پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

اهالی منطقه محروم پیچاب شهرستان باشت از جمله روستای سرآسخانه و مرزنگان از نعمت راه ارتباطی، شبکه تلفن همراه، برق، سرپناه مناسب و حتی ابتدایی ترین امکانات رفاهی و تغذیه‌ای محروم هستند جایی که در کنار محرومیت ها، مردم امید به تدبیر دولتی ها دارند.

به گزارش ریواس جنوب، تا رسیدن به جاده آسفالته روستای ده بزرگ ۴۵ کیلومتر فاصله وجود دارد ولی باید همین مسیر کوتاه ولی پر پیچ و خم را بیش از ۱۵۰ دقیقه طی کرد تا به پایین دست روستای سرآستانه رسید.

ماشین‌های مجهز به سختی مسیر را ادامه می‌دهند و امکان عبور و مرور خوردوهای سبک وجود ندارد زیرا باید از جاده‌ای که بیشتر شبیه ایلراه عشایری بوده طی طریق کرد.

مدیرکل بحران استانداری کهگیلویه و بویراحمد به پیشنهاد خبرنگاران، یک تیم ۴ نفره از خبرنگاران تشکیل می‌دهد تا در یک روز تعطیل با هدف بررسی مشکلات مردم محروم منطقه پیچاب عازم شهرستان باشت شوند.

هوا گرگ و میش شده به باشت رسیدیم، خبرنگاران بی خبر از سختی راه و عدم آشنایی با منطقه برای دیدن پیچاب تاب ندارند، اخر نمی‌دانستند پیچاب هیچ نسبتی با زیلایی ندارد زیرا فکر می‌کردند زیلایی محروم ترین منطقه ایران است.

خبرنگاران استانی بارها عازم زیلایی شده‌اند و البته این نام برای همه ایرانیان آشناست، پای مطالبات مردم زیلایی نشسته‌اند که دیگرسطح خواسته‌شان از مسئولان در زمینه جاده سازی به اینترنت پرسرعت تغییر یافته است.

مسیر تا روستای ده بزرگ آسفالته است کمی بالاتر از روستا و درست ساعت ۱۸:۰۶ دقیقه به جاده خاکی سلام کردیم، مسیر برای خبرنگاران غریبه بود و هر ۱۰ دقیقه یک سوال تکراری از مدیرکل بحران ” آقای محمدی‌تبار چقدر دیگر راه مانده” انگار این قصه به این زودی بنای تمام شدن نداشت.

هوا کامل تاریک و زیر صفر، زوزه گرگ بلند شده بود، کنار جاده گله‌های گراز در حال قدم زدن بودند و روباها در کنار جاده بعد از یک نگاه به چراغ ماشین، فرار را به قرار ترجیح می‌داند، جوجه تیغی‌ها حال و هوایی دیگری داشتند بال گشوده و کنار جاده رد می‌شدند.

به هر طریق ممکن به اخر خط رسیدیم البته نه به آخرین روستا بلکه اخرین نقطه‌ای که امکان تردد خودروی کمک دار وجود داشت باید ادامه مسیر را پیاده طی کرد تا به روستای سرآستانه رسید و در آخر به پایین کوه رسیدیم صدای زوزه گرگ و پای آب در تنگه پایین دست زیبایی خاص خودش را داشت هرچند برای خبرنگاران ترسناک بود.

یکی از جوانان روستا که تیم خبرنگاران را همراهی می‌کرد مسیری پرتگاهی که زیرش رودی جاری بود، را برای عبور و رسیدن به سرآستانه مشخص کرد، ولی امکان عبور وجود نداشت و بعید می‌دانم در این شرایط حتی یک نفر از مسئولان بتواند میهمان مردم این روستا شود همانگونه که تاکنون مدیری به این روستا سفر نکرده است.

راهی نداشتیم جز برگشت، زیرا سمج شدن برابر عبور برابر با مرگ بود، در هر صورت ساعت یک بعد از نصف شب تصمیم به برگشت گرفتیم و هنوز ۵ کیلومتر رد نشده بودیم که ماشین کمک دار زمین گیر شد و امکان یک متر جابجایی وجود نداشت با سختی کیلومترها راه رفتیم تا به خانه خشت و گلی وحید پسر یتیم و دانش اموز کلاس سوم در روستای مرزنگان ( مهرزدگان) شدیم.

آشنایی با خانواده ای که بعدها فهمیدیم اگر همه سفر همین یک دستاورد را داشته باشد، سفر پرباری بوده است.

حضور بیش از ۳۰ ساعت در منطقه سبب شد تا با طلوع آفتاب آخر دنیا را ببنیم جایی که نه خبر از برق رسانی است، نه تلفن و نه راهی برای تردد، جایی که زنان با ماما و پرستار بیگانه‌اند و هر کس در این منطقه بیمار شد باید بماند تا روزی که بمیرد.

شغل مردم روستاهای پیچاب شهرستان باشت دامداری است، تعداد دام شان زیاد نیست به اندازه‌ای که از گرسنگی نمیرند، می‌گویند مهمترین منبع امرار و معاششان یارانه‌است و البته این را نیز می‌گویند که دیگر با یارانه هم نمی‌توانند یک کیسه آرد خرید کنند.

در واقع زندگی عشایری دارند ولی در برنامه ریزی‌های اداره کل امور عشایر جایی ندارند تا جایی که یکی از اهالی منطقه می‌گوید فروشندگان اداره امور عشایر آراد سهمیه عشایر را به دست گاوداری‌ها می‌رسانند ولی ما باید یک کیسه آراد را ۶۰ هزار تومان خرید کنیم و ۵۰ هزار تومان نیز برای حمل آن کرایه پرداخت کنیم.

خواسته‌شان از مسئولان ایجاد راه ارتباطی مناسب و شبکه برقرسانی و آنتن دهی تلفن همراه است هرچند در همین منطقه محروم و در روستاهای بالا دست پایه‌های شبکه برق استوار ایستاده‌اند و مردم از مسئولان شرکت برق استان به دلیل خدمات ۳ سال اخیر قدردان هستند ولی انتظار می‌رود برای دیگر روستاها نیز چاره اندیشی شود.

به طور حتم مسئولان و متولیان امر به دلیل تعداد کم خانوارها و پراکندگی‌ آنان و هزینه بالای خدمات رسانی از جمله راهسازی و برقرسانی می‌توانند با صحبت‌های لازم با اهالی انان را با تجمیع در یک منطقه مساعد و احداث مسکن و خدمات رسانی راضی کنند.

یکی از اهالی منطقه می‌گوید: فرزندان این دیار تا مقطع ابتدائی تحصیل می‌کنند و بعد از آن به دلیل نبود مدرسه در سایر مقاطع، ترک تحصیل می‌کنند.

فروزان می‌گوید: از نعمت جاده، شبکه تلفن همراه، برق و سایر زیرساخت‌ها محروم هستیم و برای اطلاع از وضعیت بستگانمان در مناطق دیگر مجبور هستیم ساعت‌ها پیاده روی کنیم تا به نوک کوه برسیم و تماس بگیریم.

در هر صورت مردم روستاهای سرآستانه و مهرزدگان و دیگر اهالی منطقه محروم پیچاب باشت منتظر تدبیر مسئولان کشوری و استانی هستند و چشم به جاده شبیه به ایلراه دوخته‌اند تا شاید با حضور خودروهای پلاک قرمز و شاسی بلند مسئولان انتظار آنان برای همیشه با یک تصمیم درست و منطقی به پایان آید.

انتهای پیام/ نوبهار