پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

هاشمی فاطمهبه گزارش ریواس  روزنامه آفتاب یزد گفت‌وگویی با فاطمه هاشمی فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی انجام داده است که بخشی از آن را در ادامه می‌‌خوانید.

اگر پای به عرصه انتخابات مجلس بگذارید به صورت مستقل خواهید آمد یا از لیست‌های انتخاباتی مثلا لیست اصلاح طلبان استقبال می‌کنید؟

من اگر بخواهم برای انتخابات مجلس نامزد شوم به صورت مستقل اعلام حضور می‌کنم ولی اگر از طرف لیست‌های انتخاباتی از من برای حضور دعوت شد و آن لیست و اعضایش همسو با اعتقادات و اندیشه‌های من بودند در آن لیست حضور خواهم داشت.

اگر اجازه بدهید کمی درباره آیت الله هاشمی از شما بپرسیم. یکی از صحبتهایی که درباره کاندیدا شدن آیت الله در بحث ریاست مجلس خبرگان مطرح شد این بود که آیا آیت الله انتظار این را داشتند که رای نیاورند؟

اجازه بدهید من شخصیت پدرم را برایتان توضیح دهم، ایشان از همان روز اولی که مبارزه را شروع کردند تا امروز، به هدفشان اعتقاد داشته و به آن عمل کرده‌اند و هیچ‌گاه از اینکه برای رسیدن به هدفشان آبروی خود را هزینه کنند ترسی نداشته‌اند و از اینکه در راه رسیدن به آن هدف اتفاقات بدی بیفتد هراسی نداشتند، ایشان می‌دانست زمانی که مبارزه می‌کند راه سختی را پیش رو دارد و ممکن است به زندان هم برود. بعد از انقلاب هم همین گونه بود.

ایشان به نظام اعتقاد قلبی داشته و دارد و معتقد است اگر می‌خواهیم یک ایران اسلامی بسازیم- به دور از تبلیغات – باید به دور از افراط گری این هدف را دنبال کنیم و به دنیا ثابت کنیم با یک حکومت اسلامی می‌توان بهترین زندگی را برای مردم فراهم کرد. در بحث مجلس خبرگان نیز باتوجه به ارتباطی که ایشان با نمایندگان خبرگان داشتند از اطرافیان می‌شنیدند که اکثریت می‌خواهند به آیت الله هاشمی رای بدهند و حتی این نمایندگان از پدرم خواهش می‌کردند کاندیدای ریاست شوند. ایشان هم همیشه می‌گفتند که اگر کسی بتواند در مجلس خبرگان ریاست را برعهده بگیرد تا مجلس تضعیف نشود لزومی به حضور من نیست ولی اگر شخص ضعیفی برای ریاست بیاید کاندیدا خواهم شد.

در روزهای آخر نزدیک به انتخابات خبرگان، خبر می‌آمد که نمایندگان تحت فشار قرار گرفته‌اند تا به آیت‌الله رای ندهند ولی پدرم اعتقاد داشت که چه رای بیاورد چه نیاورد، بنا به تعهد و اعتمادی که مردم در آن موقعیت به وی کردند تصمیم به شرکت در انتخابات گرفت. جالب اینکه ایشان حدس هم می‌زدند که رای نخواهند آورد.

می شود اینطور تعبیر کرد که ایشان می‌خواستند چیزی را به مردم نشان دهند چون با علم به اینکه رای نخواهند آورد باز هم در انتخابات شرکت کردند؟

اینکه بگویم ایشان صرفا به این دلیل کاندیدای ریاست خبرگان شدند درست نیست ولی نتیجه آن انتخابات نشان داد که چه واقعیتی در کشور ما وجود دارد.

واکنش ایشان بعد از شکست در ریاست مجلس خبرگان چه بود؟

ایشان خوشحال هم شدند! همان روزی که برای کاندیداتوری ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند هم خوشحال بودند! آن موقع هم می‌گفتند چون مردم از من انتظار داشتند تا با شرایط موجود وارد عرصه انتخابات شوم، باید به درخواست مردم پاسخ می‌دادم.

