توفیقی: نباید روی کار خیر قیمت بگذاریم/ نتیجه بازی های سیاسی، محرومیت استان است
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
سلام دنا؛
سید پندار توفیقی، متولد ۱۳۵۱ در شهرستان گچساران از سادات امامزادهعلی این شهرستان است. او سوابق زیادی در شرکتها و مؤسسات معتبر کشوری دارد. از جمله، سابقهی ۲۶ سالهی او در شرکت نفت و گاز و ۱۸ سال تدریس در دانشگاه نفت، گاز و پتروشیمی، او را به یک فعال علمی و اقتصادی برجستهای در سطح کشور تبدیل کردهاست. توفیقی، لیسانس و فوق لیسانس مهندسی شیمی، نفت و گاز دارد و حالا هم دانشجوی دکترای DBA است. او مدتی پیش به عضویت هیئتمدیرهی باشگاه بزرگ و پرطرفدار استقلال درآمد.
با این حال، بهانهی گفتگوی مفصل ما با سیدپندار توفیقی، نه پیشرفتهای او در زمینههای مختلف بلکه اقدام خیرخواهانهی او در شهر گچساران بوده است. کاری که اصرار ما برای بیان مَبلغ آن با مقاومت این خیّر نیکوکار مواجه شد. او در توجیه علت مقاومت خود، دلایل جالبی را مطرح میکند که در گفتگوی دو ساعتهی ما با سیدپندار توفیقی میخوانید؛
به عنوان اولین سؤال، انگیزه و هدف شما از ورود به کارهای خیر چه بوده است؟
اولین انگیزهی من، راه و یاد پدرم بود. پدر بنده، آقای حاج سید محمدتقی توفیقی را بسیاری میشناسند؛ ایشان انسان خیّری بودند. ما هرچه داریم از پدر و مادرمان داریم. به پاس زحمات بیشماری که برای ما و مردم کشیدند، میخواستیم کاری به نام ایشان انجام دهیم که هم عامالمنفعه باشد و هم مصداق «باقیاتالصالحات». این شد که یکی از کارهایی که الان مورد بحث است در خدمت مردم عزیز قرار گرفت.
چه شد که تصمیم گرفتید مرکز درمانی در گچساران راهاندازی کنید؟
واقعیت این است که ما از سالها پیش در فکر این کار بودیم. بهترین چیزی که به ذهن ما رسید مرکز خدمات درمانی در جایی محروم بود. مکانهای مختلفی را در نظر داشتیم. بیش از همه اولویتمان را روی مناطقی گذاشته بودیم که مردم نیاز بیشتری دارند. حتی ما روی محل زندگی قدیمی پدرمان نظر داشتیم اما متأسفانه امکان انجام کار در آن منطقه وجود نداشت و در نتیجه بنا بر نیازسنجی و تشخیص کارشناسان مرکز بهداشت استان، محل فعلی در خیابان کیامرثی گچساران انتخاب شد. خواهر بنده ، بر ما منت گذاشتند و کمک کردند و کارهای مربوط به خرید ساختمان و راهاندازی مرکز درمانی شماره یک گچساران را پیگیری کردند. خوشبختانه همکاری لازم انجام شد و در نهایت دیماه سال گذشته این مرکز رسماً در اختیار مسئولان و مردم قرار داده شد و در حال حاضر مردم عزیز از آن استفاده میکنند.
همکاری مسئولان استان با شما چطور بود؟
حقیقتاً همکاری مسئولان سلامت استان با بنده عالی بود. روند طولانی اداری و نامهنگاریهای خستهکنندهای که گاهاً در برخی مسائل دیگر مشاهده میشود در کار ما وجود نداشت و بهرحال اگر در سایر موارد هم همینگونه باشد بسیار عالی است. امیدوارم با افرادی که کار خیری انجام میدهند به همین شیوه همکاری شود.
