شهر تهران در دوره چهارم، دو تجربه گرانبها و قابلتأمل به دست آمده که میتواند چراغ راهی برای فعالیتهای آینده بزرگان اصلاحات، فعالان سیاسی و افکار عمومی باشد. نخست اینکه لازم است بزرگان اصلاحات در بستن فهرستهای انتخاباتی، تأمل بیشتری به خرج دهند و افرادی را در فهرستهای انتخاباتی وارد کنند که پیشینه و کارنامه روشن و شفافی در وفاداری به جریان اصلاحات داشته باشند. از سوی دیگر، فعالان و افکارعمومی طرفدار اصلاحات نیز باید بدانند مشارکت سیاسی آنان در هر برههای از زمان میتواند در سرنوشت اصلاحطلبان و البته شهروندان نقش مؤثری داشته باشد. تلاش فعالان سیاسی و بدنه مردمی حامی اصلاحات نباید صرفا به انتخابات ریاستجمهوری محدود شود. مشارکت فعال و آگاهانه میتواند در انتخابات خبرگان، مجلس و شورای شهر نیز دستاوردهای درخورتوجهی برای جریان اصلاحات و شهروندان به ارمغان آورد و در بزنگاههای سرنوشتساز، نقشآفرین باشد.
This is way more helpful than anhyitng else I’ve looked at.