پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس– سجاد بنام:

ماجرای انتشار برق‌آسای ۲۸ عکس جوان سی‌ساله‌ی تهرانی با ۱۴ دختر در شبکه‌ی تلِگرام، آنقدر در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی پیچید که بعید است کسی در دنیای مجازی از آن بی‌اطلاع باشد؛ ماجرایی که با پخش یک کلیپ ویدئویی توسط خود «وحید» در رسانه‌ها و ادعای اینکه این دختران همگی از خانواده و اقوام وی هستند و نیز استفاده از جملاتی همچون «پلیس فتا پلیس خوبی است و حواس‌اش به همه‌چیز هست…»، به پرده‌ی دوم رسید و پررنگ‌تر هم شد.

 

متهم: به‌خدا من مازراتی ندارم، وضع مالی‌ام هم خوب نیست!

زندانی_جوان جنجالی تلگرام2پرده‌ی سوم این ماجرا با بازداشت این جوان طی یک عملیات پلیسی و با اقدامات اطلاعاتی، رقم خورد؛ متهم اهل سعادت‌آباد پس از بازداشت در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه «می‌گویند بچه‌پولدار تهرانی و صاحب مازراتی هستی»، گفت: « به‌خدا دروغه. من یه کارگرم؛ یه کارگر ساده؛‌ به‌خدا من نه خونه دارم نه ماشین؛ چه برسه به مازراتی؛ به‌خدا من مستأجرم. وضع مالی‌ام هم خوب نیس.». وی با اظهار پشیمانی از اقدام خود، در تشریح ماجرا نیز گفته است: « ۱۷ آبان، گوشی من گم شد؛ توی اون گوشی‌ام یه‌سری عکس از دوستام بود که مربوط می‌شد به سه چهار سال پیش؛ به‌خدا من این عکس‌ها رو پخش نکردم.»

اظهارات تعدادی از دختران: فریب خوردیم!

در سوی دیگر این ماجرا، ۱۴ دختری که عکس‌هایشان کنار وحید پخش شده و دست به دست می‌شود، ایستاده‌اند؛ «روژین» و «سمیرا»، دو دختر ۲۴ ساله، اصلاً دوست ندارند حرف بزنند و از این نگرانند که دوست‌ها و آشناهای دیگری هم که تا به حال این عکس‌ها را ندیدند، از ماجرا مطلع شوند؛ عصبی‌اند و تندمزاج؛

روژین می‌گوید: «من هیچ ارتباطی باهاش نداشتم؛ از طریق یکی از دوستام باهاش آشنا شدیم و توی هیچ‌کدام از عکس‌ها هم فاصله نزدیکی باهاش ندارم، ولی وقتی عکس‌ها را توی شبکه‌های اجتماعی دیدم به اون زنگ زدم و اون گفت: با این کار یا معروف می‌شم یا زندگی‌ام از بین میره!»

سمیرا هم می‌گوید: «۷، ۸ ماه پیش بود که با روژین برای گرفتن برنامه بدن‌سازی، خونه مربی‌ام که دوست وحید بود رفتیم؛ اونها به ما تعارف زدند و ما هم قبول کردیم؛ ما توی اتاق نشسته بودیم و اونا داشتن از ما پذیرایی می‌کردن؛ من اصلاً حواسم نبود و داشتم یه‌سمت دیگه رو نگاه می‌کردم که یه‌دفعه یکی از اونا منو صدا کرد؛ تا من صورتم رو برگردوندم اون از ما یه عکس سلفی گرفت؛ من اعتراض کردم و اون هم قول داد که عکس رو پاک کنه اما…»

یکی دیگر از ۱۴ دختر ماجرا نیز ادعا می‌کند: «این فرد خودش را پزشک و مدیر یک آزمایشگاه معرفی می‌کرد. او مرا به دفتر کارش دعوت و ادعا کرد آزمایشگاه در مکان دیگری است و مرا آنجا نیز خواهد برد. او در این دیدار به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج با مرا دارد و با این ترفند فریبم داد. گمان می‌کردم او شیفته‌ام شده و به زودی با هم ازدواج می‌کنیم ما چندین مرتبه با هم رابطه داشتیم، اما پس از مدتی او مدعی شد از ازدواج با من منصرف شده و اگر شکایت کنم عکس‌هایم را منتشر می‌کند.»

 

آیا ادعای اغفال از سوی دختران پذیرفتنی است؟

ماجرای وحید با ۲۸ عکس‌اش، دیر یا زود روند قضایی خود را طی خواهد کرد و از ذهن‌ها، دست‌کم به‌عنوان یک موضوع دسته‌اول پاک خواهد شد اما یکی از سؤالاتی که مطرح می‌شود این است که آیا ادعای تکراریِ فریب خوردن و اغفال از سوی دختران در چنین ماجراهایی می‌تواند قابل قبول باشد؟ آیا می‌توان پذیرفت که هر خانمی در هر آسیب و چالش اجتماعی، تلاش کند تا با اشک‌های غالباً مصنوعی و تکیه بر احساس و عاطفه‌اش، در محکمه‌های خانوادگی و قضایی، خود را از اتهام درست یا غلط، به تمامی تطهیر کند؟ اگر چنین است پس تکلیف عقل و درکِ بیش از نیمی از جامعه چه می‌شود؟ آیا این ادعاها، نشان از ضعف واقعی آن‌ها دارد یا ساختار نادرستِ فرهنگی و اجتماعی جامعه‌ی ما آن‌ها را به سمت «خود ضعیف‌انگاری» هُل داده است؟

