سالهاست که این چرخ معیوب، در چرخش است قهر با نانوایی/ روایتی از واقعیات تلخ درون جامعه اصلاح طلبان
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
مدت هاست که بزرگان اصلاح طلب، در پاسخ مراجعین، موضوع *قهر سیاسی* را مطرح می کنند و باعث می شوند، مراجعین اصلاح طلب یا خواهندگان پست ها و مسئولیت های خرد و درشت، دست به دامن افراد غیر مسئول، افراد ناتوان، افراد غیر مرتبط و یا دست به دامن افرادی بشوند که در جناح مخالف ارجی و قربی دارند و یا بر خر مراد سوارند.
جالب تر اینکه، بزرگان اصلاح طلب، با این بهانه که اگر فلان ابن فلان، اصلاح طلب بود، دست به دامن فلان اصولگرا نمی شد، دوستان اصلاح طلب را از قطار طرفداران بی جیره و مواجب اصلاح طلبان، پیاده می کنند.
سوال اینجاست که اگر بزرگان اصلاح طلب، قادر نیستند نیروهای خود را پشتیبانی کنند، برایشان مسئولیت بگیرند و سکان مدیریت بدستشان بدهند، فرزندان اصلاح طلب ما ، باید چگونه سهم خود را از سیاست بگیرند؟ چگونه شد کنند، چگونه در بدنه اقتدار نفوذکنند و مهمتراز همه چگونه به مردم مشتاقی که با یک کلیپ چند دقیقه ای به پای صندوقها می شتابند، خدمت کنند تا مردم دلسرد نشوند؟
چه کسی مسئول تحقیر ها و رنج های ناشی از نبودن در ارکان قدرت است؟
چه کسی رنج فرزندان اصلاح طلب را درک می کند و چه کسی پاسخگوی تنهایی های آنان در طوفان بی مهری هاست؟
آیا روش قهر سیاسی با دیگران، در بیست سال گذشته پاسخ داده است؟
آیا پدر یک خانواده می تواند به بهانه قهر با نانوایی برای فرزندانش، نان نخرد؟
آیا پدران اصلاح طلبان، می تواند برای سالهای آینده مانند گذشته با دیگران قهر باشند تا در این بازار نوچه پروری و تملق گویی، همچنان تملق گویان صاحب پست ها و مسئولیت های اجرایی شوند؟
کدامیک از بزرگان اصلاحات حاضراست پای بر سر غرورش بگذارد، تا فرزندان ما، پایشان را از روی غرورشان بردارند؟
کدامیک از بزرگان اصلاحات هزینه های تحمیل شده بر بدنه اصلاحات را پرداخت خواهد کرد؟
الحق والانصاف، بدنه جریان اصلاحات از هیچ زحمتی فروگذار نکردند، اما در پایان تقسیم غنایم، تنها افراد عزتمند و توانمند بود که سرشان همچنان بی کلاه ماند. هرکس دنبال پست است یا توانی در خود سراغ دارد، باید از چپ و راست تحقیر و طعنه بشنود و هنگامی سکان مدیریتی را به دست می گیرد که تمام توان روحی و روانی خود را برای بدست آوردن سهمش مصرف کرده و دیگر توانی و انگیزه ای برای مدیریت و رمقی برای خدمت به مردم ندارد.
سالهاست که این چرخ معیوب، در حال چرخش است وهیچ کسی نمی خواهد گره از کار فروبسته بدنه مظلوم و مهجور اصلاح طلبان بگشاید و رندان فرصت طلب و دوگانه سوز، پست ها را می ربایند و بدنه حکومت را به دست رقیب می دهند. ما همچنان انتظار داریم بدنه اصلاح طلبان در شهرستانها بدون کار، بدون کوچکترین کمک مالی، بدون کوچکترین حمایت معنوی، همچنان گوش به فرمان و آماده باش، برای پیشبرد اصلاحات بکوشند و بی توقع و بی اجر و مزد از اندیشه های اصلاح طلبی، پاسبانی کنند.
جالب تر اینکه هنگام تقسیم سهم های عاطفی، می گوییم، فلان شخص دوست داشتنی و اصلاح طلب ناب است و علیرغم مشکلاتش دست به دامن اصولگرایان نشده و همچنان بر شیوه و سیره اصلاح طلبی مانده است.
بزرگان اصلاح طلب!!دوستان و فرزندانتان زیر چرخ زمانه در حال خرد شدن هستند و بدنه ادارات و ارکان قدرت دارد خیابان به خیابان و کوچه به کوچه توسط رقیب فتح می شود و به زودی پاکسازی خانه به خانه را شروع می کنند، آیا هنوز قهرتان را محترم می شمارید؟
به شخصه، از سیاست و سیاست بازی بیزارم و تنها دلیلم برای همراهی قطار اصلاحات را همراهی با اندیشه هایم می دانم، اما انصاف بدهید، چند نفر را می شناسید که اصلاح طلب باشد و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم نکرده باشد یا هم اکنون در تنگنا وگرفتاری نباشد؟
دست های کمک کننده تا چه زمانی باید روی هم باشند و فرزندان اصلاح طلب ما، تا کی عزت نفس خود را حفظ کنند؟
تا چه زمانی همچنان فرزندان اصلاح طلبمان را می توانیم با ایده آلیسم حفظ کنیم؟ وقتی واقعیت تلخ و آزار دهنده ، آزارشان می دهد و رقیب قهرمانانه سنگرهای قدرت را در اختیار می گیرد؟
گفتگو آئین درویشی نبود
ورنه باتو، ماجراها داشتیم……
سید غلامعباس موسوی نژاد
انتهای پیام/ ی
درود بر شما.که حرف دل همه ی اصلاح طلبان بدون لغزش را زدی ولی متاسفانه افرادی را که از آنها بت ساختیم و بزرگشان ساختیم به همان تملق گویان و چاپلوسان اهمیت میدهند
……اصلاحات از ناحیه افرادهزار چهره و منفعت طلب ضربه خورده و خواهد خورد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!