روایتی دیگر از وحدتی که باز هم محقق نشد؛ ضربه آخر بر پیکر زخمخوردهی اصلاحات در «کهگیلویه بزرگ»
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
شامگاه ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۴، شبی سرنوشتساز برای اصلاحطلبان کهگیلویهی بزرگ بود؛ شبی پرهیجان که در آن مجمع مشورتی اصلاحطلبان برای نجات جریان سیاسی خود از طلسم کهنهی ۲۴ ساله در آن دیار، میبایست یک تصمیم تاریخی میگرفت و آماده تبدیلشدن به شبی خاطرهانگیز نیز بود.
همه چیز مهیا شد و مجمع مشورتی پس از فراز و نشیب بسیار و تلاش برای نزدیک کردن دو طیف شکلگرفته در این جریان یعنی طیفهای منتسب به سید قادر لاهوتی و محمود منطقیان در ظاهر نتیجه داد و گو اینکه سران هر دو طیف پایبندی خود را به نتیجهی اجماع اعلام کرده بوند.
در آن شامگاه، دکتر علی کامرانی با کسب حداکثر آراء مجمع، بهعنوان خروجی اجماع به اصلاحطلبان شهرستانهای چهارگانه کهگیلویهی بزرگ معرفی شد.
لاهوتی از تصمیم مجمع استقبال کرد اما در همان ساعات آغازین اولین روز اجماع، منطقیان با ارسال یادداشتی که رسانهای هم شد، روند برگزاری مجمع را «خدعهآمیز» خواند و از پذیرفتن تصمیم آن سر باز زد؛ یاداشتی که پس از ساعاتی توسط خود وی نقض شد و در پیامی دیگر اظهار داشت که صدور پیام قبلیاش، بر مبنای اطلاعات غلطی بود که به وی داده شده بود.
بههرروی اصلاحطلبانی که دل در گرو «وحدت تاریخی» گذاشته بودند، بهصورت گستردهای از این پیام استقبال کردند و نقضِ پیام اول را بهحساب همراهی منطقیان با تصمیم مجمع مشورتی گذاشتند؛ شور و شوقی اصلاحطلبان را فرا گرفته بود و علیرغم فرصت اندک، ساماندهی نسبتاً خوبی بهوجود آمد که البته بیشتر به گروههای مجازی محدود شده بود.
به هر شکل اگر چه لاهوتی به بهانه انتظار حضور منطقیان و حفظ احترام وی، کمی دیرتر پیوست اما ظاهر قضیه نشان میداد او و یارانش به همراهی کامرانی برخاستند. یاران منتسب به طیف منطقیان نیز در این فاصله یکی پس از دیگری با حضور در ستاد اصلاحات کهگیلویه، حمایت خود را اعلام کرده و حضور منطقیان را در روزهای پیشرو نیز وعده داده بودند. در همین حال چند تن از یاران منطقیان، تلاشهای گستردهای برای مجاب کردن او و پذیرش تصمیم مجمع انجام دادند ولی در نهایت ناکام ماندند.
وحدتی که اسماً در کهگیلویهی بزرگ حرفش بود و باعث به حرکت درآمدن جریان اصلاحات پس از یک دورهی طولانی از یاس و نومیدی شدهبود، حالا رفته رفته با پرسش شوکآور «کو منطقیان؟» مواجه شد و هیچگاه رسمیت نیافت! عدم همراهی منطقیان واژه اجماع و مورد درخواست اصلاحطلبان واقعی را به یک «تلخند سیاسی» تبدیل کرد و کارکرد این واژه نیز هرگز به لایههای اجتماعی نرسید.
در سویی دیگر دو رقیب اصلاحطلبان کهگیلویه بزرگ که یکی از تجربهی سالهای متعدد همراه با موفقیتاش و دیگری با برنامهریزی از قبل و همراه با ظاهری پرزرق و برق بهره میگرفتند، بسیار قدرتمندتر از آن بودند که صرفاً با شعار چند شبهی اجماع، پس زده شوند؛ بهنظر میرسید که شکست رقبای سرسخت در شهرستانهای چهارگانه، مستلزم اتحادی بزرگتر و عملگرایانهتری بود که نبود!
بههرحال انتخابات در میان بیم و امید دلسوزان اصلاحطلب کهگیلویهی بزرگ برگزار شد و در آن کاندیدای اجماع اصلاحطلبان پس از دو کاندیدای دیگر یعنی عدل هاشمیپور و سیدمحمد موحد، سوم شد. نتیجهای که اگرچه خیلی دور از ذهن نبود اما آمار آراء کسبشده توسط کاندیداها در حوزههای مختلف جغرافیایی-انسانی، حکایت از بروز و ظهور پدیدهی نکوهش شده ی«قومگرایی» داشت و همهی نگاهها را معطوف به خود کرد. این پدیده که برای هر سه کاندیدای حاضر در صحنه شواهدی برای اثبات داشت اما برای هاشمیپور بسیار پررنگتر جلوه میکرد و رای ۴ هزار نفری کامرانی از مجموع ۶۰ هزار رأی در حوزهی مرکزی کهگیلویه، بُهت دوم اصلاحطلبان را پس از بهت اول یعنی ردصلاحیتها، در پی داشت.
