عظیم بنام نقدی بر آنچه که فرهنگیان در مراسمات تشییع انجام می دهند
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
ریواس جنوب؛عظیم بنام/یکی از اعمال ما که روز به روز بیشتر با اعصاب مردم بازی می کند تاخیرهایی است که قبل از بر پایی نمازهای میت بوجود می آید.
گرچه قبلا نیز در این زمینه سخن رانده شد اما با توجه به عدم تاثیر و نیز اهمیت موضوع بخصوص در مناطق کم جمعیت استان کهگیلویه و بویراحمد این بار به نقد رفتارهای فرهنگیان در این زمینه می پردازیم. شکی نیست که فرهنگیان در بسیاری از زمینه ها می توانند نقش الگو را داشته باشند که البته نیز باید هم همینطور باشد،اما بنظر می رسد معلمان یکی از وظایف اصلی خود که تاثیر گذاری بر فرهنگ مردم است را فراموش کردند و در بعضی از امورات نه تنها فرهنگ را اصلاح نمی کنند بلکه در تثبیت بی فرهنگی نیز نقش اساسی ایفا می کنند.
یکی از جاهایی که فرهنگیان مخرب فرهنگ شدند، تاخیرهاییست که در مراسمات تشییع و قبل از نماز میت بوجود می آورند.چرا که در چنین مراسماتی در غالب مواقع معلمان تریبون به دست هستند و می توانند به راحتی شرایط جسمانی و روحی مردم را درک کنند و از اضافات بپرهیزند و به جای اصلاح رسومات معمول و دست و پاگیر، دروازهی زیادهگویی را بر همان پاشنه میچرخانند و سخن را به درازا میکشند.» اضافاتی مانند تقدیر وتشکرهای طولانی و تکراری، نام بردن از افراد حقیقی و حقوقی که گاها باعث دلخوری جا افتاده ها می شود،قرائت پیام های تسلیت دیگر شخصیت ها، توضیحات تکراری و همیشگی امام جماعت، و از همه بدتر تلاش مجری که در فکر عرض اندام کردن است.
و سخن آخر در این نوشته کوتاه؛ بیایید برای یکبار هم که شده ما فرهنگیان واقعیتها را بپذیریم که آنچه که باعث بی فرهنگی ها در بعضی از موارد در بعضی از مناطق کم جمعیت و تقریبا روستایی می شود مسبب آن فرهنگیان هستند و اگر دقت کنیم تقریبا اکثر مردم از تاخیرهای قبل از نماز میت نگران هستند.پس ما فرهنگیان استارت این کار را بزنیم و برای درک شرایط مردم تاخیرهای قبل از نماز را کاهش و یا حداقل به بعد از اقامه نماز ببریم.
در بقیه استان ها که یکی یکی از افراد نام برده میشه و تشکر میشه در صورتی ک در استان ما فقط اسم طبقه ها برده مبشه و تشکر میشه…کاشکی در استان ما مث بقیه شهرهای ایران مراسم یک رور یا سه روز بود تا صاحب عزا اینقدر اذیت نمیشدند تو این وصعیت اقتصادی که مردم دارن واقعا خیلی ادیت میشن و هم اینکه به ی ارامش روحی نیاز دارن….
با سلام و احترام و ارزوی قبولی طاعات و عبادات و تقدیر از انعکاس اخبار مناطق جنوب
غالبا فرهنگی و دانش آموز بار معنایی مرتبط با وزارت آموزش و پرورش و مدرسه را همراه خود دارند.و اگر در یک جایی مانند مدرسه بعنوان مکان اصلی فعالیت دانش آموزی یا معلمی اتفاقی رخ دهد می توان برای پوشش خبری یا پیگیری بعدی از واژه های معلم ، دانش آموز یا فرهنگی نام برد.در غیر اینصورت اینها نیز مانند سایر افراد جامعه خواهند بود و اطلاق عناوین یاد شده شایسته نیست.اگر برای پسر بچه ای ۹ ساله در تابستان در یک بازی محلی در روستایی اتفاقی افتد نمی توان واژه دانش آموز را بر او اطلاق کرد،چرا که اصولا دانش آموزی با مدرسه گروه خورده است.
واژه فرهنگی نیز حکایتی مشابه دارد.تشییع جنازه و مراسم ختم و … چه ارتباط عمده ای با معلم یا فرهنگی دارد که در کامنت اخیر بکار برده اید؟اینکه عده ای متولی کفن و دفن و مجلس ترحیم بشوند حتی اگر معلم مدرسه آن محل باشند باز هم اجازه استفاده از بار معنایی واژه را به کسی نمی دهد؟
استفاده از وازه فرهنگی زمانی مجاز است که مسئولیت یک مراسم بر عهده برخی از آنان باشد، البته با ابلاغ مقام های زیربط که آن نیز با ارائه طریق و شیوه نامه های وزارتی و استانی یا منطقه ای همراه است.