آقای هاشمی آن زمان هم انتظار این را داشتند که رد صلاحیت شوند؟

انتظار این را نداشتند ولی همانطور که می‌دانیم آقای روحانی و آقای لاریجانی جداگانه برای پدرم پیغام آوردند که قرار است از سوی شورای نگهبان شما را رد صلاحیت کنند بنابراین خودتان انصراف دهید بهتر است که ایشان گفتند نه من انصراف نمی‌دهم من به مردم قول داده‌ام که بیایم و مردم هم این را از من می‌خواهند ولی بعد از رد صلاحیت خوشحال بودند چون بار مسئولیت از دوششان برداشته شده بود.
در انتخابات امسال فکر می‌کنید ایشان مجدد کاندیدای ریاست مجلس خواهند شد؟
تا به حال راجع به این موضوع با ایشان صحبت نکرده‌ام و اصلا بحثی در این رابطه پیش نیامده است.

بزرگترین دغدغه هایی که این روزها آیت الله دارند پیرامون چه مسائلی است؟

ایشان دغدغه‌های سیاسی بسیاری دارند چون بالاخره همیشه در کشور مسئولیت داشته‌اند و مشکلات کشور را به خوبی می‌دانند، به ویژه اینکه در دو دولت قبل ما وضعیت خیلی بدی پیدا کرده بودیم و فشارهای زیادی به مردم وارد شده بود و همین فشارها روی مردم باعث شده بود تا دغدغه‌های ایشان بیشتر شود. بحثی که ایشان بعد از روی کار آمدن دولت جدید همیشه مطرح کرده‌اند این است که مهمترین اقداماتی که باید در دولت جدید صورت بگیرد مذاکرات هسته‌ای برای تامین حقوق ملت ایران و رفع کامل تحریم هاست چون همانطور که خودشان هم در مصاحبه هایشان گفته‌اند باید کاری کنیم تا این تحریم‌ها برداشته شود بنابراین یکی از مباحث، مذاکرات بود و ایشان همیشه می‌خواستند این مذاکرات تمام شود و به نتیجه برسد تا بتوانیم مشکلات داخلی خودمان را بر اساس تصمیماتی که گرفته خواهد شد حل بکنیم که خوشبختانه این اتفاق افتاد.

البته ما به غیر از این موضوع، مشکلات زیادی در سطح بین المللی داریم و می‌بینیم که چه اتفاقاتی در منطقه در حال رخ دادن است و چه کسانی منطقه را مدیریت می‌کنند و چه مشکلاتی برای مردم منطقه تحمیل می‌شود در حالی که کار زیادی از دست ایران در این زمینه برنمی‌آید هر چند کارهای اثرگذاری را صورت داده است ولی بنا به مشکلات موجود خیلی نتوانسته کار را جلو ببرد، بنابراین دغدغه اصلی ایشان در وهله اول مردم ایران است. شما شاید به یاد نیاورید؛ یکی از سخنرانی‌های معروف ایشان اوایل انقلاب این بود که ما انقلاب نکردیم که زعفرانیه را جنوب شهر کنیم ما انقلاب کردیم تا جنوب شهرمان زعفرانیه شود. به دلیل امکاناتی که در کشور دارید و منابع سرشاری که در کشور وجود دارد مردم ما می‌توانند از وضعیت خوبی برخوردار شوند.

به هر حال این سالها هجمه‌های زیادی علیه آیت الله و خانواده شما شده است ولی عکس العمل خاصی از شما و آیت الله نمی‌بینیم؟ دلیل این سکوت چیست؟