بهنظر میرسد بیمنطقی و بیخردی موجب ترویج پدیدهای نگران کننده و ضد توسعه، یعنی قومگرایی میشود و همهی کسانی که برای توسعه در آن منطقهی محروم دل میسوزانند باید به هر نحو ممکن با آن ستیز کنند و صد البته نگرانیها وقتی بیشتر میشود که اشخاص به نام جریان سیاسی از حق انتخاب و انتصاب و کسب پایگاه اجتماعی بهره میجویند اما در هنگام رای دادن که تبلور اندیشهی سیاسی آنهاست، مبنا را قومیت قرار میدهند و این فعل از سوی هرکس که صورت بگیرد مذموم و نکوهیده است.
بههرحال، شعلهی امیدی که نزد جریان سیاسی اصلاحطلب در کهگیلویه بزرگ برای چشیدن طعم پیروزی پس از سالیان سال بهوجود آمده بود، دیری نپایید که به خاموشی گرایید و ضربهی آخر را سنگینتر از قبل متحمل شد اما صدها سوال بیجواب در ذهن اصلاحطلبانی که نه از سر سیاستورزی بلکه از سر صداقتپیشگی، اندیشهی پاک اصلاحطلبی را برگزیدهاند همچنان باقی است…
انتهای پیام/ ریواس – سرویس سیاسی
وقتی اقای منطقیان که یک عمر خون اصلاحات رو مکیده اینچنین اندیشه قوم گرایی داره چه انتظاری از شصت هزار نفری داریم که ان چهار هزار رای را هم ندادند(چهار هزار رای متعلق به افراد غیر بومی اون منطقه بوده)
پ ن: اقای منطقیان همیشه در قالب اصلاحات ولی رایی کاملا قومی داشتند, ریز ارا وی در انتخاباتی که حضور داشتند نشان دهنده همه چیز هست
منطقیان خیانت کرد
فرق لاهوتی فقط این بود که دزدکی خیانت کرد وگرنه هر دو به اصلاحات خیانت کردند
منطقیان و لاهوتی به تاریخ پیوستند
اجماع در کهگیلویه هرگز جواب نمی دهدضمن اینکه سران این جریان فقط مردم را به بازیچه گرفتند وکاری کردند که هرگز حوزه ی ثلاث هم به آرزوهای خویش نخواهد رسید
زمانی که دکترترحم پوربعداز سخنرانی درلنده وبااصراردرسخنرانی دکترکامرانی درسوق حضورپیداکردمشخص بود دراردوگاهای اصلاح طلبان خبری هست.تا اینکه به یکباره ترحم پور اردوگاه اصلاح طلبان راترک کردودرپیامش اعلام کرددراردوگاه اصلاح طلبان هیچ اصلی رانمی بینم وکامرانی قربانی دیگری چون رستاد است .
منطقیان سکوت کردتاعزت بویراحمدپابرجاباشدوعملا باسکوتش اعلام پشتیبانی ازهاشمی کردولاهوتی هم باپیش دستی براین باوربود که پیش دستی کندتانزدمردم خودراعزیزجلوه دهدوبگویدمن نیروی طیفم رامشخص کردم ومشکل از منطقیان است اما دراصل اوبه شکست موحدفکرمی کردومی خواست برنده موحدنباشد.چون اکثر رای موحد درحوزه ثلاث بودگفت باانتخاب کامرانی این آرا شکسته می شود.
درقبل ازتاییدصلاحیت هامنطقیان به لاهوتی گفته بودکه کاندیدمابایدازبخش مرکزی باشدحتی درابتدانظرمسئولین وفرماندارهای وچهارگانه بردکترترحم پور بودولی عقب نشینی لاهوتی واصرارمنطقیان ونشستهای سران طوایف بویراحمد بامنطقیان اورادلسردکردوسکوت کرد.
نیروهای منتصب به اصلاح طلب روزها درستادهاشمی بودندوشبانه چند لحظه ای درستادکامرانی عکس یادگاری می گرفتند.
این مایه شرم اصلاح طلبان بخش مرکزی بودکه سیاه نمایی کردند
صدرحمت برامثال ترحم پورکه بایکرنگی اردوگاه اصلاح طلبان راترک کرد تایکرنگی خود رانشان دهند
دکتر ترحم پور که کی باشند؟
هرکس بتواند دل مردم فقیررا نشکنه واز جواب دادن تلفن موحدانه خسته نشه خداوند همه چیز براش هموار میکنه