پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

سید علی‌محمد بزرگواری در آخرین مصاحبه خبری خود از مسائل مهمی پرده برداشت؛ تحلیل انتخابات آینده، رد صلاحیت‌های دور قبل، اظهارنظر در مورد آرای دیگر کاندیداهای ادوار مجلس و مسائلی از این دست برخی از این مسائل مهم هستند.

به گزارش ریواس، در ادامه مشروح گفت‌وگوی نماینده مردم شهرستان‌های کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده را با نشریه مهروند می‌خوانید.

برگردیم به سالی که شما در انتخابات پس از چندین دور حضور در انتخابات  و پیروز نشدن تصمیم گرفتید دوباره به صحنه سیاسی استان برگردید . چه اتفاقاتی رخ داد تا شما دوباره وارد انتخابات شده و البته این بار پیروز شوید؟

در مورد سوالی که مطرح نمودید باید عرض کنم ما چندین دوره کاندیدا شدیم و مجددا به شغلی معلمی روی آوردیم و در حوزه کارهای فرهنگی و آموزشی فعالیت داشتم. مدتی در گچساران در دانشگاه مشغول به تدریس بودم و همزمان رییس دفتر فرهنگ دانشگاه آزاد گچساران بودم. از سال ۸۱ به یاسوج نقل مکان کردم و بعد از ۶ ماه حضور در آموزش و پرورش از این نهاد جدا شده و در دانشگاه آزاد و دولتی مشغول به تدریس شدم. مدتی نیز رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان شدم.

حدود سال ۸۶ که زمینه انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی مهیا می شد علی رغم میلی باطنی با اصرارمجموعه بچه های حزب الهی حوزه انتخابیه کهگیلویه وبهمئی(آن موقع هنوز چرام و لنده شهرستان نشده بودند) وارد عرصه انتخابات شدم. زمینه حضور من با حضور دولت دکتر احمدی نژاد به عنوان دولت اصولگرا فراهم شد.همان مجموعه نیروهای حزب الهی از بین کاندیدا های مطرح شده من را با برگزاری انتخابات درون تشکیلاتی انتخاب کردند.

زمینه شناخت مردمی در مورد بنده در تمام حوزه انتخابیه به دلیل حضور در انتخابات گذشته فراهم بود. مردم به من اعتماد داشتند. مردم یک حق پایمال شده ای را نسبت به من احساس می کردند.

*حق پایمال شده یعنی چی؟

احساسی در مردم وجود داشت که در دوره های قبل حق ما بود که پیروز شویم. چون در دوره پنجم رقابت نزدیکی داشتم.رقابت اصلی بین من بود و آقایان موحد و بهرام تاج گردون.

بالاخره ما (منظور از ما یعنی تیم پشتیبان من) شعارهایی در زمان انتخابات می دادیم که در صورت پیروزی میتوانیم نحوه خدمت رسانی به مردم را تغییر بدهیم.بالاخره تصمیم بر این شد که در دور هشتم با جدیت کامل وارد انتخابات شدیم.

*رقبای درون حزبی شما در دور هشتم چه کسانی بودند؟

آقای اندرزیان،آقای سید مسعود دانشی (مسول دفتر فعلی من) ،آقای مژدهی پور هم در جرگه  اصولگرایی بود.

*در جرگه اصولگرایی بودند یا در جرگه حزب جمهوری سابق ؟

حزب جمهوری اسلامی بودند. با توجه به اینکه چند دور من نبودم برخی از این افراد به سمت آقای موحد،برخی به سمت آقای منطقیان و برخی نیز به سمت آقای لاهوتی رفته بودند ولی در درو هشتم همه این افراد دور هم جمع شدند و با حمایت های مردمی علیرغم حضور رقبای هم فکر که تا آخر هم در صحنه انتخابات ماندند پیروز انتخابات شدم.

