پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

حمزه بنام از چهره‌های جوان و سیاسی اصلاح طلب است که اکنون رئیس دورهای شورای هماهنگی اصلاح طلبان و دبیر حزب همبستگی ایران اسلامی را در استان کهگیلویه و بویراحمد برعهده دارد، با او در باره انتخابات و مسائل سیاسی گفت و گویی انجام داده‌ایم که از نظر خوانندگان می‌گذرد؛

-انتخابات از چه اهمیتی برخوردار است و مردم چه رفتاری با این‌حقی که قانون اساسی به آنها داده است باید داشته باشند.
انتخابات به هرحال تبلور اراده یک ملت در ساختار قدرت است که از دل آن مشارکت سیاسی، توزیع قدرت، انتقال قدرت از گروهی به گروه دیگر نشان دهنده آگاهی و شعور سیاسی یک جامعه است. در قانون اساسی ما هم انتخابات جایگاه خاص خودش را دارد، رفتار مردم بیشتر متأثر از نوع نگاه حاکمیت به انتخابات است، اگر فرصت حضور برای تمام سلایق و جریان‌های سیاسی وجود داشته باشد قطعاً مردم احساس خوبی پیدا می‌کند چرا که حاکمیت به نگاه آنها احترام گذاشت. ولی اگر بر عکس باشد طبیعتاً برخورد و رفتار مردم هم متفاوت خواهد بود؛ اعم از عدم حضور تا انتخاب بین بد و بدتر.
در استان ما همه کارها به انتخابات پیوند می‌خورد، از این ۴ سال تا آن ۴ سال در گیر انتخابات هستیم و همه درگیر هستند. شما الان می‌بینید که دو ماه قبل از انتخابات چه شور و هیجانی وجود دارد؟ به نظر شما چرا اینگونه است؟ گاهی کارها قفل‌می‌شود؟ گاهی برخی جاها سیستم اداری معطل انتخابات می‌شود؟ شما این‌را چگونه تشریح می‌کنید؟
فضای استان ما به‌شدت سیاست زده است و همینطور تحت تأثیر مسائل قومی و قبیله‌ای، خب طبیعتاً با چنین مشکلاتی مواجه است به علت کوچک بودن استان و شناخت نسبی همه فعالان فرهنگی و اجتماعی از هم در این مقوله تأثیر گذار است. در کنار سیاست زدگی استان ما، فقر فرهنگی هم محرک این معضل است. اگر انتخابات مجلس را در نظر بگیریم به علت دور شدن نمایندگان از رسالت خویش که همان بحث نظارت است و دخالت در امور اجرایی و انتخاب مدیران، باعث می‌شود تا بعضی مدیران استان بجای اینکه شبانه روز برای توسعه استان و رضایمندی مردم تلاش داشته باشند عملاً در مسیری که نمایندگان می خواهند گام برمی‌دارند. متاسفانه این یک معضل جدی بخصوص در استان‌های کوچک مثل استان ما است.
کمی درباره اصلاح طلبان صحبت کنیم؟ آیا گفتمان اصلاح طلبی توانست در این سال‌های اخیر که دولت یازدهم و دوازدهم‌را مورد حمایت ویژه قرار دادند. مشکلات مردم را برطرف‌نمایند و به قولی آن وعده های‌سیاسی اجتماعی و اقتصادی که سر داده بودند جامه عمل بپوشانند؟
اگر بخواهیم بصورت واقعی و آنطور که مردم باید لمس کنند قطعاً نه. البته سهم خود دولت در این مسیر انصافاً کم است. شاید مهمترین انتقاد از نگاه اصلاح طلبان و پایگاه اجتماعی به دولت روحانی این باشد که وجود بعضی از افراد تاثیرگذار دولت و اظهارنظرشان در واقع نمک پاشیدن بر زخم مردم است. کسانی هستند که هیچ سنخیتی با پایگاه اجتماعی دولت ندارند و بعضاً در تقابل با دولت هستند که انتخاب آنها نوعی بی تدبیری از جناب آقای روحانی بود. در مورد اصلاح طلبان ابتدا باید ببینیم در چه شرایطی اصلاح طلبان از روحانی حمایت کردند آیا راه دیگری داشتند؟ خب جریان اصلاحات بعد از انتخابات هشتاد و هشت با محدودیت‌های زیادی مواجه بود که هنوز هم آثارش است. البته به اصلاح طلبان هم انتقاد است که به دلیل اینکه سهم خواهی بخشی از آنها به هر قیمتی، برای رسیدن به قدرت است همین باعث شد تا روز به روز از مردم فاصله بگیریم و جامعه مدنی را هم فراموش کنیم. البته فاصله گرفتن مردم از ما دلیلی برای نزدیک شدن آنها به جریان اصولگرا نیست. پیامدهای آن همین تجمعات دو سال اخیر است که خود گویای همه چیز است. در واقع حاکمیت باید تلاش کند که مردم از اصلاحات ناامید نشوند. قبول دارم که اصلاح طلبان بعضی جاها اشتباهاتی داشتند، مثلاً در دولت خاتمی که به گواه همه گروه‌های سیاسی یکی از پاک‌ترین و سالم‌ترین دولت‌ها بود و با وجود اینکه شعار اقتصادی نداد ولی انصافاً کشور از ثبات اقتصادی برخوردار بود و مردم آرامش نسبی داشتند. اینکه چرا از دل دولت اصلاحات دولت معجزه هزاره سوم اصولگرایان پدید امد ادعای این حقیر ثابت می‌کند که دوستان اصلاح طلب در آن مقطع از مردم فاصله گرفتند و درگیر سهم خواهی از قدرت بودند. گواه آن، نحوه ورود اصلاح طلبان به انتخابات هشتاد چهار است. خب خواستم به اینجا برسم که آن خطای استراتژیک باعث شد دولتی بر سر کار بیایید که عملاً ساختارهایی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی را بهم ریخت. در واقع دولت روحانی میراث دار خرابه‌ها و ویرانه‌های بود که محصول حاکمیت یکدست اصولگرایان بود. کار دولت روحانی در ابتدا واقعاً سخت بود، تنها راه نجات کشور در آن برهه همدلی و هم افزایی ارکان نظام بود که تقریباً در شروع کار دولت همینطور بود و خروجی آن برجام بود که تقریباً مسکنی بود که آرامش را به کشور برگرداند. حال برجام چه شد و چرا؟ جای بحث زیادی دارد. خب طبیعتاً فشار تحریم‌ها دولت را برای پاسخگوی به مطالبات بحق مردم دچار مشکل کرد.
-به نظر می آید اصلاح طلبان در استان یعنی هر سه حوزه خیلی منسجم‌نیستند نظرشما چیست؟
معتقدم که اصلاح طلبان هر وقت از قدرت به دور بودند از انسجام و وحدت خوبی برخوردار بودند. عملاً ناخواسته به همان بحث