شما تأکید دارید که در رسانهها پیرامون مبالغ اهدایی شما درامور خیریه صحبتی نشود. دلیلتان چیست؟
بزرگترین خیّر دنیا را شما میشناسید. «بیل گِیتس»، مالک مایکروسافت. بزرگترین خدمات و کارهای خیر را در سراسر دنیا بیل گیتس انجام میدهد ولی معمولاً اگر نیکوکاریهای همین فرد بزرگ را هم وارد فضای اعداد و ارقام و مبلغ بکنیم، عملاً ارزش آن را بی مقدار کرده ایم. بنابراین بهجاست مسئلهی انجام کار خیر را به این شکل باز کنیم که هر کاری و به هر میزان از دستمان برمیآید انجام دهیم. آن موقع است که بُعدِ معنوی و ارزشمند کار، خود را نشان میدهد. از طرفی دیگر اگر نگرش ما غیر از این باشد بسیاری با تصور اقتصادی و یا با این ذهنیت که تمکن مالی ندارند و هزینهی بالایی برای انجام کار خیر لازم است، از انجام کار خیر کوچکتری که در توان دارند، دریغ میکنند. در مجموع من معتقدم هر کس با نیت پاک، به هر شکلی و هر مبلغی –هرچقدر هم از لحاظ مادی کم باشد- در کار خیر ورود کند، قابل قبول است و نباید روی کار خیر قیمت بگذاریم.
شما مرکز درمانی راه انداختید که اکنون افراد زیادی روزانه به آن مراجعه میکنند و از خدمات آن بهره میبرند. نسبت به این موضوع چه احساسی دارید؟
چیزهایی در دنیا وجود دارد که من از آنها به عنوان «لذت» یاد میکنم؛ وقتی شما دست یک پیرزن یا انسان نابینا را میگیرید و از خیابان عبور میدهید چه احساسی دارید؟ قیمت لذتی که از آن میبرید چقدر هست؟ وقتی لبخندی روی لب کسی مینشانید که به آن نیاز دارد، چه قیمتی روی آن میگذارید؟ واقعاً آیا میتوان لذت آن را اندازه گرفت؟ واضح است اینها نرخ ندارند. در مورد هدف و پاداش کاری که ما انجام دادیم هم همینطور است. لذتی که بنده از نتیجهی کارم میبرم در احساس رضایتِ –حتی- یک نفر از همشهریانم جلوه میکند. کسی را تصور کنید که بهدلیل مشکلات مالی نمیتواند به جاهای دورتر برود و حالا برای درمان به این مرکز درمانی نزدیک به محل خود مراجعه میکند. به نوعی به این فرد کمک شده و لابد احساس رضایت و آرامش نسبی به او دست میدهد و این رضایت او واقعاً برای من کافی است.
خیّران زیادی هستند که در راه خدمت به مردم گام برمیدارند و البته بعد با افتخار از کارهای بزرگ خود میگویند. شما اما خدمات خیرخواهانهی خود را با نشاندن یک لبخند روی لب کسی یا عبور دادن پیرزنی از خیابان مقایسه میکنید…
بله. این به آن دلیل است که واقعیت بزرگی در دنیا وجود دارد و آن اینکه هر کس فکر میکند مالک چیزی است سخت در اشتباه است. همهی اینها امانت است. یک سری امکانات در اختیار ماست که باید بخشی را خودمان استفاده کنیم و بخش دیگری را در راه کسی که به ما امانت داده است، صرف کنیم. بهرحال هیچ انسانی بر هیچ چیز مالکیت مطلق ندارد و بنابراین طبیعی است وقتی چیزی مال ما نیست، نمیتوانیم روی مبلغ و قیمت آن «پُز» بدهیم. این مسئله در مورد کار کوچکی که بنده انجام دادهام هم صدق میکند.
بهرحال برخی گمان میکنند کسی که چندصدمیلیون تومان را عملاً به مردم و دولت اهدا میکند قاعدتاً انتظار امتیازات ویژهای در حوزههای مختلف دارد. شما در قبال کاری که انجام دادید چه توقعی از دیگران دارید؟
نه فقط بنده، بلکه گمان نمیکنم هیچ خیّری چنین توقعاتی داشته باشد. اجازه بدهید این سؤال شما را به شیوهی دیگری جواب بدهم؛ ۵۰ سال پیش من در این دنیا نبودم، ۵۰ سال دیگر هم در این دنیا نخواهم بود. روزنامهی پرتیراژی که امروز برای آن سر و دست هم بشکنند فردا «کاغذ باطله» است. پس چه ارزشی دارد که بهخاطر بهدستآوردن چیزی در دنیایی که ماندگار نیست معاملهای انجام دهم؟ تمام این رنج و لذتهای مادی، نسبی و از بین رفتنی است. بنابراین هرکسی ممکن است هر فکری در مورد کسی که کار خیری انجام میدهد بکند اما ملاک ما که تنها قضاوت مردم نیست. آنچه که مسلّم است این است که هرچه از قلب بیرون بیاید و با نیت نیکو انجام شود، انرژی مثبت خود را میگذارد. اگر هم منفعتی برای منِ نوعی وجود داشته باشد همین انرژی مثبتی است که از رضایت مردم و مالک حقیقی ملک و مال دنیا بهدست میآورم. در هر صورت من این کارها را برای تدارم راه و پاسداشت یاد پدرم، رضایت مردم و خالق مردم انجام میدهم و همانگونه که گفتم هیچ توقعی از هیچ کس نداشته و ندارم. واقعیت این است که نگرش من در بعضی مسائل کاملاً متفاوت است؛ من هیچ توقعی از کسی ندارم. شاید تنها و تنها انتظاری که دارم این است که مسئولین عزیز با تسریع پیگیریها و امور اداری سعی کنند حداکثرِ همکاری و همراهی ممکن را با خیرین دیگربهکار گیرند.
