پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

عظیم بنام/
منطقه چاروسا یکی از مناطق کم جمعیت وشاید محروم ترین نقطه استان کهگیلویه و بویراحمد است که مرکز آن یعنی شهر قلعه رئیسی در ۶۰کیلومتری شهر دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه قرار دارد.
این بخش از تمام جهات در فقر مطلق به سر می برد.
جاده های آن چنان چاله هایی دارند که دهان و چشم هر راننده ای را در مواقع ناگهانی با ترس باز نگه می دارد.

برق آن که در زمستان با مشاهده ی کمترین ابر و رعد برق و در تابستان با اندک افزایش دما قطع می شود و برای هیچ شخصی هم عجیب نیست.
شبکه تلفن آن هم که جریان خاص خود را دارد و هیچکس پایان هیچ مکالمه ای را نمی تواند تضمین کند و اگر مکالمه ای نیز پایان یافت واژه های «الو» «صدات قطع شد» و …امری بسیار طبیعیست.
شاید تنها به آب آن نمیشد به شکل قاطع گیر داد که البته جدیدا دارای ابهاماتی هم شد که خبرنگار ریواس جنوب در حال بررسی صحت و سقم جریان است.
اما آنچه که بیش از حد با اعصاب مردم این خطه محروم بازی می کند جنگ قدرتیست که بین داعیه داران قدرت و یا در واقع سیاسیون این منطقه است.

در منطقه چاروسا اداره خاصی وجود ندارد و اگر چند اداره ای هم هست با کار اکثر مردم مرتبط نمیشود.
سه شخص یا اداره در چاروسا هست که عموم مردم را شامل میشود و همان سه شخص متولی این سه اداره نیز از کشمکش های شخصی با هم فارغ نمی شوند که فرصت حل مشکلات مردم را پیدا کنند.
اختلافات اسماعیل صلواتی امام جمعه، حیات پرواز بخشدار و محمد شکوهی رئیس اداره آموزش و پرورش این منطقه بر هیچکس پوشیده نیست که اختلاف امام جمعه که رئیس شورای آموزش و پرورش است و رئیس آموزش و پرورش که مجری و متولی تعلیم و تربیت در منطقه است، آشکارتر شده است.
طرفداران امام جمعه معتقد هستند که امام جمعه از همان ابتدای دولت با شناخت از نگاه قوم گرایانه محمد شکوهی با انتصاب وی مخالف بوده است اما بعد از انتصاب بمدت یکسال و نیم به امید اصلاح امور هیچ انتقادی از این دستگاه نشده است ولی وقتی مشخص شد فضا بسمت ناهنجاری پیش می رود وظیفه او وی را وادار به انتقاد کرد.
از طرف دیگر طرفداران رییس آموزش و پرورش می گویند امام جمعه فقط مسائل سیاسی را دنبال می کند و در تمام زمینه ها با دولت مخالف است و‌گرنه انتقادهایی که از سیاست های شکوهی می شود کاملا شخصیست و کارهای ما و انتخاب افراد بر اساس سیاست های کلان است.
حال اینکه حق با چه کسیست و چه کسی مستحق تر است را نه کاری داریم و نه هم دردی از دردهای مردم را دوا میکند اما اینکه چرا به این اختلافات،مسئولان استانی پایان نمی دهند علامت سوال بزرگی را برای مردم این منطقه بوجود آورده است.
آیا نمیشود یا به این اختلافات پایان دهند یا یکی از این نیروها را تغییر دهند؟
آیا ظرفیت انسانی چاروسا فقط محدود است به همین چند نفر که با وجود این اختلافات آشکار و اتحاد شکن همچنان تکیه بزنند بر صندلی تصمیم گیری؟
آیا نمیشود با تغییر این افراد یا آشتی بین آنان فضا را برای همدلی بیشتر بوجود آورد؟آیا مسئولانی استانی در جریان این اختلافات نیستند یا هستند ولی برای آنان اهمیتی ندارد یا هستند اما توان حل مشکل را ندارند یا هستند ولی نمیخواهند مشکل را حل کنند؟ح
آیا مسئولان استانی نمی دانند که دود اختلاف بین سه اداره موجود در چاروسا فقط به چشم مردم می رود و در چنین جوی عملا هیچ کس تلاشی برای حل مشکلات مردم نمی کند و فقط در تلاش برای پیدا کردن دوستی دیگر و بیشتر جهت ابقای خود می شوند؟
در پایان امیدواریم یا مسئولان استانی برای ایجاد جوی ارام و‌متحد در چاروسا اقدام کنند یا خود سکانداران فعلی در یک اقدام مردمی استعفا کنند تا هم آرامش و اتحاد به منطقه برگردد و هم محبویت آنها در بین مردم بیشتر شود.