-نظر شما در بازه شیخوخیت در جریان اصلاحات بویراحمد چیست؟
طبیعتاً جریان سیاسی نیاز به رهبر دارد. یک شخصیتی که در بین توده‌هایی مردم داری نفود باشد. خب آقای خاتمی بزرگ جریان اصلاحات هستند. شما ببینید اکثریت لیست اصلاح طلبان هم با نظر ایشان بسته می‌شود. در شهرستان بویراحمد هم این نقش را آقای موسوی دارند. خب نقش و جایگاه ایشان در این شهرستان حتی بر مخالفین ایشان هم پوشیده نیست. طبیعتاً در تصمیم گیری‌ها هم وظیفه ایشان سنگین‌تر است.
-قهرمان سازی در برخی جریانها باعث می‌شود که احزاب به رسالت اصلی‌شان عمل نکنند و تصمیمات قائم به شخص باشد نه خرد جمعی، نظر شما چیست؟
متاسفانه احزاب سیاسی در جامعه ما نهادینه نشده‌اند. شمار زیاد حزب‌هایی که در حال حاضر وجود دارد گواه این ادعا است. عملاً اساسنامه و مرامنامه آنها ظرفیت پوشش همه افکار و عقاید جامعه را ندارند. خب این خود نقش احزاب را کم رنگ می‌کنند. این باعث می‌شود که نقش افراد تاثیرگذار حتی بیشتر از احزاب باشد. مخصوصاً در استان ما که تحت تأثیر فضای قومی و قبیله‌ای است نقش این افراد پر رنگ‌تر است.

