یادداشت سیاسی بقلم حمید پرندوار راه «سید ضیاءالدین» راه اصلاح است نه منفعتطلبی
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
ریواس جنوب،حمید پرندوار
فضای سیاسی ما به گونهای به سمت خفا، سکوت و اختگی عمومی پیش میرود که اگر کسی قدمی بر خلاف امور واقع و بدیهیات موجود بردارد به بیرحمانه ترین شکل ممکن قضاوت میشود بی آنکه مخفور شدگان لحظهای بدین شک کنند، شاید جریانی که بدیهی میپندارند و دران مضمحل شدهاند خود خزعبل است و باطل!
هراس از نقد و مخالفت، هراس از شنا کردن در مسیر خلاف جریان آب است و این خود متناقضترین نقیضی بر مفهوم اصلاح است، مفهومی که برخی نه تنها به راحتی هر چه تمامتر خود را بدان میخوانند بلکه توهم جمع و عمومیت را نیز برای خود متصور میشوند.
روی صحبتم با یکی دو مقال واره ایست که روا نیست حتی چنین بی در و پیکرهای بی نام و نشان و غیر ساختارمندی را مقاله و نقد خواند آن هم از سمت کسی یا کسانی که بی آنکه مفهوم و جایگاه نقد، پرسشگری و افشاگری را بفهمند عنوان اصلاح گر نیز با خود به یدک بکشند.
افرادی که اگر بنشانی و چند سوال ساده از مبانی و ساختارهای نظری اصلاح طلبی ازشان بپرسی در خود میمانند ولی باز مصرنانه بر اصلاح طلب بودن خویش تاکید دارند. اگر ذرهای زمان و موقعیتهای سیاسی را بشناسید به این پی خواهید برد که وقت نه وقتِ رئوفت و سکوت و سرسری گرفتن امور است. زمان دقیقاً زمانِ پرسشگری و نقد کوبنده ست.
زمان مطالبه عمومی ست و نه مصلحت اندیشی برای جایگاه خود و جریان تضعیف شدهای که نامش را اصلاحات هم میگذاریم. توان و تنفس جریانهای سیاسی بر نقد و پرسشگری و مطالبه است اما شما به کدام معرفتی جناب سید ضیاالدین رضاتوفیقی را به منفعت طلبی و مطالبه شخصی متهم میکنید؟
چرا گمان نمیبرید ممکن است جایی باید پاسخگو باشید؟ نگران جریان در حال اضمحلال خود هستید ولی وضعیت عموم مردم را نمیبینید و یک نفر هم که به پرسشگری برخواسته را اینگونه خطاب میکنید؟ فردی که اگر کوچکترین شناختی از او و سالهای پیش تا کنونش داشتید اینگونه واژهی ناروای منفعت را بدو نمیچسباندید و از نا آگاهی شمایان همین بس که حتی نامش را نتوانستید به درستی خطاب کنید.
طبق کدام منبعی وی را به حمایت از جبههی پایداری متهم میکنید در صورتی ثابت قدمی ایشان هزینهها و سختیها برایش داشته؟ آقای رضا توفیقی به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی روحانی تلاش کرد، اتحاد ایجاد کرد و همچنان محکم بر موضع دفاعی خود ایستاده ولی این بدین معنا نیست که کاستیها را نبیند و سکوت کند و ضعفها را به حال خود رها کند.
دفاع کرد تا برای مردم قدمی برداشته باشد/ نه برای یک نام و جریان/ حال نیز پرسش میکند، مطالبه میکند و همانطور که خود اذعان داشت اگر ضرورت باشد افشا خواهد کرد برای اصلاح، نه برای نام منفعل اصلاحات. آنچه که تفرقه ایجاد میکند و بر هم میزند جریان و تشکلی را، این است که فردی ناشناس _ به هر دلیل_ چند کلمهی بی اساس و ناروا را به زبان بیاورد و بخواهد ماهیت جمعی بدان ببخشد و مقابل نقد و پرسشگری قرار دهد.
