پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

محمدامین افشارپور، در گزارشی که در اختیار ریواس جنوب قرار داده، لحظات سرشار از اضطراب و هیجانی را از دروازه قرآن شیراز روایت کرد که سنگ غول‌پیکرِ ۷۰ تُنی با یک انفجار ناتمام، در معرض خطری بلکه مهیب‌تر قرار گرفت و ترسی دوباره به جان مسؤولان افتاده بود.

این خبرنگار برای تهیه‌ی گزارش، یک روز کامل را در ارتفاعات منطقه‌ای سپری کرد که بعد از داغِ سیل مرگبار پنجم فروردین امسال، روزهای پراضطراب دیگری را هم زیر سایه‌ی سنگین سنگ بزرگ و ناایمن، گذرانده بود.

گزارش افشارپور را در ادامه می‌خوانیم:

 

صبح شنبه ۱۵ تیرماه، خبر اعمال محدودیت ترافیکی در محل دروازه قرآن شیراز منتشر شد که بسیاری کار سنگ را تمام شده دانستند.

در هفته های اخیر بارها اخباری مبنی بر انفجار سنگ دروازه قرآن در فضای مجازی منتشر شد اما هربار به دلایل ذکر نشده این مساله کنسل شد و احتمال این وجود داشت که این بار نیز این موضوع کنسل و به زمان دیگری موکول شود.

مشاهده این سنگ تنها چند روز بعد از سیلاب پنجم فروردین در شیراز، نگرانی های زیادی را به دنبال داشت مبنی بر اینکه این محل دیگر تاب مصیبتی تازه را ندارد.

افزایش این نگرانی ها که اغلب نیز در پست و کامنت های مجازی ابراز می شد، مسولان را بر آن داشت تا از شر این سنگ که سایه بر ورودی کلانشهر پهن کرده خلاص شوند.

حوالی ساعت ۱۴ عصر دیروز شنبه به همراه دو تن از همکاران راهی دروازه قرآن شده تا از نزدیک این لحظه را ثبت کنیم، هنوز مسیرهای دسترسی بسته نشده بود و خودروها در این محل تردد می کردند.

ساعتی بعد به همراه عکاس خبرگزاری راهی ارتفاعات مشرف به دروازه قرآن و کوه مقابل سنگ ناایمن شدیم و در قسمتی از دامنه کوه و زیر سایه سنگی عظیم اتراق کردیم و در این محل چند نفر از فیلم برداران قرارگاه خاتم الانبیاء که پیمانکار پروژه انفجار سنگ است نیز حضور داشتند.

با وجودی که قرار بود ساعت ۳ عصر سنگ مورد نظر منفجر شود اما حدود ۴ تا پنج ساعت تأخیر در این کار صورت گرفت و گفت و گو با همین دوستانِ تازه باعث شد زمان در شرایط گرم روز راحت‌تر سپری شود.

یکی از این افراد از کاربلدی دکتر (سرپرست تیم انفجار) سخن می گفت و اینکه دکتر جز سه نفر افراد خبره کشور در این حوزه است و تاکنون کوه و سنگ های فراوانی را در سراسر کشور به هوا فرستاده است!

یکی دیگر از این افراد می گفت که انفجار آرام است و صدای چندانی نیز ندارد.

گرمای هوا شرایط را کمی سخت کرده بود و لحظات به کندی سپری می شد تا حوالی ساعت شش عصر که تحرکات از کوه مقابل نشان از اتمام کار باروت گذاری در اطراف سنگ ناایمن داشت.

مسیر دروازه قرآن که تا این لحظه چندین بار مسدود و بازگشایی شده بود دوباره بسته شد و یکی از خودروی اورژانس شیراز آژیرکشان شروع به تردد در خیابان خالی از خودرو و آدم در این محدوده کرد و بطور مداوم بالا و پائین می رفت و صدای گوشخراش آن که بین کوه و سنگ می پیچید از سقوط یک سنگ خبر می داد.

تیم خبرنگاران حاضر در این محل به دلیل استرس ناشی از دست دادن صحنه انفجار جرات چشم برداشتن از سنگ را نداشتند و در این لحظه یکی از افراد تیم خدماتی پیمانکار انفجار سنگ که در نزدیکی خبرنگاران حضور داشت گفت: نگران نباشید زمانی که موقع انفجار سنگ فرا برسد دکتر(همان رییس تیم انفجار) در بلندگویی یا مهدی گویان زمان انفجار را خبر خواهد داد،با شنیدن این جمله کمی از استرس خبرنگاران حاضر کم شد.

