پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس – سجاد بنام/

دانشجو20شصت و دومین سالگرد روز دانشجو نیز، چند روز پیش، در میان تداوم فضای سرد و رخوت‌انگیز در دلِ دانشگاه‌ها گذشت. دانشگاهی که روزی قرار بود به‌عنوان یک نهاد اجتماعیِ فرهیخته، مبدأ تحولات باشد، حالا نه‌تنها جریان‌سازی و ایجاد تحول نمی‌کند بلکه داغ‌ترین خبرها در پیکره‌ی عقیم‌شده‌اش، به خودکشی‌های تلخِ «امانتی‌های پدر و مادرها»، محدود می‌شود. گویا در دانشگاه‌های امروز، دانشجویان، انگیزه و اعتماد به نفس‌شان را برای گَل‌آویز‌شدن با چالش‌های ذهن‌شان، از دست داده‌اند. کسانی که همتایان‌شان بیش از نیم قرن پیش، برای مبارزه با استکبار و استبداد و مهمتر از آن برای اعتراض و نقش‌آفرینی در سرنوشت خود و جامعه، جان‌شان را سپر کردند، حالا فقط برای گرفتن مدرک، لحظه‌ها را سپری می‌کنند. نه‌تنها به علم‌اندوزی چندان بهایی نمی‌دهند بلکه بسیاری از آرمان‌های اجتماعی‌شان را نیز رها کردند و در هاله‌ای از ناامیدی و بی‌رمقی، در اولیه‌ترین نیازهای خود، دست و پا می‌زنند.

برای کنکاش بیشتر در رخسارِ این روزهای دانشگاه‌ها، با تعدادی از دانشجویان به گفت‌و‌شنود نشستیم؛

دانشجویانی که از ناامیدی و سرخوردگی خود می‌گویند

مجید، دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی ارشد مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف، در گفتگو با ما، از ناامیدی خود می‌گوید: «واقعیت این است که مشکلات زیاد، رمقِ هر فعالیتی را از خود من گرفته است. وقتی وضعیت خودم با بسیاری از افراد درس‌نخوانده‌ی جامعه و یا فارغ‌التحصیلان، مقایسه می‌کنم، چندان انگیزه‌ای برای فعالیت علمی هم برایم باقی نمی‌ماند. بسیاری از دانشجویان منتظر تحولات جدی و عملی هستند.»

کوروش، حسین و حامد، سه دانشجوی دانشگاه شیراز هستند که در کتابخانه‌ی این دانشگاه، با آنها هم‌کلام می‌شوم؛ کوروش به خودکشی در چند دانشگاه کشور از جمله دانشگاه شیراز اشاره می‌کند و می‌گوید: « یک دانشجویی با هزاران امید و رؤیا تلاش می‌کند، به دانشگاه می‌آید ولی از اولیه‌ترین امکانات مطلوب و لازم برای ترقی محروم می‌شود، سرخورده می‌شود و این سرخوردگی، خود را در مسئله‌ای مثل خودکشی، نشان می‌دهد.» وی ادامه می‌دهد: «از طرفی، وضعیت مالی بسیاری از ما نامناسب است و برای آینده نیز تضمینی به یافتن شغل نداریم؛ شما فکر می‌کنید در چنین شرایطی، کدام دانشجو، حس و حال ورود به مسائل اجتماعی دیگر را دارد؟ خیلی‌ها یا جرأت شرکت در مسائل چالشی را ندارند، یا می‌گویند وقتی کسی به دانشجویان بها نمی‌دهد، چرا باید حرف بزنیم!»

دانشجو21حسین، درباره ناامیدی در بین برخی دانشجویان و بروز بحران‌هایی همچون خودکشی، نظر دوست خود را قبول ندارد و می‌گوید: «به‌نظر من، اشکال در خود دانشجویان است. بهانه‌ی محدودیت و مشکلات، دلیلی نمی‌شود که طرف معتاد شود یا خودکشی کند. از دلِ همین محدودیت‌ها، یک نفر “بیل گِیتس” در می‌آید و یک نفر مثل بسیاری از دانشجویان فعلی ما. باید اعتراف کنیم اگر مثلاَ دانشگاه بزرگ شیراز، آن دانشگاه سابق نیست، بیش از هرچیز، اشکال از خود دانشجویان است.»

برخی راهکار را در جدا کردن ورودی پسران و دختران می‌دانند!