*تحلیلی که در مورد آن انتخابات وجود دارد و بیشتر مخالفان شما به آن اعتقاد دارند این است که مسولین کلان جوری صحنه انتخابات را طراحی کردند که آقای موحد در بهبهان کاندیدا شود، اصلاح طلبان هم به نتیجه برای وحدت بر روی یک گزینه نرسیدند و در نتیجه در این بازی از پیش طراحی شده آقای بزرگواری پیروز شد. نظر خودتان در مورد این تحلیل چیست؟

اصلا اینگونه نبود ،آقای موحد خودش شخصا تصمیم گرفت که در بهبهان کاندیدا شود.اگر آقای موحد می ماند ما باز هم به صحنه انتخابات می آمدیم چون ما تصمیم خود را گرفته بودیم.

*حضور آقای موحد تصمیم شخصی بوده یا از بالا خواسته بودند تا در بهبهان کاندیدا شود؟

این را باید از خود آقای موحد سوال کنید.

* هنوز هم این بحث وجود دارد که پس از پیروزی آقای موحد در انتخابات دور هفتم و درگیری های خیابانی در دهدشت،به آقای موحد گفتند یا رد صلاحیت می شوید یا باید در حوزه دیگر کاندیدا شوید و ایشان  برای فرار از رد صلاحیت در بهبهان کاندیدا شدند؛ آقای منطقیان و لاهوتی نیز رد صلاحیت شوند و شما پیروز انتخابات شوید.

من چنین چیزی را قبول ندارم.آقای موحد شخصا تصمیم گرفت در بهبهان کاندیدا شود.رد صلاحیت ها هم مختص به آقای منطقیان و لاهوتی نبود. در سراسر کشور اصلاح طلبانی را که احساس می شد شبیه نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم هستند را رد صلاحیت کردند.بسیاری از همفکران آقایان منطقیان و لاهوتی در سراسر کشور رد صلاحیت شدند.

*بخاطر فکرشان رد صلاحیت شدند یا عملکردشان؟

بخاطر اینکه شبیه نمایندگان مجلس ششم بودند.

*آقای منطقیان و لاهوتی که عضو مجلس ششم نبودند؟

نبودند ولی فکرشان نزدیک به آنها بود.

*یعنی اینها نیت خوانی کرده بودند؟

مساله نیت خوانی نیست. مساله رد صلاحیت اینها به شورای اجرایی و شورای نظارت آن روز استان ربط دارد. باید از شورای نگهبان سوال کنید.

*پس رد صلاحیت آنها سیاسی بوده تا عملکردی؟

این را باید از شورای محترم نگهبان سوال کنید.ولی لازم می دانم با صراحت اعلام کنم بنده هیچ گونه دخالتی در رد شدن این آقایان نداشتم.

اتفاقا وقتی دیدم دوستان همفکرم و مردم روی من نظر مثبت دارند با این نیت وارد انتخابات شدم که این آقایان رقیب من هستند.در روز آخر هم دیدید که این ها یکی شدند و بر روی آقای رستادی که کسی وی را نمی شناخت به وحدت رسیدند. طیف آقای منطقیان به طور صدرصد و طیف آقای لاهوتی هم به طور ۷۰ درصد از ایشان حمایت کردند و حدود ۳۰ درصد از طرفداران آقای لاهوتی که گوش گیر ایشان بودند به من رای دادند.

*یعنی آقای لاهوتی به طرفدارانی که تابع محض ایشان بودند خط داد که به شما رای بدهند؟

حالا خط داد یا نداد را باید از خودش سوال کنید. ولی تعدادی از طرفداران ایشان چه در بهمئی و چه در حوزه کهگیلویه به ما رای دادند.البته با توجه به اینکه آقای رستاد دشمن زیاری بود و من بویراحمدی بودم عده ای از طرفداران آقای منطقیان نیز که بویراحمدی بودند به من رای دادند؛همانطور که در حوزه طیبی به حرف منطقیان گوش ندادند و به آقای مژدهی رای دادند.

*شما به عنوان کاندیدای اصولگرایان وارد انتخابات شدید، یک رقیب اصولگرا به نام آقای مژدهی پور هم داشتید و آقای رستاد هم مخالف جریان شما در قالب یک کاندیدای اصلاح  طلب وارد شد.چه اتفاقی افتاد که شما با وجود رقبایی از جریان موافق و مخالف پیروز شدید؟

بخش عمده ای از آن به شناخت مردم برمی گشت. چون من سابقه کاندیدا شدن داشتم.همان طور که مستحضرید من در همان دور در بهمئی  به دلیل شناخت مردم ۱۱ هزار ۵۰۰ رای آوردم و رقبای من در حدود ۲ هزار و یا هزار رای آورند.در چرام رای بالایی آوردم.شناخت بیشتری از من وجود داشت. بچه های حزب الهی جهتشان به این سمت بوده و کاندیدای مورد حمایت اصولگراین مرکز نیز بودم.

