به قلم فاطمه شریعتیتبار نامزد شورای شهر مادوان شورای شهر و بهداشت عمومی
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
نویسنده: شریعتیتبار
? این دقیقه حساسی است که باید بسیار احتیاط کنیم، به سبب آنکه کوچکترین بیتوجهی در این دقایق حساس انتخابات برابر است با چهار سال رو به عقب پارو زدن. با فرض ثابت بودن سرعت توسعه جهان میتوان گفت انتخاب ناآگاهانه یعنی، دقیقاً ۸ سال عقب افتادن از روند توسعه.
✍️ دولت ایران حاضر است برای درمان مبالغ هنگفتی هزینه کند اما یکهزارم این مبالغ را به امر مهمِ پیشگیری اختصاص ندهد. این شیوه غیرعادلانه تخصیص بودجه با مقایسه وضعیت دو رشته بهداشت و جامعهشناسی (پیشگیری) با پزشکی و روانشناسی (درمان) بهوضوح قابل رؤیت است. وزارت بهداشت و درمان با امر بهداشت کاملاً بیگانه است و این بیگانگی نه ذاتِ چنین وزارتی است بلکه ذاتِ هر نهادی است که اصول مفروضه اقتصاد بازار را پذیرفته است. فرضِ اقتصاد بازار بسیار ساده به هر نهادی پیشنهادِ ناعادلانه کاهش خدمات را میدهد.
⚠️ در مورد سلامت و بیماری کاهشِ خدمات مستقیماً یعنی افزایش تقاضا برای درمان و افزایشِ قیمتِ اجزاء بدن بدون از اینکه انسان در کلیتاش برای این نظام اهمیتی داشته باشد. در این منطق نفس انسان، روح انسانیت، آزادی انسانی و … باید به نفع تکههای پردرآمد جسم انسان کنار گذاشته شوند. به عبارت دقیقتر اگر در نگاه اجتماعی، فلسفی و الهیاتی همیشه کل چیزی بیش از جمع اجزاء است اکنون وزارت بهداشت نگاهی بازاری به انسان دارد در این نگاه هیچ «کلی» وجود ندارد و اجزا بسیار پراهمیتتر هستند. در آگاهی اجتماعی و علمی ایرانی از کودکی بررسی و کنترل بهداشت و سلامت با رشتهای به نام «تجربی» و مکانی به نام «آزمایشگاه» و نسخههایی در قالب «قرص و شربت» پیوند خورده است؛ اما در حقیقت کنترل بیماری و سلامت بیش از تخصصزدگی وزارت بهداشت نیازمند سیاستگذاری اجتماعی مبتنی بر مکانهای فرهنگی ـ اجتماعی متفاوت است، نوعی سیاست گذاری که از یکسو کلیتِ انسان را بیمعنا نکند و از سویی نسخههایی در سطح کلانتر و کارآتر برای کنترل بیماری و افزایش سلامت ارائه دهد.
همانگونه که میدانیم شورای شهر و شهرداری سازمانی است که اعضایش از سوی مردم انتخاب میشوند و تمشیتِ امور اجتماعی هر شهر یکسره به دست اعضای این سازمان سپرده میشود. یکی از اموری که شورای شهر و شهرداری در قبال آن مسئول است وضعیتِ بهداشت و سلامت مردم است. از یکسو ما با ساختاری روبرو هستیم که از نگاه تخصصزده سودهای زیادی میبرد و شانه از مسئولیت در قبال موارد سلامت و بهداشت خالی میکند و از سویی کنشگران این سازمان را ما انتخاب میکنیم و سیاستگذاریهای شورای شهر تا حدود زیادی تحت تأثیر نگرش این اعضا به امر بهداشت و سلامت است؛ یعنی اگر انتخاب ما برای شورا گروهی روانشناس باشد باید منتظر افزایش دفاتر روانشناسی و مشاوره باشیم تا بیماران روحی و روانی و مسائل اجتماعی دیگر را بهصورت آزمایشگاهی و در مطب با مشاوره و دادن قرص دادن درمان کنند، اگر منتخب ما گروهی مهندس باشد باید از قید هرگونه سیاستگذاری نرمافزاری و فرهنگی در خصوص بهداشت و سلامت بگذریم و منتظر افزایش شهرنشینی بدون از کوچکترین شهرگرایی و شهروند محوری باشیم. اگر منتخب ما گروهی مردمشناس یا جامعهشناس باشد میتوان امیدوار بود که چنین گروهی با نگاهی کلانتر و وارد کردن اموری مانند عدالت و آزادی در تمام شئون حیات زندگی شهروندی به سیاستگذاریهایی اقدام کنند که به دلیل بحث عدالت توزیع متوازنتری از امکانات بهداشتی را به دنبال داشته باشد و به خاطر توجه به آزادی از سیاستهای تحمیلی وزارت بهداشت جلوگیری کنند و راههای کارشناسی شده و اتفاقاً مفیدتر و پایاتر برای مواجهه با مشکلات بهداشت شهری ارائه دهند.