در این برههی زمانی خیانتی بزرگتر از این نخواهد بود که با نقد و پرسشگری مخالفت کنید و ناقد و پرسشگر را به ناروا خطاب کنید. اگر توان نقد و اصلاحگری ندارید حداقل زبان به دهن بگیرید تا بعدها مردم به خاطر نامی که به دروغ یدک میکشید دست به گریبانتان نشوند که شمایان پیش از آنکه بخواهید به فکر اصلاح وضعیت زندگی مردم باشید به دنبال هویت سیاسی کاذبی هستید تا خلا هویتی خود را پر کنید. امید است مفاهیم را به یغما نبرید و رسالت حقیقی اصلاح را فهمیده و بدان پایبند بمانید.
روی صحبتم با یکی دو مقال واره ایست که روا نیست حتی چنین بی در و پیکرهای بی نام و نشان و غیر ساختارمندی را مقاله و نقد خواند آن هم از سمت کسی یا کسانی که بی آنکه مفهوم و جایگاه نقد، پرسشگری و افشاگری را بفهمند عنوان اصلاح گر نیز با خود به یدک بکشند.
افرادی که اگر بنشانی و چند سوال ساده از مبانی و ساختارهای نظری اصلاح طلبی ازشان بپرسی در خود میمانند ولی باز مصرنانه بر اصلاح طلب بودن خویش تاکید دارند. اگر ذرهای زمان و موقعیتهای سیاسی را بشناسید به این پی خواهید برد که وقت نه وقتِ رئوفت و سکوت و سرسری گرفتن امور است. زمان دقیقاً زمانِ پرسشگری و نقد کوبنده ست.
زمان مطالبه عمومی ست و نه مصلحت اندیشی برای جایگاه خود و جریان تضعیف شدهای که نامش را اصلاحات هم میگذاریم. توان و تنفس جریانهای سیاسی بر نقد و پرسشگری و مطالبه است اما شما به کدام معرفتی جناب سید ضیاالدین رضاتوفیقی را به منفعت طلبی و مطالبه شخصی متهم میکنید؟
چرا گمان نمیبرید ممکن است جایی باید پاسخگو باشید؟ نگران جریان در حال اضمحلال خود هستید ولی وضعیت عموم مردم را نمیبینید و یک نفر هم که به پرسشگری برخواسته را اینگونه خطاب میکنید؟ فردی که اگر کوچکترین شناختی از او و سالهای پیش تا کنونش داشتید اینگونه واژهی ناروای منفعت را بدو نمیچسباندید و از نا آگاهی شمایان همین بس که حتی نامش را نتوانستید به درستی خطاب کنید.
طبق کدام منبعی وی را به حمایت از جبههی پایداری متهم میکنید در صورتی ثابت قدمی ایشان هزینهها و سختیها برایش داشته؟ آقای رضا توفیقی به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی روحانی تلاش کرد، اتحاد ایجاد کرد و همچنان محکم بر موضع دفاعی خود ایستاده ولی این بدین معنا نیست که کاستیها را نبیند و سکوت کند و ضعفها را به حال خود رها کند.
دفاع کرد تا برای مردم قدمی برداشته باشد/ نه برای یک نام و جریان/ حال نیز پرسش میکند، مطالبه میکند و همانطور که خود اذعان داشت اگر ضرورت باشد افشا خواهد کرد برای اصلاح، نه برای نام منفعل اصلاحات. آنچه که تفرقه ایجاد میکند و بر هم میزند جریان و تشکلی را، این است که فردی ناشناس _ به هر دلیل_ چند کلمهی بی اساس و ناروا را به زبان بیاورد و بخواهد ماهیت جمعی بدان ببخشد و مقابل نقد و پرسشگری قرار دهد.
در این برههی زمانی خیانتی بزرگتر از این نخواهد بود که با نقد و پرسشگری مخالفت کنید و ناقد و پرسشگر را به ناروا خطاب کنید. اگر توان نقد و اصلاحگری ندارید حداقل زبان به دهن بگیرید تا بعدها مردم به خاطر نامی که به دروغ یدک میکشید دست به گریبانتان نشوند که شمایان پیش از آنکه بخواهید به فکر اصلاح وضعیت زندگی مردم باشید به دنبال هویت سیاسی کاذبی هستید تا خلا هویتی خود را پر کنید. امید است مفاهیم را به یغما نبرید و رسالت حقیقی اصلاح را فهمیده و بدان پایبند بمانید.