صحبت های تلخ و ناراحت کننده یکی از معروف ترین فوتبالیست های ایران من اشتباه کردم/ دوست دارم یک بار دیگر به زندگی برگردم/ پروین فقط در تلویزیون پیگیر مشکل من بود! / منصوریان از وقتی رفت استقلال ادم سابق نیست
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
یک تماس شبانه کافی بود تا کلی خاطره برایت زنده شود. سالها از او بیخبر بودیم و فقط میدانستیم در زندان است. میدانستیم اشتباه کرده و حالا دارد تاوانش را پس میدهد. خبرش را داشتیم که فوتبالیها دنبال کارش هستند تا هر چه سریعتر از بند خلاص شود اما یک تلفن کافی بود تا بفهمیم داستان وعدهها به داخل زندان هم سرایت کرده است.
زمانی در استادیوم و روی جلد نشریات آنقدر محبوب بود که برایش شعار میساختند و لقب «روماریو» را به او میدادند ولی حالا از آن همه هیاهو و محبوبیت فقط یک نام مانده است و یک صاحب نامی که پشت میلهها انتظار اتفاقات خوب را میکشد.
دوشنبهشب وقتی با او همکلام شدم، اول صدایش را نشناختم ولی بعد از دقایقی متوجه شدم او همان علی اکبریان معروف است، همان مهاجمی که روزگاری لقب «روماریوی ایران» را به نام خود سند زده بود ولی قدرش را ندانست، نه قدر خودش را و نه قدر لقبی که روی سکوها برایش ساختند. اکبریان در زندان از روزهای تلخ خود گفت. از وعدههای انجام نشده، از کارهایی که برایش نکردند، از امیدی که به لطف مجدد قوه قضاییه دارد. از دختر دلبندش که حالا میخواهد راه پدر را ادامه دهد و استقلالی شده.
حرف زد و ما پشت تلفن مبهوت مانده و بغض کرده بودیم. مبهوت از اینکه چطور یک بازیکن بزرگ و محبوب از مستطیل سبز به زندان میرسد و بغض از این جهت گلویمان را فشار میداد که چرا چنین چهرهای باید اشتباهاتش آنقدر بزرگ باشد که حالا خیلیها به او وعدههای آنچنانی بدهند ولی پای عمل که بیاید…
* فکر میکردیم شما آزاد شدی. میگفتند عید فطر کارهای اداری آزادیات انجام شده است اما هنوز در بند هستی. چرا؟
هنوز زندانم. مسئولان زندان لطف دارند، قوه قضاییه هم کمک کرده است ولی دوران محکومیتم تمام نشده است. همچنان در زندانم. حالا یک صحبتهایی برای عید نوروز شده ولی نمیدانم قطعی میشود یا نه. به هر حال به لطف دوباره قوه قضاییه چشم دوختهام و امیدوارم بار دیگر مشمول عفو شوم.
* فوتبالیها پیگیر کارهایت هستند؟
فوتبالیها؟ نه، زیاد نه.
* با آنها در تماس هستی؟
بله. با تعدادی از آنها در تماسم. در میان تمام فوتبالیها فقط حاجی اولیایی پیگیر کارم است. قرار بود به من مرخصی بدهند به همین خاطر اولیایی دنبال جور کردن سند برایم بود. به هر حال نمیشود از همه انتظار داشت. هر کس زندگی و گرفتاریهای خاص خود را دارد.
* علی پروین چطور؟ کاری برایت نکرد؟
علیآقا؟ نه. علی پروین حتی نمیدانست من کدام زندان هستم. او کاری برایم نکرد.
* ولی مصاحبه کرده بود و گفت پیگیر کارت هست.
علیآقا یک روز در تلویزیون مصاحبه کرد و گفت دارد کار علی اکبریان را درست میکند. بعدش هم جلوی دوربین مدعی شد دنبال جور کردن سند برایم است تا مرخصی بیایم.
* خب، بعدش چه شد؟
خیلی خوشحال شده بودم. گفتم وقتی علیآقا این طوری گفته، حتماً دنبال کارم است ولی روز موعود که رسید، خبری از او نشد. از صبح دنبالش بودم و سرانجام ساعت ۴ بعد از ظهر بود که بالاخره پیدایش کردم. گفتم علیآقا مگه قرار نبود شما لطف کنید و کارم را پیگیر باشید؟ در جواب به من گفت راستی علی تو کدام زندانی؟ اوین هستی؟ این را که گفت، گفتم علیآقا خیلی ممنون، خداحافظ شما. پروین حتی نمیدانست من کدام زندانم ولی میگفت کارم را دنبال میکند. علیآقا فقط در تلویزیون پیگیر کارم بود.
* الان کدام زندان هستی؟
زندان قزلالحصار هستم. مسئولانش به من لطف دارند ولی به هر حال هیچکس دوست ندارد زندانی باشد.
* امیر قلعهنویی چطور؟ دنبال کارت است؟
با قلعهنویی در تماسم. همین دیروز (یکشنبه) با امیرخان حرف زدم. بنده خدا سرش شلوغ است. در اصفهان مربیگری میکند و خودش کلی دردسر دارد. توقعی از او ندارم.
* رفیق قدیمیات رضا شاهرودی سراغی از شما نمیگیرد؟
رضا بامعرفت است. این را بگویم که در سالهای زندان، رضا شاهرودی، افشین پیروانی و میرشاد ماجدی کمکحالم بوده و چند بار به من به طرق مختلف کمک کردهاند. خدا عوضشان بدهد که علی اکبریان و خانوادهاش را فراموش نکردهاند. خدا به همه آنهایی که کمکحالم بودهاند، خیر بدهد.
* یک زمان با علیرضا منصوریان هم خیلی رفیق بودی.
با علیرضا وقتی در نفت بود، مرتب در تماس بودیم. با هم حرف میزدیم ولی از وقتی به استقلال رفت خیلی عوض شد. دیگر آن آدم سابق نبود. اصلاً دیگر پیدایش نمیکردم. به هر حال امیدوارم در زندگیاش موفق باشد.
* در جریان رفتن او و آمدن شفر هستی؟
بله. در زندان مسابقات را میبینم و اخبار را دنبال میکنم. منصوریان رفته و این آقای شفر آمده است. برای استقلال آرزوی موفقیت میکنم ولی بعید میدانم موفق شود.
* چرا؟
به نظرم زمان کافی ندارد و نمیتواند اندیشههایش را پیاده کند.
* راستی از دختر گلت چه خبر؟
دخترم الان کلاس دوم است. اتفاقاً ورزشکار هم شده.
* جدی؟
آره. الان عضو تیم نونهالان بانوان استقلال شده است. خدا کند موفق بشود و من روزی را ببینم که باعث سرافرازیام شده است.
* دلمان میخواهد مصاحبه را خودت تمام کنی و هر چه میخواهی بگویی.
من اشتباه کردم. علی اکبریان اشتباه کرد. الان هم دارم تاوانش را پس میدهم ولی امیدوارم به من کمک کنند تا دوباره به زندگی عادی برگردم. همه انسانها اشتباه میکنند. اصلاً نمیخواهم از خودم رفع تکلیف کنم ولی خیلی دلم میخواهد قوه قضاییه باز هم به من لطف کند تا بتوانم زودتر با استفاده از راهکارهای قانونی شامل عفو شده و آزاد شوم.