ما بچه که بودیم همیشه وقتی با کسی دعوایمان می‌شد، پدرمان می‌گفت با کسی دعوا نکنید چون جواب بی‌ادبان خاموشی است و واقعا هم از این رفتار نتیجه گرفتیم. مورد بعدی اینکه انسان نباید با هر کسی دهان به دهان شود! اتفاقا این عده کسانی هستند که دوست دارند ما تمام مدت بنشینیم و جواب‌شان را بدهیم و این افراد علیه ما صحبت بکنند! آن وقت کار اصلی ما که خدمت به مردم است چه می‌شود؟! اصلا برای ما این مسائل مهم نیست، کسی که دهان باز می‌کند و بی ادبی می‌کند در اولین مرحله شخصیت خودش را نشان می‌دهد، شما از بین دو آدم که یکی تندخو است و دیگری معقول کدام را انتخاب می‌کنید؟ بنابراین همیشه جمله ادب از که آموختی از بی‌ادبان را از بچگی به خاطر داریم و خواهیم داشت.

شما خودتان چقدر رسانه هایی را که علیه شما حرف می‌زنند، پیگیری می‌کنید یا صحبت‌های اشخاصی را که می‌دانید علیه تان تندی می‌کنند دنبال می‌کنید؟

من اصلا وقت این را ندارم که دنبال برخی رسانه‌ها یا حرف‌ها بروم یا به آنها اهمیت بدهم ولی خبرهایی را از بیرون می‌شنوم یا مثلا کسانی که به دفترم می‌‌آیند و می‌پرسند فلان مطلب را خوانده‌ای که درباره شما یا خانواده‌تان نوشته شده و از آنجا که می‌دانیم این حرف‌ها دروغ است اصلا برایمان اهمیتی ندارد. کسانی از حرفهای برخی افراد و رسانه‌ها ناراحت و عصبانی می‌شوند که بدانند یک خلافی مرتکب شده‌اند و این صحبتها به آنها زده می‌شود ولی ما که می‌دانیم منشاء این صحبت‌ها از پایه دروغ و از سوی کسانی است که از مخالفان انقلاب بوده و حالا خودشان را به شکل دیگری نشان می‌دهند.

این رفتارها قبل از انقلاب هم وجود داشت و اولین‌بار این گونه هتاکی‌ها را مجاهدین خلق با پدرم شروع کردند. اوایل انقلاب ضدانقلابی‌ها همراه با بیگانگان این مسائل را علیه پدرم بیان می‌کردند، امروز هم کسانی که این کار را علیه شخصیت‌های انقلابی از جمله پدر انجام می‌دهند -خواسته یا ناخواسته- ادامه‌‌دهنده خط همان افراد ضدانقلابی هستند و جالب اینجاست که خود این هتاکان هم می‌دانند که این حرفها دروغ است. ولی غرض‌ورزی و حسادت و ذات بدشان باعث می‌شود کارشان را ادامه بدهند.

شاید هم می‌خواهند به مردم القا کنند که شخصیت آیت اله محبوب نیست؟

به هر حال در هر کشوری که انقلاب می‌شود اثر‌گذارترین آدم‌های آن مورد هجمه
قرار می‌گیرند، چه از سوی مخالفان داخلی و چه مخالفان خارجی. ایشان هم که یکی از اثرگذارترین افراد در کشور است طبیعی است که دائم مورد حمله و هجمه قرار گیرند. استدلال مخالفان و حمله‌کنندگان نیز این است که اگر ما این افراد را مورد حمله قرار دهیم اثر خود را در کشور می‌گذارد و کشور از حرکت باز می‌ایستد.

ولی به غیر از آیت‌الله، خانواده شما هم همیشه با هجمه‌ها تحت فشار بوده است؟

ما اصلا این کارها را فشار نمی‌دانیم بلکه آن را سرمایه زندگی‌مان می‌دانیم.
در روزهای خوب به ثمر نشستن مذاکرات هسته‌ای و توافقات هستیم. نظرتان درباره ایران پس از توافقات چیست؟ بسیاری معتقدند ایران پس از توافق صرفا بازگشت به ۱۰ سال پیش و دوران قبل از دولت نهم و دهم است؛نظر شما در این باره چیست؛ آیا این همه تلاش صورت گرفت تا کشور صرفا یک بازگشت به گذشته داشته باشد یا می‌توان امیدوار به شرایطی بهتر از گذشته بود یا هیچ‌کدام چون اکنون با به اتمام رسیدن مذاکرات و حصول توافق، انتظارات مردم بالا می‌رود و اگر دولت نتواند پاسخگوی انتظارات مردم باشد مطمئنا کار دولت سخت‌تر و شرایط وخیم‌تر می‌شود.

