پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ادارات استان اسیر نامه و سفارش نمایندگان

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تاسیس قوه مقننه شاید یکی از نقاط عطف در شاکله یک نظام اسلامی باشد که حرف و نظر مردم در آن نمود بارز و ملموسی دارد. قوه مقننه به عنوان نهاد قانون‌گذار و ناظر بر اجرای قانون از مهم‌ترین ارکان یک حکومت است.

به گزارش ریواس‌ نیوز اما در کشور ما و به تبع آن در استان کهگیلویه و بویراحمد به ویژه در دهه اخیر عملکرد نمایندگان ادوار مختلف به شدت در راس بودن مجلس را زیر سوال برده به طوری که بخش زیادی از نمایندگان مجلس، دوران نمایندگی را فرصتی برای بستن بار قوم‌گرایی، رفیق‌بازی و سیاست‌بازی می‌دانند و در این مسیر حقوق سایر شهروندانی که به هر علت به مراکز قدرت، ثروت و سیاست دسترسی ندارند را در روز روشن پایمال می‌کنند.

مردم انتظار چنین جفایی را ندارند

شاید این تضیییع حقوق شهروندی از سوی هر شخص و نهاد دیگری تحمل شدنی باشد ولی بدون شک مردم از وکلای خود انتظار چنین جفایی را ندارند، چیزی که اکنون در کهگیلویه و بویراحمد مصداق‌های فراوانی دارد.

نمایندگان.

تقریبا” هیچ مدیری در این استان مسئولیت نمی‌گیرد که به یک نماینده و کانون محفلی او وابسته نباشد و وام‌دار و حلقه به گوش او نباشد؛ در این چرخه خجالت‌آور باید از خود پرسید حق شایستگان چه می‌شود؟ برای تضییع حقوق افرادی که از هر نظر توانمند و شایسته‌اند ولی یا اهل این معاملات چندش‌اور سیاسی نیستند یا امکان برقراری چنین مراودات سیاسی را ندارند، چه می‌شود؟

لگد مال کردن حقوق شهروندی با چه چیزی معامله شده است؟

تقریبا در استان کهگیلویه و بویراحمد هیچ فردی در اداره‌ای شاغل نمی‌شود که از یک نماینده مجلس نامه‌ای نبرد و از جایی بالادست، ذی‌نفوذان و صاحبان نفوذ و قدرت سفارش نشود!
در این چرخه معیوب ناعادلانه نیز باید از خود پرسید که حقوق شهروندی آن جوان تحصیل کرده‌ای که نه پارتی دارد و نه به نماینده مجلس وصل است، چه می‌شود؟

نمایندگان مجلس این لگد مال کردن حقوق مردم بی پناه را با چه چیزی معامله و عوض کردند؟ با صندوق‌های رای دو سال دیگر؟ یا با آخرت خود؟

بالغ بر ۹۰ درصد مردم برای انجام شدن کارهای حتی معمولشان فکر می‌کنند باید از نمایندگان مجلس نامه داشته باشند که اگر اینگونه است و واقعا مدیران به وظایف ذاتی خود عمل نمی‌کنند پس نهادهای نظارتی و امنیتی چه می‌کنند؟

سیاسیون در اتاق مدیران کل به دنبال چه چیزی هستند؟

در این عرفی که البته مردم و نوع مطالبات آنها از نمایندگان نیز در شکل‌گیری آن موثر است، مجلس شورای اسلامی و مجمع نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد چه پاسخی به وجدان‌های بیدار دارند؟ چرخه‌ای که در آن صاحبان نفوذ و رانت سیاسی روز به روز به مطالبات و خواسته‌های مشروع و نامشروع خود می‌رسند و بی‌پناهان و اخلاق‌مدارن روز به روز نظاره‌گر لگدمال شدن حقوق حقه خود هستند.

در استان کهگیلویه و بویراحمد، تقریبا روزی وجود ندارد که نزدیکان نمایندگان مجلس، نماینده آنها در ادارات، مسئولان دفاتر آنها و سیاسیون در اتاق مدیران کل به لابی و رایزنی و سهم‌خواهی و گاها” پیگیری حقوق افرادی خاص، مشغول نباشند؟
سوال بیجایی نیست که مردم و شهروندان بپرسند که این افراد و دیگر سیاسیون در اتاق مدیران کل به دنبال چه هستند؟

ترویج بی‌اخلاقی و نفاق در روز روشن

رقت‌آور است و وقت آن رسیده که پیام آگاه شدن مردم را دریابیم و این گونه  در روز روشن بی‌اخلاقی، چاپلوسی،  ریاکاری، نفاق و رانت‌خواری و فرهنگ سفارش‌پذیری را ترویج نکنیم.