در مرحله بعدی تیم عملیاتی که همگی لباس های قرمز رنگی به تن داشتند از اطراف سنگ ناایمن کنار رفته و این مشخص می کرد که زمان موعود نزدیک است.

آخرین اخطارهای مردی بلندگو به دست در کنار بنای دروازه قرآن نفس های حاضرین را در سینه حبس کرد.

و ناگهان انفجاری با صدای هولناک رخ داد و گرد خاکی عظیم کوه مقابل را فرا گرفت.

انفجار در حالی رخ داد که دکتر در بلندگو رمز یامهدی نگفته بود و به همین دلیل برخی عکاسان حاضر شکار صحنه اول را از دست دادند!

با انجام این انفجار همه حاضرین ازجمله خبرنگاران، مسؤولان و نیروهای انتظامی به کف خیابان و مقابل دروازه قرآن آمدند و شهردار شیراز نیز خود را آماده مصاحبه می کرد که خبر از بازگشت ایمنی به این محل را که در طی چندماه گذشته نگرانی هایی را به دنبال داشت بدهد.

** سنگی که منفجر نشد!

به یکباره آژیر خطر به صدا درآمد و فردی با استفاده از بلندگوهای حاضر در محل خبر از عدم نابودی بخشی از سنگ مورد نظر داد و اینکه بخشی از سنگ ناایمن هنوز سقوط نکرده و خطر سنگ کماکان وجود دارد.

با اعلام این خبر توجه همگی به قله کوه جلب شد؛ جایی که وجود قطعه بزرگی از سنگ که انفجار هم نتوانسته بود نابودش کند مشخص بود.

گویی این سنگ نمی خواهد دل از دروازه قرآن جایی که کمتر از ۴ ماه پیش جان ۲۱ نفر در سیل این محل گرفته شده بود، بکَنَد!

فریادهای اعضای تیم پیمانکار در بلندگوهای دستی خبر از انفجار دوم می داد.

در این لحظه بر نگرانی مسؤولان هم اضافه شده بود؛ از طرفی دیگر جاده اصلی ورودی کلانشهر شیراز مسدود و قطاری از خودرو به طول ده ها کیلومتر در مسیرهای منتهی به دروازه قرآن تشکیل شده بود.

** سرداری در میدان

در این میان رفتار سردار رهام بخش حبیبی، فرمانده نیروی انتظامی استان فارس که اخیرا به این سمت منصوب شده نیز در جای خود جالب بود.

رفتاری که در سالهای گذشته از کسی که در این جایگاه قرار داشت هرگز دیده نشده بود.

سردار حبیبی مانند شخصی عادی با موتورسیکلت مشغول دور کردن مردم از پایین دست محوطه دروازه قرآن بود و گویی اصلا در مقام خود ذوب نشده و پستش کمترین اهمیتی برایش ندارد!

حبیبی به اندازه ای گرم کارش در دور کردن مردم از خطرات احتمالی سقوط سنگ بود که چندین بار مرد بلندگو به دست قرمزپوش به او اخطار داد که از منطقه خطر خارج شود چون جانش در خطر است!

درست در زمانی که اغلب مسؤولان حاضر در این محل به ارتفاعات اطراف پناه برده بودند که جان‌شان در معرض سنگ‌ریزه‌های ناشی از انفجار دوم قرار نگیرد.

هرچند اقدام مسؤولان دیگر هم در این شرایط بحرانی طبیعی است و اصولاً وظیفه‌ی تأمین امنیت و ایمنی و اعلام هشدار با کسانی دیگر بود اما این رفتار کم‌سابقه از یک مقام مسؤول در فارس توجه مرا جلب کرده بود.

** و خلاص…

بالاخره بعد از دور کردن مردم از محوطه خطر انفجار دوم که دست کمی از انفجار اول نداشت با صدایی مهیب انجام شد و باقی مانده سنگ ناایمن را نیز سرنگون کرد.

اینجا بود که اغلب مسولان نفس راحتی کشیدند و دروازه قرآن را با پاکبان هایی که وظیفه تمیز کردن، پاکسازی و برگرداندن شرایط به حالت اول را داشتند تنها گذاشتند…..

گزارش از: محمدامین افشارپور

انتهای پیام/ سجاد بنام