یادداشت معاون آموزش ابتدایی فارس درباره بازدید از مناطق زلزلهزده؛ غم بیپایان و ترنم عشق در نقطهی تلاقی اشکها و لبخندها
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
«علی عسکر جمشیدی» معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش استان فارس یادداشتی در توصیف بازدید خود از مناطق زلزلهزده غرب کشور، منتشر کرده است.
متن این یادداشت که یک نسخه از آن در اختیار ریواس جنوب قرار گرفته است، در ادامه میآید:
امروز توفبقی حاصل شد تا به نمایندگی از فرهنگیان استان از مناطق زلزلهزده کرمانشاه بازدیدی داشته باشم.
در ابتدای روز، عازم شهر سرپل ذهاب و ثلاث بابا جانی شدیم. این شهر در دو برهه از زمان نامش زیاد شنیده شده است؛ یکی در زمان جنگ تحمیلی آنگاه که صدامیان ناجوانمردانه به این خطه از کشور حمله کرده و باعث خرابی و مصیبت های فراوان برای مردم شدند و دیگری این روزها که قهر طبیعت یک بار دیگر مردم این سرزمین را در رنجی طاقتفرسا فرو برد.
در هر دو واقعه آنچه برای مردم این خطه از کشور خودنمایی می کند، چیزی جز ویرانی، نابودی و غم جانکاه از دست دادن عزیزان چیز دیگری نیست؛ تو گویی سهم این مردم نجیب از اتفاقات دور زمان، چیزی جز غم و اندوه نیست. به قول حافظ شیرازی هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند.
ترس از روبرو شدن با واقعیت آزارم می داد ولی به پشت گرمی محبتهای همکارانم که برای کاستن از آلام این مردم آستین همت بالا زده و سنگ تمام گذاشته بودند دوست داشتم مردم را ببینیم و از حال و روزشان با خبر شوم.
ابتدای شهر ثلاث باباجانی که وارد شدیم آنچه دیدیم حیرتآور بود؛ خاطرات دوران جنگ یک بار دیگر تکرار شد. اندک ساختمانهایی بودند که آسیب ندیده باشند. مردم، خانهها را رها کرده بودند و در اکثر نقاط حتی میان بلوارها چادر با روپوشی از پلاستیک برپا کرده بودند. شهر به ویرانهای تبدیل شده است. آنچه از طریق رسانهها به مردم نشان داده شده تنها گوشه کوچکی از این همه ویرانی بوده است.
تصور ۲۴ ساعت اولیه پس از زلزله برای مردم به کابوس میماند. آوار بر سر مردم فرو ریخته، برق قطع شده، لوله گاز ترکیده و هر لحظه با جرقههای برق امکان انفجار وجود دارد. لوله آب نیز ترکیده و آب کف خانه را پر کرده است. راه خروجی طبقات بسته شده. جگر گوشهات زیر آوار جان سپرده و آن دیگری که نایی در بدن دارد ضجه میزند و کمک میخواهد و از تو کاری بر نمیآید چرا که خود زیر آوار گرفتاری. تماسهای تلفنی قطع شده است که از دیگری کمک بطلبی. تازه اگر کسی مطلع شود در این شب سرد در میان این همه آوار، کمک به کدام یک اولویت دارد؟ مجروحین به کجا اعزام شوند؟ در حالی که تنها درمانگاه شهر خود به تلّی از آوار تبدیل شده است.
آن شب چون هزار سال بر مردم این دیار رفته است.
در میان این همه اندوه و پس از گذشت آن شب و روزهای کابوسوار، اکنون به همت مردم، شهر به جنبش در آمده است؛ کمکهای مردمی از سراسر کشور رسیده است. نیروهای ارتش و سپاه و به ویژه ارتشیان، در لحظات اول برای مردم اقدامات ارزندهای انجام داده اند. نظم را در شهر مستقر و با مردم همدلی و همدردی کردهاند. کارشان از وظیفه گذشته است، ایثار کردهاند. مردم از همه آنها به نیکی یاد میکنند.
آنکه بیش از همه در دلها جا باز کرده است و نامش بیش از دیگران بر سر زبانهای مردم این دیار است، فرمانده لایق ارتش در استان کرمانشاه است؛ او را ندیدم که به پاس زحماتش بوسه ای بر دستان پر مهرش بزنم ولی می دانم که نهتنها دعای من، بلکه دعای یک استان پشت سر اوست. امروز پر افتخار ترین مدال، که همان مدال خدمتگزاری است از طرف مردم این دیار بر گردن این فرمانده خدوم انداخته شده است. مدالی که با هیچ مدال رایج دنیا قابل قیاس نیست.
آنچه در طول امروز در بازدید خود از این استان مشاهده کردم با هیچ قلمی نمی توان به رشته تحریر در آورد؛ در یک سو غمی بی پایان و در سوی دیگر ترنم عشق، مهرورزی و بوی خوش نوعدوستی. اینجا نقطه تلاقی اشک ها و لبخند هاست. آنگاه که کمکهای مردمی همراه با نامه های عاشقانه و احساس برانگیز مردم به دست حادثه دیدگان می رسد صحنه های زیبایی از جلوه های زیبای ایثار و انسانیت به چشم می خورد.
بر خود لازم می دانم از همه همکارانم در سراسر استان تقدیر نمایم که با کمک های خود دلهای زیادی را شاد کردند. سر پناهی ولو مختصر برای شب های سرد این ایام مردم ایجاد کردند. و مهم تر از همه این که این محبتها باعث ایجاد الفتی مثال زدنی بین مردم آسیب دیده و سایر هموطنان شده است. آنها با این همدلی ها به آینده امیدوار شده اند و مرهمی بر غم از دست دادن عزیزانشان شده است.
به پاس این همه فداکاری در مقابل همه شما سر تعظیم فرود آورده و دستان گرمتان را می بوسم.
علی عسکر جمشیدی
معاون آموزش ابتدایی استان فارس
انتهای پیام/ س.ب
توصیف فوق العاده زیبا و البته دردناکی بود. احسنت