دیدگاه شما در این باره چیست؟

همه این موارد که گفتید ممکن است رخ دهد. ولی اولین مسئله این است که بله! با همه این تلاش‌ها و ۱۲ سال مذاکرات واقعا ما در حال حاضر یک عقب‌گرد مسلم خواهیم داشت. البته فکر نکنید که ما به ۱۲ سال پیش بازمی‌گردیم! سرعت پیشرفت دنیا در این چند سال بسیار زیاد بوده است ما باید سرعت این پیشرفت‌ها را هم محاسبه کنیم، مشکلاتی را که این چند سال داشتیم در نظر بگیریم بعد ببینیم که در واقع ما چقدر به عقب برگشته‌ایم و اینکه چقدر می‌توانستیم در زمینه‌هایی که در این مدت توقف کرده‌ایم پیشرفت کنیم.

اگر همه این موارد را محاسبه کنیم می‌بینیم عقب‌گرد ما بسیار زیادتر از ۱۰-۱۲سال است. ما در این مدت از شیب بسیار تندی بالا رفته‌ایم و حالا با به نتیجه رسیدن توافقات هسته‌ای در یک شیب سرپایینی تند قرار گرفته‌ایم که پایین آمدن از این قله نیاز به یک برنامه‌ریزی منسجم دارد. مردم ما اینقدر عاقل هستند که بدانند بعد از توافق نتیجه‌اش را دو روز دیگر یا دوماه دیگر نخواهند دید بلکه باید این عقب‌گردها جبران شود و با مدیریت باید بتوانیم گذشته‌ها را جبران کنیم. حال اگر برنامه بعد از توافق درست نوشته شود قطعا آینده خوبی را خواهیم داشت حتی اگر برنامه درست هم نوشته نشود ما بدتر از حالا نخواهیم بود!

به هرحال وضعیتمان بهتر از چند سال گذشته خواهد بود. از همه مهمتر این است که در حال حاضر امیدی در دل مردم ایجاد شده است که بالاخره رئیس جمهوری که آمد و به آنها وعده هایی داد بر وعده هایش عمل کرده و سعی دارد آن چیزی را که گفته است انجام دهد. این موضوع خیلی مهمی است که وقتی کسی به مردم قول می‌دهد و مردم بر اساس آن قول به او رای می‌دهند، وفای به عهد داشته باشد.

مردم وقتی ببینند فردی که به او رای داده‌اند به قولش عمل نمی‌کند ناامید می‌شوند و این حتی در انتخابات بعدی هم اثر می‌گذارد. علاوه بر ایجاد امید در دل مردم، یک ثبات سیاسی هم در کشور ایجاد خواهد شد و مردم می‌توانند به همدیگر و مسئولانشان اعتماد کنند.

سوال آخر در باره عکس‌هایی است که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به خانواده آیت‌الله منتسب می‌شود مبنی بر عروسی نوه ایشان، آیا این عکس‌ها صحت دارد؟ هدف از پخش این عکس‌ها را چه می‌دانید؟

اخیرا دو عکس را به من نشان داده اند یکی به نام خانم ساناز هاشمی که اعلام شد دختر فائزه است و دیگری عروسی نوه آیت‌الله که هر دو عکس دروغ و خلاف واقع است. این اقدام نشان دهنده این است که مخالفان دست به چه کارهایی که نمی‌زنند! آنها حتی حاضرند ه شرافت و اخلاق و دین را زیرپا بگذارند. من علت پخش اینگونه شایعات را تنها یک چیز می‌دانم، دشمنی عده‌ای با پدرم و اینکه خانواده ایشان را پیش مردم خراب کنند در حالی که این عده راه را به بیراهه رفته اند.