پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

به قلم شایان علمداری‌فر

شایان علمداری‌فر- کاردرمانگر

 «شک دارم به ترانه‌ای که زندانی و زندان‌بان  با هم زمزمه می‌کنند…!»

زندگی در ابعاد و جنبه‌های متفاوتش همیشه آوردگاهی برای تضادهاست؛ هر چند این تضادها گاه به ایجاد یک پویایی کلی و چالش هیجان‌انگیز کمک می کند اما وقتی تضادها در یک گروه، جریان یا فردی، با اصالت و اساس آن جریان تضاد داشته باشد دیگر هیجان و پویایی کاذب در قبح انحراف از یک جریان اصیل رنگ می بازد و این، حکایت این روزها و سال‌های سیاسی کشور ماست و بصورت مدام شاهد کلاغ پرهای فضای سیاسی هستیم؛ کلاغی که از یک لانه می‌پرد و دایه‌ی داغ‌تر از مادر جریان مخالف می‌شود. بطوری که یک تضاد در اعضای آن جریان ایجاد می‌شود  که مرغ زودتر به وجود آمده یا تخم مرغ!

اینقدر از قدرت پذیرش بسیار ستودنی است اما متاسفانه حال و هوای جریان اصیل اصلاحات با همین کلاغ‌پرها بسیار متفاوت از اصالت خویش گشته و در پی هشت سال انزوای کامل، اینک دست به عصا راه می‌رود و به‌خاطر فوبیای شکست، گاه مجبور می‌شود لباس گوسفند بر تن گرگ کند و صرفاَ چون احتمال پیروزی گرگ را بیشتر می‌داند تمام و کمال از وی حمایت می‌کند. بی‌خبر از آنکه این، تیشه زدن به ریشه خود هست و در بزنگاهای خاص دیده‌ایم که لباس گوسفند بر تن گرگ نخواهد ماند و آنگاه مردم می‌مانند با یک گیجی هویت سیاسی و فکری و یک تضاد درونی!

قطعاَ اگر این روند تداوم یابد دیری نخواهد پایید که اصلاحات نه در تفکر و نه در رفتار منتخبین منتسب به این اندیشه، هیچ نمودی نخواهد داشت. این اشتباهات را جریان اصلاحات در کابینه دولت، انتخابات مجلس و گاهاَ شورای شهر انجام داده اند و در بزنگاها جواب این اشتباهات را دیده‌اند. حال آنکه سیاستمداران این جریان -فرای از برد و باخت‌های مقطعی و کوتاه‌مدت- می‌بایست به اصول اولیه‌ی اندیشه پایبند باشند و حمایت‌های خود را از اشخاص به افکار سوق دهند.

فراموش نکنیم ما وقتی چیزی را قبول نداریم سعی می‌کینم تغییرش بدهیم اگر نتوانستیم می‌خواهیم به آن عادت کنیم؛ پس تکرار می‌کنیم و تکرار می‌کنیم تا عادت کنیم و آنقدر عادت می‌کنیم تا باورمان می‌شود! پس حواس‌مان باشد گاهی باورهای‌مان به‌علت عادت کردن به چبزهایی بود که نتوانستیم بپذیریم یا تغییر دهیم. لطفاَ باورهایمان را به اصلاحات از بین نبرید!

انتهای پیام/ س.ب