-مدیریت‌ها در توسعه کهگیلویه چه نقشی داشتند؟ عملاً شاهد هستیم که کهگیلویه به لحاظ زیرساختی نسبت به سایر مناطق عقب افتاده است؟ دلیل چیست؟
من معتقدم عدم توسعه کهگیلویه قبل از ضعف مدیریت به خود مردم برمیگردد. چرا که هیچ وقت در این چند دهه توسعه راهها، زیرساخت‌ها، بخصوص آبیاری دشت‌های کشاورزی مطالبه عمومی مردم نبود. یعنی عملاً مردم قانع شدند به اینکه مسئولان کارهای روزمره و شخصی آنها را پیگیری کنند. به نظر من دلیل اصلی عدم توسعه کهگیلویه همین است.

-ساز و کاری برای اجماع اصلاح طلبان تعریف شده است؟
بله. شورای اصلاح طلبان به همین منظور تشکیل شده است. که متشکل از دبیران احزاب که همان شورای هماهنگی اصلاح طلبان است و شخصیت‌های حقیقی تأثیر گذار هر شهرستان.

-لطفاً در باره انتخابات ۹۴، چه شد که اصلاح طلبان نظر مجمع مبنی بر انتخاب آقای بهرامی را نپذیرفتند؟
من چون خودم در مجمع حضور داشتم و بعد از چهار سال میتوانم بگویم تنها کسی بودم که در فضای مجازی و رسانه‌ای در مورد اتفاقات آن مجمع صحبتی نکردم؛ در سال ۹۴ امیدی زیادی داشتیم که سید باقر موسوی تأیید صلاحیت شود. اگر اینطور می‌شد بدون هیچ زحمتی ایشان اکثریت آرا شهرستان بویراحمد را داشتند. خب نهادها با حذف ایشان عملاً انتخابات را با حضور کاندیداهای آن دوره وارد فضای قومی و طایفه‌ای کردند. جریان اصولگرا با کاندیدای واحد خود به صحنه آمد. در مقابل، از هر طایفه‌ای از شهرستان بویراحمد کاندیدایی حضور داشت. عملاً همه فضا مهیای حضور آقای هدایتخواه در مجلس بود. طبیعتاً جریان اصلاحات وقتی که کاندیدای اصلی خود را ردصلاحیت شده می‌دید باید با هوشیاری کامل بازی آنها را بهم می‌زد، نه اینکه در زمین آنها ناخواسته بازی می‌کردیم. من خودم بشخصه اعتقاد داشتم و تاکید کردم حتی خواهش از دوستان و بزرگان مجمع که با توجه به شرایط ما خروجی نداشته باشیم. در واقع وقتی فضای انتخابات قومی و قبیله‌ای شد ورود مستقیم جریان سیاسی نوعی خودکشی است. شما توجه کنید اگر ما هر کدام از آن دوستان را معرفی می کردیم توانایی و کاریزمایی که بتواند آراء سیاسی سایر طایفه‌ها را به سمت خود جذب کند وجود نداشت. خب چه اصراری بود که ورود کنیم؟ بدون اینکه با بزرگان مؤثر جریان مشورتی داشته باشیم بخصوص آقای موسوی که هنوز امید به تأیید صلاحیت داشت. همینطور آقای مهندس غریب پور. حتی به دوستان توصیه کردم اگر حتماً قصد دارید خروجی داشته باشید، بخاطر شرایطی که وجود دارد از بین افرادی که به ما نزدیک هستند یک نفر را به عنوان کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان معرفی کنید. نه اینکه یک نفر را به عنوان پرچم دار معرفی کنید. آن وقت بدنه اصلاح طلبان به علت عدم پذیرش وی از حمایت سر باز بزنند؛ که متاسفانه شد آنچه نباید می‌شد، که زمینه ساز اختلافات جدی بین اصلاح طلبان شد. می‌خواهم خدمت شما بگویم که اکثر دوستان مخالف مجمع با شخص خروجی مشکلی نداشتند. با نحوه و چطور معرفی کردن خروجی مشکل داشتند.