حامد، وضعیت را نتیجه‌ی یک سری نگرش‌های غلط می‌داند و می‌گوید: «وقتی برخی حل مشکلات مربوط به دانشگاه‌ها را در محدود کردن دانشجویان مثل حذف اردوهای علمی و حتی مسئله‌ی عجیب جداکردن ورودی دختران و پسران می‌دانند، بدیهی است که دانشگاه از اهداف خود، دور می‌افتد.» این دانشجوی کارشناسی ارشد به نوع نگرش به ارتباطات اجتماعی بین دانشجویان دختر و پسر اشاره می‌کند و می‌افزاید: «تعجب می‌کنم چرا این موضوع برای برخی مسئولان حل نمی‌شود که وقتی فضای چمن‌های وسط دانشگاه برای ارتباط سالم دانشجوی دختر و پسر، تحت نظارت مسئولان، بسته شود طبیعی است دانشجویان به محیط‌های خطرناک‌تری می‌گریزند و چاه پرچالش‌تری می‌افتند.»

دانشگاه‌ها عملاً به دبیرستان‌های بزرگ تبدیل شدند!

دانشجو4زهرا، دانشجوی دانشگاه آزاد یاسوج نیز درباره جایگاه دانشجویان و شرایط فعلی آنها می‌گوید: «به ما گفتند دانشجویان در انقلاب سال ۵۷ نقش کلیدی داشتند اما الان این دانشگاهی که ما می‌بینیم هیچ تأثیرگذاری در مسائل مهم اجتماعی و سیاسی کشور ندارد و عملاً به یک دبیرستان بزرگ تبدیل شده است؛ وضعیت صنفی‌مان هم که اصلاً مناسب نیست و مخصوصاً دانشجویان دختر غیربومی در شرایط نامطلوبی قرار دارند.» این دانشجوی دختر اظهار می‌کند که در چنین شرایطی نهادهایی دیگر، به‌جای دانشگاه‌ها، پیش‌قراول تغییر و تحول در اجتماع می‌شوند.

سیستم مدیریتی دانشگاه‌ها، محافظه‌کار شده است

شاهین، فعال دانشجویی دیگری در دانشگاه کرمان است که فراز و فرودهای وزارت علوم را در ایجاد ناهمگونی اجتماعی در دانشگاه‌ها تاثیرگذار می‌داند و می‌گوید: «در دوره وزارت توفیقی و فرجی دانا، امیدواری میان دانشجویان برای از سرگیری فعالیت‌های اجتماعی موج می‌زد اما با استیضاح و مسئولیت گرفتن فرهادی، سیستم مدیریتی دانشگاه‌ها محافظه کارتر و آزادی دانشجویان برای پویاکردن محیط دانشگاه کمتر شد.»

مریم، دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان نیز می‌گوید: «تشکل‌های دانشجویی زیادی هستند که مطالبات اجتماعی دارند و از سیاست هم به‌دورند ولی برای دریافت مجوز با مشکل روبه‌رو هستند و حتی پس از دریافت مجوز در فعالیت‌های ابتدایی همچون دعوت‌کردن میهمان، گرفتاری‌های زیادی پیش‌روی خود می‌بینند؛ با این اوصاف نباید توقع شور و نشاط و فعالیت‌های جدی اجتماعی در دانشگاه‌ها داشته باشیم.»

مشکل خود ماییم!

دانشجوفاطمه، نظر متفاوتی دارد: این عضو بسیج دانشجویی، معتقد است: «شاید محدودیت‌هایی برای فعالیت دانشجویان وجود داشته باشد اما عامل اصلی رکود، خود دانشجویانی هستند که ۶ سال پیش، انگیزه‌شان را از دست داده و در لاک محافظه‌کاری فرو رفته‌اند. قشری که دغدغه اجتماع ندارد و می ترسد فعالیت کند در دانشگاه‌ها زیاد شدند؛ البته این ترس ناشی از فضای امنیتی نیست، از این است که دانشجو فکر می‌کند حرفی برای گفتن ندارد یا اگر حرفی بزند در جامعه پذیرفته نمی‌شود.

یک دانشجوی دیگر در دانشگاه علم و صنعت نیز که عضو بسیج دانشجویی است، اعتقاد دارد اشتباهات خود دانشجویان عامل رخوت در دانشگاه‌هاست. امیرحسین می‌گوید: «اگر سال ۸۸ جنبش دانشجویی بهتر از آنچه که بود عمل می‌کرد فضای سکوت و سرخوردگی ۸۹ تا ۹۲ پیش نمی‌آمد.»

