پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

حادثه سقوط هواپیمای تهران به یاسوج دل هر انسانی را به درد آورد. خانواده های زیادی داغدار، زجردیده و غمگین شدند و درعین حال با گذشت بیش از چهل روز همچنان چشمانی منتظر دارند.
به گزارش ریواس جنوب ،۶۵مسافر در این حادثه تلخ جان خود را ازدست دادند تا یک کشور برای پیدا کردن جسد آنها دست به کار بشود.
یکی از این مسافران “اردشیر راد” بود که برای انجام یک مشکل شخصی_ اداری خود به تهران سفرکرده بود.


خانواده او از طریق فضای مجازی متوجه سقوط هواپیمایی شدند که میدانستند فرزندشان در آن هواپیما بود.
همسر مرحوم راد چون در حال تدریس و خدمت به دانش آموزان خود بود تا ساعت ۱۲ و بعد از اتمام تدریسش متوجه خبر غمناک در مورد شوهر خود نشده بود.
مرحوم راد سه فرزند داشت که به برادر خود در اخرین سفارشش توصیه کرد که دست فرزندش را در فوتبال بگیرد تا به حق خودش برسد. برادر مرحوم راد از زمان گرفتن تصمیم مرحوم، برای خرید بلیط و ویژگی های برادرش و انتظاراتشان از مسولان می گوید.

با مهدی راد برادر مرحوم اردشیر راد که ده سال از برادر فقید خود کوچکتر است مصاحبه ای ترتیب داده شد که در ادامه می آید:

*از بیوگرافی مرحوم بگویید؟

برادرم مرحوم اردشیر راد، سه فرزند داشت که پسر بزرگش به اسم آرش پشت کنکور است، دخترش کلاس اول راهنمایی به اسم فاطیماو فرزند سومش به اسم علی کلاس پنجم ابتدایی است.
وی انسان با اخلاق و با ارتباط اجتماعی بالا وآینده نگربود.
۴۷سال سن داشت و کارمند پزشکی قانونی بود که در کنار کارهای اداری، پیمانکاری نیز داشت و از سال ۸۷ به عنوان مربی تیم والیبال شهرداری یاسوج انتخاب شد.
در چند سال اخیر به عنوان رئیس هیات والیبال استان کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شد وهمچنین در آکادمی والیبال شهید علی محمد راد فعالیت داشت.

*مهمترین ویژگی مرحوم از نظر خانوادش چی بوده است؟

احترام به پدرو مادر، پرتلاش و خستگی نا پذیر بودن وعلاقمند بودن به ورزش از مهمترین ویژگی های مرحوم بوده است.

*اخرین خاطره ای ک از مرحوم دارید؟

تقریبا ۱۰ روز قبل از وقوع اتفاق، داخل یکی از مراسمات خانوادگی با توجه به اینکه رشته ورزشی خودم فوتبال بود وپسرش فوتبالیست خوب و با آتیه ای بود و از ناحیه پا مصدوم شده بود سفارش کرد که قبل از مسابقات بدنش گرم شود که خدای ناکرده اتفاقی برایش نیفتد و سفارش ویژه ای داشت که در کنار درسش به فوتبال و تمریناتش اهمیت بیشتری بدهد و چون از لحاظ سنی به هم نزدیکتر وباهم دوست بودیم از من این انتظار را داشت که این انگیزه و قابلیت را در وجود فرزندش بیدار کنم.

*برای چه کاری به تهران رفته بود و چندروز در تهران اقامت داشت؟
برای یک کار اداری(اداره پزشکی قانونی ) و سه روز تهران بود.

*چه ساعتی به خانواده خود گفته بود که با هواپیما می آیم؟
شب قبل حادثه ساعت نه ونیم.

*خانواده ساعت چند متوجه شدند که هواپیما سقوط کرده؟

خودم که از طریق تلگرام خبر سقوط هواپیما را گرفتم و بعداز انتشار در گروههایی که عضو بودم. نهایتا بعد از دریافت اسامی با برادر بزرگترم تماس گرفتم گفت دارم میرم فرودگاه وخودم هم بعداز چند دقیقه حضور در جلوی فرودگاه بی اختیار برای محل حادثه (( بیده و نغل)) به راه افتادم وداخل مسیر چند بار با خانمش تماس گرفتم چون سر کلاس بود جواب نداد واز طریق همکارانش ساعت ۱۲ بعداز کلاس فهمید.

*از طریق چ کسی فهمیدن ک هواپیما سقوط کرده؟
همکارانش در مدرسه

*از حسی ک موقع شنیدن سقوط هواپیما شنیدید بگویید؟

ازخودم بگویم فقط وفقط اشک ریختن و دلتنگی برای ندیدن خندهایش ولی از خانواده خبر نداشتم چون توی مسیر داشتم میرفتم ولی خانمش یه شوک بزرگ به او وارد شد وسقوط هواپیما برایش غیره قابل قبول بود.

*اولین اقدامی ک بعد از شنیدن حبر سقوط انجام دادید؟
همانطور که گفتم بی اختیار به طرف جایگاه احتمالی سقوط هواپیما حرکت کردم بعداز یک ساعت حرکت فهمیدم که برادر بزگترو چند تا از پسر عموهایم هم دارند به همان مکان احتمالی میایند.

*از چه موقعی فهمیدید که برادر دیگه زنده نیست؟
هنوز خبر دار نشده پیام تسلیت دفتر رهبری همه امیدمان را از کف برد ولی واقعیتش خودم تا دو روز بعد امید داشتم.

*از چه موقع هایی تقریبا به پیدا شدن جسدش ناامید شدید؟

با تمام احترامی که به نام و آوازه و سربلندی دنای همیشه استوار دارم و میدانم که جایشان در دنا بسی بهتر از آرامستانمان است اما هنوز امیدوارم.

*الان از جسد مرحوم قطعه ای به شما دادند؟
دو قطعه

*از مسولان الان چ انتطاری داشتید؟

من انتظار داشتم سریع تکلیف زنده بودن یا نبودن مسافرین مشخص میشد و اقدامات لازم برای انتقال آنها صورت می گرفت.
به‌نظر من دو روز اول فرصت این کار را داشتند ولی متاسفانه خیلی کاهلی کردند.

*از مسولان چه انتظاری دارید؟
مسول فقط یک نفر و دیگه هیچ انتظاری ندارم مگه برای مسئولی اهمیت داره؟آنها فقط دنبال منافع خود شون هستند.

*از کدام مسول بیشتر راضی هستید؟

از نظر خودم اون مسولی که دنبال کارش در تهران بود راضی هستم (زمان زنده بودنش)

*حس و حال خانواده الان چطوره آیا دیگه آرام شدند و پذیرفتند؟

باقسمتی که خواست خدا بوده کنار اومدیم ولی با هواپیمای فرسوده وپرواز در هوای نامساعد نمیتوانیم کنار بیاییم.

*در پایان بیوگرافی کامل خودتان؟
مهدی راد ۳۷ سال سن دارم. شغل آزاد و فوق دیپلم برق دارم

گفت و گو از: عظیم بنام