پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

لیست‌های طایفه‌ای؛
شهر فدای طایفه

ریواس جنوب

در خلال پژوهشی که دکتر علی ایاری در مورد ارتباط قبیله (طایفه) گرایی با توسعه نیافتگی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که انسجام درون طایفه ای از نگاه لایه های پایین طایفه متکی نزاع های دسته جمعی، وصلت های خویشاوندی و طایفه گرایی است.

درصورتی که برای طبقه بالادستی طایفه، بیشتر جهت بهره برداری از پتانسیل طایفه برای‌ حفظ و یا ارتقای جایگاه خود است.

این پژوهش به درستی تفاوت بین دیدگاه لایه های مختلف اجتماعی در رابطه با قبیله گرایی را عیان می سازد و بیان می دارد که طبقه ی برخوردار و به نوعی متنفذ طایفه، آنجایی تاکید بر همگرایی و وحدت قبیله دارند که پای منافع شخصی خود یا خانواده ی خودشان در میان باشد و این همگرایی در راستای تامین منافع خود و اطرافیانشان باشد نه منفعت طایفه و برعکس لایه های پایین قبیله (به لحاظ جایگاه های اداری، مالی، خانوادگی و … ) هموراه سود و نفع کلی قبیله را بر نفع شخصی خود ارجحیت می دهند و این روال در ایام نزدیک به انتخابات به خصوص شورای شهر، تب تندتری به خود می گیرد و بیشتر رخ نمایی می کند .

این مسئله در شهر یاسوج که رنگ و رخِ گزاره های قبیله ای در آن شدیدتر است، ظهور بیشتری دارد.

هرچه به انتخابات شورای شهر نزدیک تر می شویم، بحث اتحاد درون طایفه ای، اجماع، همبستگی، وحدت و لیست های متنوع اجماعی‌ بیشتری در فضای اجتماعی به گوش می رسد.

در هفته ی اخیر چندین لیست اجماع از طوایف مختلف در فضای رسانه نشر پیدا کرده است که ابهامات بسیاری را برای مخاطبین به همراه داشته است.

مخاطبینی که گاها خود از همان طایفه ی مورد نظر هستند و هیچ اطلاعی از اجماع ذکر شده ندارند و تنها از طریق رسانه ها با این اجماع آشنا می شوند که همین خود می تواند حکایتی از بی فایده و بی اثر بودن چنین اجماع هایی باشد و البته شاهدی باشد بر داده ها و نتایج ؤپژوهشی که در ابتدای مقاله به آن پرداخته شد و مدعی بود که قشر ضعیف قبیله از نگاه قشر قدرتمند قبیله تنها وسیله ای ست برای سوء استفاده تا قشر قدرتمند جایگاه خود را ارتقا دهد یا جایگاه فعلی خود را حفظ کند.

مسئله ی دیگر این است که اصولا هدف از وجود چنین اجماع هایی چیست؟

آیا یک دست سازی شورا برای هموار کردن راه توسعه شهر مدنظر است یا تنفیع طایفه خود؟

که البته تجربه شورای چهارم حداقل گزاره اول، که توسعه شهر است را رد می کند.

اگر نخواهیم بگویم بر گزاره دوم صحه می گزارد و نکته ی جالب دیگری که در رد این نظریه که هدف لیست های طایفه ای، توسعه ی شهر است خودنمایی می کند، این است که اکثر لیست هایی که در این ایام از طرف طایفه های مختلف منتشر شده است کمترین توجه به تخصص و سابقه ی افراد شده است و بیشتر توجه به ساختارهای مالی و پولی بوده است یعنی اینکه افرادِ دارای تخصص به حاشیه رانده شده اند و افراد دارای جایگاه مالی و بعضا اداری بالاتر، خروجی این لیست ها بوده اند.

مسئله ای که شائبه ی دست داشتن اربابان قدرت در خروجی لیست های طایفه ای را پر رنگ تر می کند و برهان دیگری در استفاده ابزاری خانواده های توانگر از تعصبات و علقیات طایفه ای و قبیله ای برای حفظ و ارتقا قدرت خود در ساختارهای قدرت اجتماعی است.

و اما موضوعی که بنظر نویسنده می تواند اساسی باشد این است که اصولا کاندیدهای محترم شورا که نگاه طایفه ای دارند و در راستای تمکین به طایفه می خواهند پا به عرصه ی انتخابات بگذارند، چگونه می توانند هنگام کار در شورای شهر نگاه خود را فراتر از طایفه ببرند و منفعت شهر را فدای منفعت طایفه خود نکنند؟

آیا در صورت راهیابی به شورا، توان و قدرت ایستادن بر مصلحت شهر در مقابل مصلحت طایفه را دارند؟

آیا با نگرش محدود و کوته بینانه ی طایفه ای، می توان ساختار متنوع و چندین طایفه ای شهر را مدیریت کرد؟

آیا چنین شورایی برای انتخاب شهردار با نگاه توسعه ای و شایسته سالاری دست به انتخاب می زند یا چون خود را مدیون طایفه می داند، مجددا طایفه را بر شهر ارجحیت می دهد؟ و با چنین انتخابی آیا می خواهد و یا اصلا می تواند در مقابل تخلفات احتمالی شهرداری دست به اقدامی بزند؟

جواب همه ی این سوالها قطعا کفه ی ترازو را به سمت توسعه نیافتگی و عقب ماندگی و درجا زدن شهر سنگین تر می کند که امید داریم یک بار برای همیشه کاندیدای محترم شهر که همه داعیه ی غمِ توسعه شهر را دارند، در مقابل نگاه خشک و محدود طایفه گرایی بایستند و فریاد # نه_ به_ طایفه گرایی سر دهند و به دنبال اجماع های تخصصی محور و فرا طایفه ای بروند!!!

به قلم مهرداد موسوی