بی‌انصافی است اگر تغییر در دانشگاه ها را انکار کنیم

علی، دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس تهران، وضعیت فعلی دانشگاه‌ها را نشأت‌گرفته از رویکرد مسئولان قبل می‌داند و می‌گوید: «فضایی امنیتی بر دانشگاه‌ها حاکم بود اما بی‌انصافی است اگر تغییر و تعدیل فعلی در فضای حاکم بر دانشگاه ها را انکار کنیم. اخیراً کسری از دانشجویان منزوی به گود فعالیت‌های دانشجویی برگردانده شدند و به این ترتیب تا اندازه‌ای پویایی و نشاط به دانشگاه‌ها بازگشت.»

بامداد، دانشجوی دانشگاه تهران نیز گمان می‌کند که هم‌اکنون اراده‌ای جدی برای تغییر مسیر در دانشگاه‌ها و ایجاد نشاط در این محیط اجتماعی، به‌وجود آمده اما در عین حال اذعان می‌کند: «اهرم‌ها و کانون‌های فشار، آزادی عمل بسیاری دارند و فضای امنیتی به رغم اینکه کمرنگ شده است ولی هنوز هم در دانشگاه ها احساس می شود. اراده‌ای نزد نهادهایی چون صدا و سیما وجود دارد که ناامیدی به فضا تزریق و دانشجویان فعال را هم ناامید کند.»

روزبه، دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بیان می‌کند: «در مورد مسائل اجتماعی ما دانشجویان باید ارتباط خود با بدنه اجتماعی را محکم‌تر کنیم. به نظر می‌آید که امروز مسأله اصلی بدنه اجتماعی ما، مسأله امنیت اقتصادی است و دانشجویان باید از با مطالبه‌ی برنامه‌های اقتصادی خود را به بدنه اجتماعی جامعه برگردانند.»

 

آزادی در دانشگاه‌ها، مشکلی برای مملکت ایجاد نمی‌کند

دانشجو16دکتر حبیبی، استاد دانشگاه، در ارتباط با برخی محدودیت‌ها در دانشگاه‌ها می‌گوید: نباید تحرکات دانشجویی در دانشگاه‌ها را معارضه سیاسی تلقی کرد؛ آزادی در فضای دانشگاه‌ها نه تنها مشکلی برای مملکت ایجاد نمی‌کند بلکه سرمایه‌های مملکت را نیز پرورش می‌دهد. باید مداراهایی صورت بگیرد و اجازه دهیم که این زمان بگذرد و گشایش‌های مورد نظر حاصل شود. از راه سخت‌گیری نمی‌توان حتی افکار انحرافی موجود در دانشگاه‌ها را از بین برد.»

یک استاد دانشگاه علوم‌پزشکی نیز معتقد است با اینکه فساد در بسیاری دستگاه‌ها نفوذ کرده است، اما دانشگاه پاک مانده است و این باعث می‌شود همیشه برای پویاتر شدن دانشگاه‌ها امیدوار باشیم. وی باور دارد که هنوز هم جنبش دانشجویی، جانش را برای آرمان‌های مردم می‌دهد».

پیش از آنکه کار سخت‌تر شود…

به‌راستی خواستِ کدام جریان، قطار دانشگاه‌ها را، این چنین از ریل خود خارج کرده است؟ چه کسی قرار است برای سربازان خسته‌ی این سنگرهای سرد، دل بسوزاند؟ به‌هر روی، آنچه روشن است غباری است که هنوز هم از چهره‌ی یکی از پایگاه‌های اجتماعی حیاتی، برچیده نشده است و فضای ناامیدی و بی‌انگیزگی، همچنان رویِ اصلیِ محیط‌های آکادمیک کشور تلقی می‌شود. در این شرایط، می‌بایست باور داشته باشیم که اگر صدای زنگِ خطرِ سکوت را در دانشگاه‌ها نشنویم، رخوتِ این اجتماعِ جوان، به جامعه‌ی بزرگ‌تر نیز سرایت می‌کند و آن‌وقت کار برای همه سخت‌تر خواهد شد. / پایگاه خبری تحلیلی ریواس – هفته نامه ماه رویان

انتهای پیام/ سجاد بنام

دانشجو8دانشجو2