-چه شد که اصلاح طلبان از اقای زارعی حمایت کردند؟
من در سؤال قبلی هم توضیح دادم. اساساً چون کاندیدای جامع الشرایط نبود، نه تنها بخش زیادی به سمت آقای زارع رفتند بلکه بخشی به سمت آقای روشنفکر و نیکبخت هم رفتند. این خود گواهی بر درستی تحلیلی است که ما در آن شرایط با توجه به وضعیت آنروز داشتیم، که به دوستان توصیه کردیم مردم و بدنه اصلاحات با خروجی ما همراه نمی‌شوند. ولی خب دوستان راه خود را رفتند که متاسفانه آسیب زیادی به مجموعه وارد شد.

-باتوجه به رد صلاحیت اصلاح طلبان در حوزه بویراحمد، اصلاح طلبان اکنون چه برنامه‌ای دارند؟ آیا آنها کامبک می کنند و از زارعی حمایت می‌کنند و یا بهرامی را مورد حمایت قرار می‌دهند؟
متاسفانه اکثریت اصلاح طلبان سراسر کشور ردصلاحیت شدند که استان کهگیلویه و بویراحمد هم بی نصیب نمانده. به هرحال تقریباً فضای غیررقابتی تا این مرحله بر انتخابات حاکم شد. دقیقاً مثل مسابقه فوتبالی شده بین دو تیم. که قبل از شروع بازی یک تیم را داور از زمین مسابقه اخراج کرد. خب طبیعتاً هم تماشاگران بی انگیزه می‌شوند، هم شاید جذابیتی برای تیم حریف هم نداشته باشد. البته با این تفاوت که دوستان اصولگرا موجودیت خود را در حذف رقیب می‌بینند. به طور خاص در شهرستان بویراحمد که فرمودید قطعاً باید صبر کرد و دید شرایط بقیه دوستانی که در این مرحله رد صلاحیت شدند و هنوز شانس برگشت را دارند چه می‌شود. هنوز قضاوت زود است. به هرحال شورای اصلاح طلبان در هفته‌های آینده در این زمینه تصمیم گیری می‌کند. قطعاً اگر در ادامه این روند تجدیدنظر نشود اصلاح طلبان گزینه عدم ورود به انتخابات و ارائه لیست را هم بررسی می‌کنند. که منوط به تصمیم گیری شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در کشور می‌باشد. ولی فعلاً راجع به استان، بخصوص شهرستان بویراحمد قضاوت زود است.

-اصلاح طلبان کهگیلویه بزرگ اکنون دیگر کاندیدای شناخته شده‌ای ندارند؟ شما چه نظری در این باره دارید؟
خب این سؤال را باید از نهادهای تصمیم گیر هم پرسید؛ چرا کاندیداهای یک جریان سیاسی را رد صلاحیت کردند و در مقابل جریان دیگری با مصونیت کامل فعالیت می‌کند. طبیعتاً فضای انتخابات کهگیلویه درحال حاضر در اختیار دو چهره اصولگرا است. با این شرایط اصلاح طلبان در حوزه کهگیلویه ورود نمی‌کنند. و دوستان اصولگرا یک مسابقه داخلی در کهگیلویه برگزار خواهند کرد.

