پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

پایگاه خبری تحلیلی ریواس/ رحیم بنام

اجماع اصلاح‌طلبان کهگیلویه‌ی بزرگ ناخواسته و به لطف شورای محترم نگهبان روی علی کامرانی شکل گرفت.
شخصیتی متواضع اما با اندیشه‌ای بلند که منتقدان وی بزرگ‌ترین ایرادش را ناشناخته‌بودن او عنوان کردند؛ ایرادی که ریشه در حجب و حیا و تواضع او داشت.
او هرگز برای نام و نشان، قدم در راه اصلاح‌طلبی نگذاشت و با وجود هزینه‌هایی که در این راه داد شاید نزدیک‌ترین افراد به او این را ندانند و با همین ویژگی ناشناخته ماند.
به هر حال او به امید اجماعی که کهگیلویه‌ی بزرگ تشنه‌ی آن بود وارد گود شد و تا پیش از آن هیچ‌گاه فکر نمایندگی به ذهنش خطور نکرده بود.
دکتر علی کامرانی اما در همین فرصت کم و در شرایطی که تنها ۸ روز فرصت عرض‌اندام داشت، بدون هیچ ساماندهی از قبل و بر خلاف رقبای قدرش که از همان روزی که برای نماینده نشدن قسم جلاله یاد می‌کردند، در حال برنامه‌ریزی بودند، تا حدودی توانست خود را در ذهن اصلاح‌طلبان بیدار و نه آنانکه خود را به خواب زده‌بودند تثبیت کند.
علی کامرانیجنس سخنرانی‌های غیر تشکیلاتی‌اش که یکی پس از دیگری بهتر می‌شدند ثابت کرد که او می‌توانست فریاد رسای اصلاح‌طلبان کهگیلویه‌ی بزرگ در حضور بزرگمردانی چون “عارف” باشد و می‌توانست آنگونه که خودش در سخنرانی‌هایش می‌گفت با سماجت و تدبیر گره‌گشای مشکلات آن دیار عقب‌افتاده باشد.
اما رسا و غرا بی آنکه توهینی به کسی کند، یا دست روی نقاط ضعف دیگران بگذارد، با آنکه هزاران مورد از ضعف‌ها در دست داشت، تنها خودش را معرفی می‌کرد و گفت که میراث‌دار اصلاحاتی است که از دوران مشروطه شروع شده است، میراث‌دار آیت‌الله طباطبایی و بهبهانی‌هاست و میراث‌دار همه‌ی روشنفکرانی است که در طول تاریخ معاصر در مقابل جمود و تحجر ایستاده‌اند و رساتر بیان کرد : ” من میرا‌ث‌دار دکتر علی شریعتی‌ام”.
او همچنین از درد و رنج مردم گفت از محرومیت آنان که در بیاناتش چنین تعبیرش می‌کرد: “محرومیتی که تقدیر آنان نبود بلکه تقصیر ماها بود”.

کاندیدای این دوره‌ی اصلاح‌طلبان حقیقتاً رنج‌کشیده بود و با لحنی صادقانه در سخنرانی‌اش می‌گفت: من هم مثل شما فرزند درد و رنج و محرومیتم، من با صدای هی‌هی گوسفندان شما آشنایم و باز می‌گفت کسی که غرق در تجملات است چگونه درد من و تو را حس می‌کند؟
کامرانی مهاجرت به اجبار کهگیلویه‌ای‌ها را درد بزرگ می‌دانست و ریشه‌ی آن را غرق شدن “داعیه‌داران خدمت” در تجملات عنوان کرد.
او با بیان علمی، موخره امروز را حاصل مقدمه‌ای در دیروز بیان می‌کرد و بر خلاف مسیر سایر رقبایش تاکید بر کار علمی، پژوهشی، آکادمیک و کارشناسی شده داشت. و معتقد بود اگر مقدمه‌ی امروز بر این اساس شکل بگیرد موخره فردای کهگیلویه‌ی بزرگ آرمانی خواهد بود!
او راه پیروزی را اتحاد و گریز از تعصبات قومی عنوان کرد راهی که هیچگاه در کهگیلویه‌ی بزرگ باز نشد و این بار هم بزرگترین ضربه را بر اصلاحات آن منطقه وارد کرد.
کامرانی در بیانیه‌ی پایانی خود به نکته‌ی خوبی اشاره کرد:
فرصت کم مجال روشنگری نداد…
ما ز یاران چشم یاری داشتیم…