پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس جنوب / رحیم بنام

۷ روز از وقوع زلزله ۵٫۶ ریشتری سی سخت می گذرد. این روزها و شبها خبرهای امیدوارکننده از سی سخت گوش فلک را کر کرده است؛  مسئولان گروه گروه با حـــــَکم و حــــــــَشم در زیر انبوهی از دوربین‌های خبری به آنجا می‌روند و مصاحبه‌های آنها بلافاصله تمام فضای مجازی را آکنده می کند. خبرهای رسمی از شق‌القمر های خیره کننده برای مردم سی سخت حکایت می کند اما در روی دیگر این ماجرا و آن سو تر هنوز ناله های مادران برای سوز سرمای کودکانشان به هوا بلند است. خانه های ویران، اسکلت های به جا مانده ی لرزان و چادرهای سرد امان را از مردم بریده است.

می‌دانم متهم می شوم به نیمه خالی لیوان را دیدن! اما دلم هم نمی‌تواند ببیند آنچه را که نیست! بیایید باور کنیم که نیمه خالی این لیوان از «نیمه»  خیلی بیشتر است. نیازی به محاسبه خاصی نیست؛ شهری با حدود ۷ هزار نفر جمعیت ۷ روز از زلزله مهیب را پشت سر گذاشت و مردمانش هنوز در ابتدایی ترین نیاز یک زلزله زده مانده‌اند!

وای که اگر این زلزله با آن شرایط در یاسوج روی می داد چه فاجعه انسانی به بار می آمد؟ مسئولان از توزیع عادلانه چندتا چادر برای نجیب ترین مردم این استان عاجز مانده اند. چادری که در این سرمای بی سابقه کاری برای آنها هم نمی کند. مردم مجبورند در خانه‌های متزلزل و سست پایه به سر کنند و واقعاً کدام نیمه پری این لیوان دارد وقتی در پس لرزه این زلزله که امروز روی داد ۱۳ نفر مصدوم به مصدومان قبلی اضافه شده است! از کانکس و وسائل گرم کننده هم خبری نیست.

فقط و فقط اگر به ازای هر مسئولی که عکس‌های یادگاری اش را با این زلزله و تخریب های برجای مانده از آن گرفته یک عدد کانکس به سی سخت می آمد الان صدای ناله‌های این مادران در کوه دنا نمی پیچید.

به هر حال؛

زمین همچنان می لرزد…

دل مادران سی سخت همچنان می لرزد…

و دست و پای کودکان سی سختی هم از سرما همچنان می لرزد…

تحمل این همه مصیبت واقعاً سخت است…