مدیر یک اداره‌ای که اینگونه به خواسته‌های نامشروع، زیاده‌خواهی‌ها، نامه‌های تبعیض‌آمیز و سفارش کردن‌های ظالمانه تن می‌دهد، میز چند روزه مدیریتش را به چه چیزی عوض کرده و بر سر چه معامله کرده است؟

وکیلان مردم برای چه ماموریتی به خانه ملت رفتند؟ آیا نرفتند که زمینه پویایی سرزمین وکلایش شان را مهیا کنند؟ آیا راه پویایی این سرزمین از مسیر این تفکرات قومی، سیاسی و محفلی می‌گذرد؟

نمایندگان به این سوال در برابر وجدان خود پاسخ دهند که چقدر از وقت این مردم را صرف این بازی‌های کثیف سیاست و برای تامین منافع گوناگون خود، نزدیکان، اقوام و طرفداران خود کرده‌اید و می‌کنید؟

مسئول بی‌اعتمادی مردن به سیستم اداری کیست؟

باید به این سوال جواب داد که مسئول ایجاد این بی‌اعتمادی به نظام اداری که تا آشنایی نباشد، کاری انجام نمی‌شود چیست و کیست؟ بی‌اعتمادی که خود درد و ظلم بزرگی است بر روان شهروندان.

مدیران در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به این سوال درناک پاسخ دهند که چقدر از هم و غم خود را به جلب و کسب رضایت فلان نماینده مجلس می‌کنید و چقدر از مدیریت کردن و سیاست‌گذاری می‌زنید تا به مطالبات و خواسته‌های نامشروع سفارش‌شدگان برسید؟

چه شده است که بعد از ۳۵ سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی هنوز نمایندگان مجلس نمی‌دانند مردم چه حقوقی بر آنها دارند و آنها چه حقی بر مردم.

کدام مدیر جرات دارد پایش را چپ بگذارد؟

یک مدیر اگر پایش را چپ بگذارد و در راستای حقوق فردی که مورد نظر نماینده مجلس نیست قدمی بردارد، امضایی کند، حرفی بزند باید منتظر چماق‌های سیاست و برکناری خود باشد.

کجای قانون به نماینده مجلس اجازه داده شده که وارد حیطه کار قوه مجریه شود و عزل و نصب‌ها را در جهت منافع خود و متضمن صندوق رای انتخابات قرار دهد و اینگونه حقوق شهروندی را پایمال کنند؟

انتصاب یک مدیر ضعیف و یا حتی مدیری که فردی قوی‌تر از او وجود داشته باشد دقیقا خیانت به مردم و تضییع حقوق شهروندی است؛ از سوی دیگر کدام عقل سلیم می‌پذیرد که نمایندگان مجلس مدیر انتخاب کنند ولی دولت و استانداری‌ها پاسخگوی عملکرد آن مدیر باشند؟

امر مقدس نظارت بر مدیران تحت‌الشعاع انتصاب آنها

علاوه بر این نماینده‌ مجلسی که یک مدیر را خود انتصاب کرده و منصوب به او است چگونه می‌تواند بر کار او شجاعانه و خالصانه نظارت کند؟ مدیری که حلقه به گوش و سفارش‌پذیر او است چگونه نظارت می‌شود و مدیری که حیاتش به زبان یک نماینده بند است چگونه می‌توان ددر راستای احقاق حق و رعایت قانون قلمی بدون رضایت آن نماینده مجلس روی کاغذ بچرخاند؟

اگر ادارات ما قانون دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند و از طرفی نهادهای نظارتی، بازرسی و اطلاعاتی نیز برای برخورد با تخلفات احتمالی هوشیار هستند پس نمایندگان مجلس برای این همه فشار بر مدیران، نامه‌دادن‌ها، تلفن کردن‌ها و تهدید کردن‌ها به دنبال چه هستند؟ مگر غیر از این است آنچه تمایندگان مجلس و البته منصوبین و نزدیکان آنها در عمده موارد به دنبالش هستند، چیزی است خارج از ضابطه؟ یا حداقل تضییح حقوق یک  یا چند نفر برای راضی کردن یک نفر دیگر.

سهم تقصیر نمایندگان مجلس به یک اندازه نیست

البته آنگونه که اشاره شد در باب شدن این فرهنگ مذموم، تنها نمایندگان مجلس مقصر نیستند ولی باید گفت دست کم نمایندگان عامل اصلی در این چرخه معیوب نظام اداری و قانون‌گذاری هستند هر چند سهم تقصیر سه نماینده این استان در مجلس شورای اسلامی نیز به یک اندازه نخواهد بود.
از سوی دیگر آنچه در این مقال به آنها اشاره شد، سیاه‌نمایی نقش و عملکرد نماینده‌گان مجلس نیست و بدون شک قدم‌های موثر وکیل های مردم در پیشرفت این استان بر کسی پوشیده نیست ولی آنچه مهم است تلاش برای زدودن این فرهنگ ناخوانده از دنیای سیاست کهگیلویه و بویراحمد است که خود از تفکرات قومی و عشیره‌ای زخم‌خورده است؛ فرهنگی که البته مختص به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست.

کریم بنام