تقصیر دختران چندین برابر پسران است

مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری در این باره می‌گوید: «مضحک است که دخترانی در این سن و سال با مشارکت در جرائم عنوان کنند که اغفال شده باشند. اغفال از نظر لغوی یعنی فریب خوردن و به زور برده شدن در صورتی که در اکثر اینگونه جرائم دختر خانم‌ها با خواست خود و با آگاهی مرتکب جرم شده‌اند.» این جامعه شناس معتقد است که در کنار تقصیرات مردان در این‌گونه موارد، تقصیر زنان و دختران چندین برابر آنان است.
اینکه کجا و چقدر از این ماجرا جرم محسوب می‌شود از حوصله‌ی این گزارش فراتر است اما آنچه که روشن می‌نماید این است که این دختران با قوه‌ی تعقل سالم به جرم یا قصور احتمالی این جوان تن داده‌اند و روی پای خود کنار او مقابل لنزهای دوربین ایستاده‌اند؛ حال این دختران یا باید این موضوع را اساساً شکایتی علیه خود یا متهم اصلی تلقی نکنند و یا اینکه اشتباه خود را نیز در کنار قصور یا جرم متهم، باور داشته باشند.

 

ما کجای این ماجرا ایستاده‌ایم؟

موضوع دیگری که می‌تواند از ماهیت‌های این ماجرا باشد، نگاه ما و جامعه به این‌چنین ماجراهاست؛ به‌نظر می‌رسد در چنین ماجراهایی جا دارد که «یک سوزن به‌خود بزنیم و یک جوال‌دوز به دیگران!». به‌راستی خود ما در این جرم یا آسیب اجتماعی چقدر نقش داشته‌ایم؟ آیا وقت آن نیست که لحظه‌ای بیاندیشیم و خود را مورد پرسش جدی‌تری قرار دهیم که چرا و واقعاً چرا بی آنکه به هیچ جنبه‌ی دیگری از ماجرا بیندیشیم فقط از روی ابراز وجود یا شاید حسادت به «کارگر ساده»ای که «مازراتی‌سوار» معرفی شده بود، این تصاویر و ویدئوها را دست به دست چرخاندیم؟!

 

قانون درباره این جرم‌ها چه می‌گوید؟

کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسی در این‌باره می‌گوید: «ماده ۱۷ قانون جرایم رایانه‌ای مصوب پنجم خردادماه ۱۳۸۸ مقرر می‌دارد که هر کس به وسیله سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد قانونی منتشر کند یا در دسترس دیگران قرار دهد، به نحوی که منجر به ضرر یا عرفاً موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از ۹۱ روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»

… اما رسم انسانیت این نیست!

حسام‌الدین قاموس مقدم، اما به روی دیگری از این جرم یا قصورات هم اشاره می‌کند: «این جوان هر سرنوشتی داشته باشد، فراموش نکنیم که ما هم به اندازه خود سهمی در این سرنوشت داشته‌ایم. این شخص، با ارتکاب جرم یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، قصور در قبال حریم خصوصی دیگران، ماجرایی را شروع کرده است ولی ما به جای آنکه جلوی این اتفاق ناگوار را بگیریم، آن را ادامه داده‌ایم و در واقع به جای برطرف کردن یک آسیب، وضعیت را پیچیده‌تر کرده‌ایم؛ اما رسم انسانیت این است که اولاً اگر کسی دارد داخل چاه می‌افتد، او را هُل ندهیم و اگر هم داخل چاه افتاده است، طنابی به دستش بدهیم نه اینکه آن را دور گردن‌اش بیندازیم!»

 

لقمه‌ای چرب برای مخالفان دسترسی آزاد مردم به فضای مجازی

و اما آخرین پرده‌ای که می‌تواند از این ماجرا قابل توجه باشد، نتیجه‌ای است که این رفتارِ «وحید»ها و چرخانندگان این تصاویر بر سرنوشت شبکه‌های مظلومِ اجتماعی می‌گذارد؛ شبکه‌هایی که البته می‌توانند مایه‌ی استفاده‌های مفید و کارآمد بسیاری باشد اما شاید به‌همین دلایل و دلایل ناگفته‌ی دیگر، برای ساختنِ سدّ سنگینِ فیلترینگ روبروی آن‌ها، مورد هجوم گسترده‌ی جریان‌هایی در داخل کشورمان واقع می‌شوند. یک کاربر شبکه‌های مجازی در این رابطه می‌گوید: «این کارهای ما نامردی در حق کسانی است که دارند تلاش می‌کنند نگاه نادرست فیلترینگ، جای خود را به استفاده‌ی صحیح و مطلوب از تکنولوژی بدهد».

حالا باید دید این‌گونه وقایع برای آنها که در مقابل سیاست‌های دولت تدبیر و امید مبنی بر دسترسی آزاد مردم به فضای مجازی و اجتماعی، قد علَم کرده‌اند، تا چه اندازه می‌تواند لقمه‌ای چرب، تلقی شود؟