در باب کاندیدا شدن عارف برای ریاست مجلس و شکست قابل پیشبینی آن؛ مرهمی بر زخم اصولگرایان
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
یادداشت سیاسی- به قلم حمزه بنام/
انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی حامل پیامهای زیادی بود. انتخاباتی که همه جناحهای سیاسی در کشور بر حساسیت بالای آن تاکید میکردند. حتی به گفته بسیاری از سیاسیون این دوره از انتخابات حساسترین انتخابات مجلس در دوران انقلاب اسلامی به شمار میآید.
شاید مهمترین دلیل این حساسیت ورود صاحبین و دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی و یاران واقعی امام خمینی بعد از چند دوره غیبت بود؛ آری اصلاحطلبان بعد از آن همه بیمهری و ردصلاحیتهایی که بعد از انتخابات از مجلس هفتم گریبانگیر آنها شد در این دوره از انتخابات برای نجات کشور و برای دفاع از حقوق و مطالبات بحق مردم از انقلاب اسلامی با شور و هیجان خاصی وارد صحنه انتخابات شدند. آنها در این دوره انتخابات با رهبری ریس دولت اصلاحات برنامهریزی خاصی برای اصلاحطلبان سراسر کشور فراهم کردند با این امید که بتوانند بعد از مدتها شاهد یک انتخابات رقابتی باشند. حضوری که باعث شد مردم از چند ماه قبل انتخابات دغدغه روز ۷ اسفند را داشته باشند.
آری همه تحلیلها و نظرسنجیها حکایت از حضور و مشارکت بالای مردم و پیروزی قاطع اصلاحطلبان داشت. چیزی که جناح اقتدارگرا از آن واهمه داشت چرا که آنها عادت کرده بودند که در میدان بدون رقیب مسابقه دهند که مردم تمایل نداشته باشند حضور پیدا کنند. اما غافل از اینکه بدانند در این دوره از انتخابات هم مردم برای «نه» به اقتدارگرایی آنها تصمیم به حضور گرفتند و هم اصلاحطلبان برای نجات کشور به هر قیمتی میخواهند حضور داشته باشند حتی با نیروهای دسته چندمشان!
طبق معمول جناح اصولگرا که از مصونیت بالایی در همه انتخاباتها برخودار بوده و هست، تمام امید خود را برای حذف رقیب قبل از شروع رقابتها، در رد صلاحیت آنها میدیدند. با این حال، حضور حداکثری کاندیدای اصلاحات و تایید صلاحیت آنها در هیئتهای اجرایی و مراجع چهارگانه، موجی از امید را در بین مردم و اصلاحطلبان بهوجود آورد و میرفت که یک انتخابات رقابتی داشته باشیم.
اما شوک بزرگ انتخابات دهم را هیات نظارت انتخابات با رد صلاحیت اکثریت قریب به اتفاقِ اصلاحطلبان وارد کرد و با وجود تلاش گسترده دولت فقط تعداد محدودی از اصلاحطلبان به صحنه انتخابات باز گشتند.
در این میان -طبق روال معمول- جناح اصولگرا خوشحال از این اتفاقات خودشان را برای پیروزی در میدان خالی از رقیب آماده کردند. با این شرایط بود که استراتژی اصلاحطلبان و دلسوزان واقعی انقلاب عوض شد؛ آنها تا قبل از رد صلاحیتها برنامههایی مبنی بر حضور پرقدرت نیروهای اصلیشان در انتخابات و ورود به مجلس داشتند اما پس از این اتفاق استراتژی خود را عوض کردند. با این تحلیل که وقتی نمیگذارند ما رقابت کنیم باید شرایطی بهوجود بیاوریم که اجازه ندهیم رقیب نیز وارد شود. پس هدف اصلاحطلبان ترغیب و تشویق مردم به حضور در انتخابات برای جلوگیری از ورود کسانی بود که منافع ملت و نظام را به خطر انداخته بودند.
این استراتژی با محوریت رییس دولت اصلاحات و حضور حداکثری مردم جواب داد و لیست امید با تمام محدویتها توانست مانع از ورود نیروهای بزرگ اصولگرا به مجلس شود و باعث شد موجی از امید و شادی در بین مردم نیز بوجود آید.
اما برخلاف مرحله پیش از انتخابات که برنامهریزی اصلاحطلبان دقیق بود و نتیجه داد، پس از انتخابات با توجه به فضای رسانهای که جبهه پایداری و انتظارات مردم، برای اصلاحطلبان بوجود آورد (اگر نخواهیم بگوییم میل به قدرت بود) باعث شد تا اصلاحطلبان واقعبینانه برای هیئت رئیسه مجلس اقدام نکنند و به جای تعامل و جلوگیری از ورود پایداریها، خود وارد میدان رقابت شدند که نتیجهای قابل پیشبینی به وقوع پیوست و باعث شد هیئت ریئسهای تشکیل شود که در آن خبری از امید مردم نبود و اگر تعامل سه روزه برای هیئت ریئسه دائمی نبود مردم واقعاً ناامید میشدند.
حال باید قبول کنیم رقابت دکتر عارف برای ریاست مجلس ( که البته فارغ از شخصیت قابل احترام ایشان که اگر انتخابات در فضای عادی بود قطعا ریاست مجلس حق وی و خواست مردم بود) به سود تندروها شد. گواه آن نیز میتواند تیترهای صبح روز بعد روزنامه تندروی کیهان در ارتباط با انتخابات هیئت رئیسه تلقی شود. در واقع این تحولات اخیر، مرهمی بود بر زخم اصولگرایان و خیلی زودتر از آنکه فکر میکردیم آنها را از زمین بلند کرد.
استدلال دوستان اصلاحطلب این بود که اگر دکترعارف کاندیدا نمیشد مردم ناامید میشدند. اما ضمن احترام به این نظر دوستان باید بدانیم که مردم خودشان شرایط را خوب درک میکنند؛ همانطور که قبل از انتخابات درک کردند و به صحنه آمدند.
حال باید از این دوستان سوال کنیم که اگر اصلاحطلبان برای هیئت ریئسه بهجای رقابت تعامل میکردند و آنجا را در اختیار میگرفتند بهتر از امروز نبود که هنوز رد پای جبهه پایداری در راس مجلس هست؟ آیا با این اقدام مردم امیدشان از بین نرفت؟
خوب میدانیم که این استدلال که اگر دکتر عارف کاندیدا نمیشد، مردم ناامید میشدند چندان با واقعیت سازگار نبود وگرنه چرا برای هیئت رئیسه دائم کاندیدا نشدند؟ پس بهتر است واقعبین باشیم…
عارف باید در صحنه میماند حتی اگر میدانست شکست میخورد
درود. اما بعضی از مخلوقات خدا نیرنگ غریزی دارند اما لاریجانیها نیرنگ انگلیسی دارند پوزخند ایشان به خانم الماسی نشانی. از غرور وخوشحالی از توانستند نمایندگان ترسورا رام کنند وامید رادوباره به خیمه اصولگرایان برگردانند مگر این ملت چقدر بیدارند تا حماسه بسازند ولاریجانی حکومت کند ومردم حسرت یک نفس بی نانی را راحت بکشند مطمعن باشیدکه هیچ اصلاحی صورت نمی گیرد بنام قلم می زند مدیر کل کس دیگر می شود
فضای سیاسی عرصه کنار کشیدن نیست. نباید هم کنار میکشید. الان هم نباید کوتاه بیایند و باید از هیچ تلاشی برای بیشتر کردن نقش مردم در حکومت دریغ نکنند.