به عنوان نمونه در کانادا دولت مدیریت خدمات بهداشتی بومیان را از وزارت بهداشت و رفاه به حکومتهای قبیلهای داده است؛ زیرا مردم شناسان میتوانند به ارزیابی نیازهای بهداشتی یا کارایی برنامههای تشخیص زودهنگام سرطان پروستات یا سینه به طرق مناسب فرهنگی بپردازند و این گروه میتوانند پیوندهایی مرتبط با اعتقادات، رفتارها و مشکلات بهداشتی خاص ـ مشکلاتی مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل و بازپروری، بیماریها و معلولیتهای خاص و نگهداری از سالمندان ـ را پیدا کنند و در سیاستگذاریهای بهداشتی اعمال کنند. یا این طیف جامعهشناس و مردم شناسان هستند که میتوانند از طریق شبکههای اجتماعی میانجی گروهای هدفِ منابع بهداشتی را تشویق به استفاده از این منابع و امکانات جدید کنند. آنگونه که تجربه مثبت کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه در امر بهداشت نشان میدهد با دخالت جامعهشناسان و مردم شناسان در سیاستگذاریهای بهداشتی هزینههای بهداشتی بسیار کاهش مییابند و بازدهی این سیاستگذاریها بهشدت افزایش پیدا میکند. برای تفهیم مطلب از مثالی استفاده میکنم که شاید چندان خوش فرم نباشد اما واقعیتی است که اکنون در کشور فراگیر شده و نیازمند مداخله جدی و برنامه ریزی شده است.
وقتی در مکزیک پروژه اطلاعرسانی بهداشت عمومی قصد داشت برای پیشگیری از انتقال بیماری و افزایش سلامت بین زنان روسپی یا کارگران جنسی زن استفاده از کاندوم را ترویج کند. گروه تصمیمگیری بهداشت به همراه بستههای کاندوم مطلبی با این مضمون نوشت که اگر از کاندوم استفاده نکنید خیلی زود میمیرید «من میخواهم زنده بمانم». ولی این پروژه شکست خورد و زنان روسپی به این امر بهداشتی توجهی نکردند. هنگامیکه این پروژه بار دیگر به جامعهشناسان واگذار شد در وهله نخست مطالعاتی انجام دادند تا دانش، نگرش، اعمال و باورهای روسپیان در خصوصی بهداشت عمومی و استفاده از کاندوم مشخص شود و یافتههای پژوهش نشان داد، ایده «من میخواهم زنده بمانم»، انگیزهای در آنان ایجاد نمیکند. آنها احساس میکردند فراهم کردن غذا برای شام بسیار مهمتر از احتمال مردن در اثر عدم استفاده از کاندوم در پنج سال پس از آن است. از طرف دیگر، پژوهش آشکار کرد که بسیاری از آن زنان بچه داشتند و عمیقاً نگران رفاه حال آنها بودند چون مادران مسئولی بودند. آنها این بار به همراه بستههای کاندوم مطلبی نوشتند با این مضمون که «اگر شما کاندوم استفاده نکنید بلای بدی بر سر فرزندانتان خواهد آمد». این پروژه این بار با موفقیت انجام شد و بین روسپی ها استفاده از کاندوم رواج یافت.
اکنون زمانی است که میتوانیم مانند ملل توسعهیافته تمشیتِ امور شهرمان را به افرادی بسپاریم که عدالت و آزادی را فدای تخصص زدگی نمیکنند.
مثالی از ایران ??
چند سال پیش در محلهای جدولگذاری شهری انجام دادیم. دو روز پس از اتمام کار وقتی به محله مورد نظر برگشتم صحنه جالبی دیدم . آن هم اینکه اینکه مردم جدول ابتدای کوچه را با بلوک و خاک و آجر پرکرده بودند تا ماشینهایشان از آن عبور کند. در واقع جدولگذاری مربوط به فاضلاب و بهداشت محیط و بهداشت عمومی مردم است و از طرفی به زیباسازی شهر کمک میکند اما با این کار پشت آن گل و سنگها مقدار زیادی آب و لجن جمع شده بود که چهره محله را زشت و بهداشت محله را به مخاطره شدیدتری انداخته بود. در حقیقت تنها چیزی که نیاز بود انجام وظیفه شهرداری و قرار دادن پل در ابتدای کوچه بود و زمانی که فهمیدند مردم از حقوق شهروندی خود آگاهی ندارند از گذاشتن یک پل خودداری کردند و این مصداق کوچکی است از عواقب هزینههای بهداشتی و مهندسی بدون توجه به سایر جنبههای حیات اجتماعی و فرهنگ مردم؛ و مصداقی است از تأثیر ناآگاهی مردم بر کاهش خدمات و دزدی سازمانها از بیتالمال و همچنین به ما یادآوری میکند که اگر مردم محله میدانستند که وظیفه شهرداری است پل بگذارد هرگز جدول را پر نمیکردند و از شهرداری حق خود را مطالبه میکردند.
? بهعنوان زنگ خطر باید بدانیم که بهداشت عمومی مقولهای صرفاً تجربی ـ پزشکی نیست؛ بلکه بهداشت عمومی ابتدا امری است انسانی ـ اجتماعی و نیازمند سیاستگذاری اجتماعی کلان ?
? امیدوارم کاندیدهای محترم شورای شهر شیوه مواجهه خودشان با این مسئله و راهکار تخصصی برای آن ارائه دهند.
انتهای پیام/د
اگر نظرت ینه وژدانا مایون سیت کمه توباید درسطح کشور کاندید وابی