نظر شما در باره عملکرد آقای تاجگردون که او را به عنوان نماینده اصلاح طلب می شناسند، چیست؟
ببینید غلام تاجگردون وابسته و خروجی بهرام تاجگردون است. اگر توجه کنیم تمام جایگاه‌هایی که ایشان در ساختار قدرت داشت در دولت اصلاحات و قبل از آن در دولت سازندگی بود. طبیعتاً در جریان اصلاحات تعریف می‌شود. آقای تاجگردون اصلاح طلب است ولی انتقادات زیادی در این مسیر به ایشان وارد است.. و همینطور به بقیه دوستان اصلاح طلب در قدرت. متاسفانه در جریان اصلاحات افراد به نام و نردبان این جریان به قدرت می‌رسند ولی متاسفانه بعد از آن فراموش می‌کنند. آقای تاجگردون به علت جایگاه تأثیر گذاری که در مسائل اقتصادی کشور دارد خب نفود زیادی هم در ساختار اجرایی دارد. ایشان می‌توانست از این پتانسیل در جهت هماهنگی و همدلی همه اصلاح طلبان استان و حتی جنوب کشور استفاده بکرد. منظورم این نیست که مثلاً اصلاح طلبان این حوزه را برای رسیدن به خواسته فردی حمایت بکرد نه اصلاً. بلکه همراهی کردن و شنیدن درد دل‌های آن‌ها کوچک‌ترین کاری بود که آقای تاجگردون می‌توانست انجام بدهد. اینکه چرا اینکار را نکرد یا اعتقادی نداشت یا هم دلایل خاص خود را دارد که ما بیخبر هستیم. در مجموع تاجگردون خواستگاه اصلاح طلبی دارد. انتقاد دیگری که به تاجگردون وارد است و شاید ظلمی در حق خودش هم باشد دخالت در امور اجرایی و عزل نصب‌ها، که در این دولت البته رویه شده است. اما متاسفانه ایشان با انتخاب برخی مدیران ضعیف که بعضاً چارچوب سیاسی هم ندارند در ابتدا به خودش ظلم کرد بعدش به نخبه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی. بعضی از این مدیران حتی به خود آقای تاجگردون وفادار نیستند. اگر امروز عزل شوند فردا مخالف ایشان هستند. خب این طبیعت مدیران بی چارچوب است. با تمام این انتقادات ولی من بشخصه از عملکرد ایشان به عنوان نماینده گچساران واقعاً هم دفاع می‌کنم هم حمایت. ایشان تحولی بزرگ در تمام زمینه‌ها در حوزه انتخابیه‌اش بوجود آورد. که جا دارد مردم گچساران و باشت ایشان تکریم و به پاس این همه خدمت با رأی قاطع برای سومین بار ایشان را به مجلس بفرستند. من توصیه می‌کنم که حتی اصولگرایان این حوزه اگر بفکر توسعه و پیشرفت گچساران هستند حداقل دست از تخریب ایشان بردارند. در اوج مشکلات کشور و تحریم‌ها و کمبود اعتبار انصافاً در گچساران و باشت خدمات بی نظیری به واسطه حضوری ایشان انجام شد. معتقدم بعضی افراد با وجود اینکه انتقاداتی به آنها داریم ولی باید تمجید و تکریم شوند تاجگردون در گچساران و همینطور مهندس غریب پور به نوعی دیگر در شهرستان بویراحمد.

بعضی از افراد نزدیک به او گاهاً اصلاح طلبان چون سید رضا عسکری و سید رضا توفیقی را به باد انتقاد گرفتند؟ نظرتان را بفرمایید؟
بلاخره کسی که فعالیت سیاسی می‌کند و بخصوص اگر در این حوزه تأثیر گذار باشد قطعاً هم نقد می‌شود هم گاها تخریب … من اعتقاد دارم نقدها و تخریب‌ها نباید برداشت شخصی از آنها شود. مثلاً اکه فامیل من مدیر دستگاهی است و عملکرد آن مورد نقد قرار گرفت من نباید موضع احساسی نسبت به این نقدها و تخریب‌ها داشته باشم. باید بپذیرم که ایشان جایگاه حقوقی دارد و نقد آن حق همه مردم است … ولی تخریب و توهین از نگاه این حقیر امری مذموم است حتی اگر به رقیب ما باشد. آقایان توفیقی و عسکری زحمات زیادی برای جریان کشیدند. البته همانطور که بعضی از دوستان از آنها تمجید می‌کنند بعضی‌ها هم نقد دارند که کاملاً طبیعی است …ولی توهین به هرکسی محکوم است.
منبع: کبنا