بحثی وجود دارد که گاهاً برخی خیرین عزیز در انتخاب محل انجام آن کار خیر ممکن است «منطقهگرایی» بکنند. انتخاب گچساران برای راهاندازی این پروژه تا چه اندازه به اصالتِ منطقهای شما وابسته بود؟
تأکید من همیشه این بود که شایستگی، باید شاخصهی اصلی انتخابِ مکانِ انجامِ کارِ خیر توسط خیرین باشد. اما از طرفی دیگر روشن است که اگر شهر و منطقهی بندهی نوعی نیازی داشته باشد وظیفهی من است که آن را در اولویت قرار دهم چرا که اگر نتوانیم روی زانوی خودمان بایستیم به دیگران هم عملاً نمیتوانیم کمکی کنیم. اگر غیر از این باشد بنده هرگز نیاز غیرضروری منطقهی خودم را به همسایهام ترجیح نمیدهم.
آیا تصمیمی برای ادامهی کارهای خیر در حوزهی سلامت استان دارید؟
بله من امیدوارم اگر برای مردم استانم کمکی از دستم بر بیاید در حوزهی سلامت که اولویت بالایی هم دارد، انجام دهم. این افتخاری برای من است که برای مردم خوب و مستعد استان گامی بردارم. اگر در تاریخ برگزاری این همایش در یاسوج، گرفتاری دیگری وجود نداشته باشد حتماً در دومین همایش مربوط به خیرین هم شرکت خواهم کرد و دینم را مجدداً ادا میکنم.
آیا دوستان و اطرافیان خود را به انجام کار خیر تشویق میکنید؟
طبیعی است بسیاری از هماستانیهای ما هستند که ممکن است حتی بدون اسم و رسم از انجام کارهای خیر دریغ نمیکنند. ضمن آنکه بنده دوستانی دارم که از لحاظ مالی وضعیت خوبی دارند و حتماً آنها را برای کمک به شهرستان خودم و سپس بقیه نقاط نیازمند استان ترغیب میکنم.
چه توصیهای به افرادی که توانایی کمک به مردم دارند میکنید؟
توصیهی دوستانهام را اینگونه بیان میکنم؛ فرض کنیم چیزی–مثل مبلغی پول- را در دست خود داشته باشیم و دستمان را –مشتکرده- محکم ببندیم. بارانِ رحمت الهی که ببارد از آن باران هیچ چیز به دست ما اضافه نمیشود و بهرهای از آن نمیبریم. اما اگر دستمان را باز کنیم اگرچه آن مبلغ را در جهت خیر خرج کردهایم اما آن را با برکت بارانِ رحمت و لطف بزرگتر و دوراندیشانهتری معاوضه و مضاعف کردهایم. بنابراین از همهی مردم میخواهم در راه خدمت مردم از هر کمکی، هر اندازه هم کوچک، دریغ نکنند و یقیناً در این معاملهی پاک، پیروز هستند.
نگاه شما به میزان و علت محرومیت استان چگونه است؟
پاسخ من به این سؤال ممکن است به برخی از مسئولین استان بر بخورد! متأسفانه بسیاری از کارهایی که مسئولین استان ما از دیرباز انجام میدهند آنقدری که «سیاسیکاری» هستند، کار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیست. بهویژه آنکه این سیاست، سیاستی در جهت قدرت و منافع اشخاص است نه عامهی مردم. نتیجهی این تداخلِ ناهمگونِ سیاستِ شخصمحور با سایر مسائل مرتبط با مردم، چیزی جز محرومیت مردم استان نیست. از همین روست که شهرستانی مانند گچساران، با تولیدِ روزانهی چند صد هزار بشکه نفت، در چنین وضعیتی به سر میبرد. بدیهی است که وضعیت شهرستانهای دیگر استان هم تقریباً همینگونهاست. ممکن است ما در بعضی از شهرهای استان، افراد معدودی داشته باشیم که وضعیت مالی خوبی داشته باشند اما اظهرمنالشمس است که عامهی مردم استان در شرایط نامناسبی بهسر می برند.