بر اینکه فرهنگیان معمولا عناصر تاثیر گذار جامعه اند شکی نیست،اما قرار هم نیست کم و کاست و آداب و رسوم ختم _ که واقعا نیاز به اصلاحات اساسی دارد_ متوجه فرهنگیان باشد.هر چند معتقدم یک فرهنگی سعی کند عنصر تاثیر گذاری خود را به تمام معنا حفط کند البته این نیز یک مساله شخصی است.
میشود مخاطبان را کلی بکار برد ولی از فرهنگیان که نقش محوری دارند مطالبه ویژه داشت.
پیروز باشید
ایسو بگو عظیم آقا تو کی مراسمات ایرفتی که اینها را میگویی
بسیار متن عالی بوددرک مردم را نمی کنند مجری ها که اکثرا فرهنگی هستند
ن والقلم ومایسطرون،بی گمان فرهنگیان سالمترین وفرهیخته ترین وباسوادترین وخلف پیامبران درمیان امت خویشند، می خواستم ببینم که چگونه شما فرهنگیان ، این اسوه های پیامبرگونه را مخرب میدانید،چه کسی شما را آموخت؟آنگاه که نمی دانستید.چه کسی درتاریکی جهالت ندانی ها آتش مقدس افروخت تا راه یابید آنکس که برای شما شمع شد وشعله وشد وسوخت تا به شما هنر بیاموزد.چه انگیزه ای شما را برآنداشته تا تیغ حسادت وبغض برکشید،آیا ازاینکه معلمان سخنوران،ادیبان وینبوع فصاحت وبلاغت اند وپراز چشمه ساران علم ومعرفتند شما حسد میبرید که نمی توانید به جای ایشان خودی نشان دهید،آیا شما شاگرد تنبلی بوده اید که چنین عقده های فسیل شده تان را بر سرتاج داران علم خالی می کنید،آیا شما از بجا آوردن صله ی ارحام ونقش معلمان دردرمحافل تسلای عزیز ازدست داده منزجر شدید،آیا احساس میکنید که زودتر به کارهای دنیوی تان برسید،ویا گورستان دورترین سلولهای درخواب رفته تان را قلقلک می دهد،که بهتر که از این مراسمات عبرت بگیرید که عبرتها زیادند وعبرت گرفتن کم،یا ازقبرستان می ترسید، واز آن فضای تنبه وبیدار باش دربیم هستید،جای گریز نیست نازنین،بدان که مرگی که از ان فرار می کنید شما را در بر خواهد گرفت وشما را ملاقات خواهد کرد،پس به وجدان خود مراجعه کنید وبر فردایی که سرنوشت شما هست نیک بنگرید که این زمین بزودی دهن وا خواهد کرد وشما را وربر خواهد گرفت.مشکل ازفرهنگیان نیست،مشکل ازفرهنگ شماست ازبی فرهنگی شما، غفلت،حسادت ، رغبت به دنیا وترس ازمرگ خودتان را به حساب فرهنگیان نگذارید،که هرکس به خدا ایمان بیاورد نه خوفی اوراست ونه ترسی،عینک بدبینی خودرا وکج بینی خودرا بیاندازید وچشمان خود رابشویید وجور دیگری بنگرید.آریوبرزن خرم دین فرهنگی از بلاد شاهپور
توضیح نویسنده: با سلام. ضمن تشکر از اظهار نظر شما مخاطب عزیز لازم است عرض نماییم که اساساً بحث بر سر یاد مرگ و ترس از مرگ نیست، چرا که اگر کسی به این منظور در مراسمات شرکت کند کاری به زمان مراسم و حواشی آن ندارد و خود فضل خود را می برد و حتی فردی با دیدگاه مد نظر حضرتعالی حتی برایش مهم نیست که مراسم مربوط به چه کسی می باشد و شرکت می کند و بهره هم می برد. اما در خصوص کسانی که از سر تشریفات و بخاطر حرف مردم شاید از ضروری ترین امورات خود می گذرند و شرکت می کنند احتمالا داستان متفاوت می شود. با تشکر مجدد
پیشنهادمیکنم،آقای بنام به خاطرتوهین به فرهنگیان،تحریم فرهنگی شوندوهیچ کدام ازفرهنگیان،مطالب ایشان رانگاه نکنند.
بدون شک جناب بنام،نمی داندفرهنگ چیست وفرهنگی چیست.صرفاخواستند،نامش به گونه ای مطرح شودکه قطعاهمگان می دانند،باآلوده کردن سرچشمه،کسی مطرح نمیشود