*پس تحلیل خودتان این است که رای شما در دور هشتم یک رای جریانی بوده؟

بله رای ما جریانی بوده. البته این را باید بگویم که تعداد زیادی از کسانی که در دوره های قبل به آقای موحد رای داند نیز به ما رای دادند.

*بحثی که مطرح است این است که عده ای بر این باورند که آقای موحد از شما حمایت کرده و گفته بعد از من ایشان نماینده کهگیلویه باشد.

من شخصا هیچ نشستی با آقای موحد نداشتم. هیچ تنشی هم بین ما در آن موقع وجود نداشت.

*یعنی آقای موحد شما را معرفی نکرد؟

منم مثل شما شنیدم که خیلی ها می گفتند آقای موحد من را معرفی کرده.

*حتی می گویند آقای باهنر از آقای موحد خواست تا این کار را انجام دهد.

بنده در مراسم ترحیم آقای زارعی نماینده بهبهان شرکت کردم،آقای باهنر و آقای موحد نیز حضور داشتند امام اینکه بگوییم نشستی بین ما برگزار شده باشد اصلا اینگونه نبوده و فقط در آن مراسم ترحیم حضور پیدا کردیم.

*شما می گویید بخشی از طرفداران موحد به سمت شما آمدند، چرا این افراد سمت آقای مژدهی که از نیروهای قدیمی آقای موحد بود نرفتند؟

ببینید نیروهای آقای موحد تقسیم شدند. بخشی نیز سمت آقای مژدهی رفتند.حتی آقای افراز که از نیروهای سرسخت آقای موحد در بهمئی بود برای آقای مژدهی ستاد زدند.بخشی از فامیل آقای موحد رفتند و در بهبهان و به آقای موحد رای دادند. در طولیان،بردیان و سوق افرادی بودند که طرفدار موحد بودند و به من رای دادند. افراد زیادی از طرفداران آقای موحد در طیبی به آقای مژدهی رای دادند.

*تحلیل شما در مورد آرای آقای مژدهی در آن دور چیست؟

من آرای آقای مژدهی را بیشتر قومی میدانم.همان موقع هم من آقای مژدهی را رقیب خودم نمی دانستم و در آینده نیز همینطور خواهد بود.

*یعنی شما هرگز آقای مژدهی را جز رقبا حساب نمی کنید؟

هرگز. من ایشان را نه جز رقبا حساب نکردم و نخواهم کرد. ( با خنده )

*دلیلش ؟

دلیلش مشخص است. چون ایشان می خواهند با پرچم قومیتی وارد انتخابات شوند و بنده در همین دور قبلی در قوم طیبی هفت هزار و ۵۰۰ رای داشتم.من هیچ وقت خودم را قومیتی ندانسته و نمیدانم. حتی در جلساتی که در دوره های مختلف با سادات داشتم گفتم من کاندیدای ساداتی نیستم.گفتم من نماینده همه اقوامم.

من در روزای آخر رقیب خود را آقای رستاد دیدم که یکی شدند. حتی شب آخر احساس خطر کردیم. کسانی مثل آقای گنجی،صدوقی که نیروهای درجه یک آقای لاهوتی بودند به آن سمت آقای رستاد رفتند.آقای لاهوتی حمایت نکردند.

*دیداری با شما نداشتند؟

نه. اصلا دیداری نداشتیم.

*پیغامی هم بین شما رد و بدل نشد؟

نه. هیچ پیغامی بین ما رد بدل نشد.ما از زمان قدیم رابطه دوستانه ای با هم داشتیم. یعنی از زمانی که من در بهبهان طلبه بودم و آقای لاهوتی کلاس یازده یا دوازده بود و ما آنجا بیشتر به واسطه اینکه از یک خانواده مذهبی بود رابطه دوستی داشتیم و داریم.

منبع: ‌نشریه مهروند