البته باید این را اذعان کنم که خوشبختانه با وجود آقای تاجگردون در مجلس، با استفاده از تواناییهای شخص او و قدرت و جایگاهی که در کمیسیون برنامه و بودجه دارد، شهرستان گچساران شانس بالایی برای توسعه و تحول چشمگیر در شرایط فعلی دارد. او فراتر از نماینده یک شهرستان کوچک و محروم عمل میکند. نقش ایشان را در مجلس و کمیسیونهای تخصصی میتوانید ببینید. من پیشنهاد میکنم همه مردم و مسئولین استان از فرزند استان در صحنه ملی حمایت کنیم. شک نکنید منفعت تأثیرگذاری او برای کل استان خواهد بود. از طرفی من امیدوار هستم که دولتمردان هم توجه بیشتری به این شهرستان و استان داشته باشند.
به باور شما آیا تمام مشکلات، به روابط غلط سیاسی در استان برمیگردد؟
یقیناً این فقط یکی از مشکلات ماست. مثلاً من معتقدم استان ما، استان «ملوکالطوایفی» است. یکپارچه نیست و این طوایف هستند که عملاً حاکم بر استان هستند. این موضوع باعث میشود که برخی از هماستانیهایمان که حتی چهرهی ملی هم دارند اما به جهت اینکه نمیتوانند توقع و منافع طوایف مختلف را تأمین کنند، برای گرهگشایی از محرومیت استان هم عملاً نمیتوانند کاری بکنند. یا مثلاً شما در نظر بگیرید در حوزهای مثل همین باشت و گچساران، تقریباً همه مردم توقع دارند نماینده آنها در مجلس برای هر کدام حداقل ۱۰ دقیقه به آنها اختصاص دهد. با یک حساب سرانگشتی اگر آقای تاجگردون بخواهد این توقع را برآورده کند میبایست چندین سال را صرفاً به ملاقاتهای رودرو و حل مسائل شخصی آنها اختصاص دهد! خُب آشکار است اگر این فرهنگ اصلاح نشود، نقش نمایندگی و وکالت او چه میشود؟ کدام زمان را به حل مشکلات عمومی و چارهاندیشیهای کلان اختصاص دهد؟ آیا چنین فردی میتواند برای مسائل مهمتر به سراغ وزیران و مسئولان ردهبالا برود؟ او چطور میتواند مشکل بیکاری و فقر را در حوزهی خود به صورت ریشهای حل کند؟ طبیعی است در چنین مواقعی، توقعات و تصمیمات غیردلسوزانهی طوایف، ممکن است فرصت نمایندهشدن را از فرد شایستهتری بگیرد و نتیجه این میشود که استان ما با تمام ظرفیتهایی که دارد، کمترین سهم را در مناسبات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور ایفا میکند. بههرحال مسائلی هستند که تصویبی و شعاری نیستند. مثلاً بحث تورم، کاهش بیکاری و رفع محرومیت. اینها مسائلی هستند که به عملکرد مسئولان و مردم بستگی دارد نه شعار آنها. پیش از هرچیز باید ارادهی حل مشکلات مردم استان وجود داشته باشد. این موضوعی است که بیشتر به فرهنگ همهجانبهی خود مردم بستگی دارد و البته همه هم میدانیم این مسئله در عین حال بسیار زمانبر هم هست.
راهکاری هم برای کاهش این میزان محرومیت دارید؟
برای رفع غبار محرومیت از چهرهی استان، باید توان و انرژی مردم و مسئولان بر روی کارهای ریشهای متمرکز شود. پروژههای ملی در استان تعریف شود که ایجاد سرمایه مولد کند. وقتی سرمایه مولد داشته باشیم عملاً نرخ بیکاری و شاخص تورم و به تبعِ آنها شاخص فلاکت پایین میآید و میتوان به خروج استان از وضعیت فعلی امیدوار شد.
—————————————————————–
سهیلا توفیقی، کارمند سابق مرکز بهداشت گچساران از جمله کسانی بود که در روند اجرایی برنامههای خیرخواهانهی برادر خود، نقش کلیدی داشتهاست.
آنگونه که سید پندار توفیقی میگوید بخش عمدهی پیگیریهای راهاندازی مرکز درمانی شماره یک گچساران را وی انجام داده است. سهیلا توفیقی در تشریح روند پروژه میگوید: «من سابقاً کارمند بهداری بودم و بهخوبی از نیاز و اولویت حوزهی سلامت آگاه بودم. به همین دلیل، وقتی برادرم برای انجام این کار با من تماس گرفت، اولین پیشنهادم احداث درمانگاه بود. بعد از پیگیریهای اولیه و مشورت با آقای دکتر اسدپور، رئیس شبکه بهداشت گچساران نهایتاً مکان فعلی انتخاب شد. یازدهم آبانماه سال گذشته، ساختمان مرکز خریداری شد و تا ۹ام دیماه مصادف با روز وقف کارهای افتتاح آن به خوبی پیش رفت. حالا هم این مرکز در حال خدماتدهی در حوزههای مختلف به مردم عزیز شهر گچساران است که امیدوارم تا سالها بتواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد».
وی تأکید میکند که کار خود را هیچگاه تمامشده نمیدانند و میگوید: بعد از افتتاح مرکز در طی چند ماه اخیر نیاز به تعمیراتی در ساختمان بود که ما انجام دادیم و هرگز مرکز را رها نمیکنیم چرا که احساسی به آن مرکز داریم که وصفشدنی نیست.
سهیلا توفیقی، مانند برادر خود اصرار دارد که هیچ بحثی از مبلغ هزینهی این کار خیر به میان نیاید. وی میگوید؛ «این خواهش من به چند دلیل است. از جمله اینکه این اقدامات برای رضایت خداوند و مردم است و ما خود را فقط وسیلهای برای این کار میدانیم. پس نباید این مسئله را تحتالشعاع مسئلهی کماهمیتتری قرار دهیم. از طرفی دیگر ما مایل هستیم فضایی بهوجود بیاید که هرکسی به هر میزان که در توان دارد، به رفع نیازهای ضروری مردم کمک کند و ذکر برخی مبالغ، ممکن است این ذهنیت را ایجاد کند که کار خیر لزوماً باید با هزینهی بالایی انجام شود در حالی که چنین نیست».
———— گفتگو از: سجاد بنام
گفتگوی خوبی بود، امیدوارم همچنین خیرهایی به روند توسعه استان کمک کنند، مطلب خوبی در جهت فرهنگ سازی بود، دست مریزاد
جای بسی افتخاراست خیرینی در استان زیبای ما وجود دارد که دلش برای همه مردم استانش میتپد وشادی خود را با هم وطنانش و هم استانی هایش تقسیم میکند و به نظر من ایشان به این اصل اعتقاد دارد که شادی با تقسیم کم نمی شود بلکه افزایش مییابد،
یه موضوع مهم در استان ما وجود دارد و ان این است که به دلیل عدم توسعه اقتصادی استان و وجود بیماران خاص و صعب العلاج زیادی در استان و نیاز به درمان و بالا بودن هزینه های درمان و دارویی این قشر از جامعه و تحت فشار بودن خانواده این بیماران به دلیل دوره طولانی درمان نیاز به مساعدت به این بیماران و خانواده انان وجود دارد،از طرفی هیچ گونه انجمن فعال حمایت از این بیماران در استان وجود ندارد پس بیایید لبخندی هم بر لب این بیماران و خانواده انان بنشانید
زنده باد خیرین و نیکوکارانی چون آقای دکتر توفیقی عزیز ک به استان محروم ما خدمت میکنند
دکتر توفیقی امید انکه در سایه الطاف خداوند همواره سلامت و موفق باشید
بهشت جاودان جایگاه ابدی پدرت باد
خیر خواه و خیر اندیش جناب آقای مهندس توفیقی
بر انها که هستند مومن به رب نمایند کار نکو در طلب
خدا وعده داده است بر مغفرت دهد اجر بسیار در آخرت
جای خوشحالی است شما که به جایگاه پرحاشیه ای مثل هیئت مدیره باشگاه استقلال رسیده اید باز هم استان محروم خودتان را فراموش نکردید