نقد،نقد معیارهای حداقلی اصلاح طلبی
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
پایگاه خبری تحلیلی ریواس
ریواس؛دکتر دارا کریمی نژاد/در چند روز گذشته در واکنش به متن ارسالی جناب آقای سید ضیاء الدین رضا توفیقی واکنش هایی در فضای مجازی از جانب دوستان دلسوز اصلاحات به نگارش در آمد.
قصد من مخاطب خواهی نبوده بلکه کمک به فضای بحث و جدال احسن بوده است. مجادله اگر جهت غلبه بر طرف مقابل و یا به عنوان اظهار فضل و دانش باشد، نه تنها بیفایده و بینتیجه است، بلکه موجب تیرگى و تاریکى دل و پیدایش دشمنی در میان بحث کنندگان خواهد شد.دوستان ناقد برای علمی تر نمودن نقد خود به جملات و اندیشه بزرگان اندیشه تمسک جسته اند. بدین معنا که در نوشته های ایشان ما با نام هایی پایین تر از امثال سقراط، افلاطون، ارسطو، هگل و کانت روبرو نمی شویم واز میان متأخرین به آرای کسانی چون ادواردو، مارکوزه ، هابرماس، دریدا ،ژیژک ،آدورنو و..اشاره می شود.کسانی که حداقل آشنایی با پارادایم های جامعه شناسی و آن هم جامعه شناسی انتقادی دارند می دانند هنوز نمی توان از رونق جامعه شناسی انتقادیِ روشمند در ایران سخن گفت . به همین دلیل بخش قابل توجهی از گفتارها و نوشتارهای منتقدین در محافل و رسانه ها مبتنی بر جامعه شناسی انتقادی نیست،بلکه مبتنی بر « درخشش های مخرب »است. بدین معنا که آنها بسته به شرایط (نه متکی برمشی انتقادی، حداقل آن گونه که هابرماس با آرای رقبایش همچون پوپر روبرو می شود) به آرایِ درخشان یک متفکر بزرگ ارجاع می دهند و پس از آن بر اساس عظمت ناشی از هیبت آن متفکر بزرگ موضوع مورد نقد خود را تخریب یا نفی می کنند.کاری که دوست اندیشمندم جناب آقای نصراللهی کرد. آنجایی که خطاب به جناب توفیقی آوردند:” تأمل فیلسوفانهی اسلاوی ژیژک در فصلی از کتاب “پنج نگاه زیر چشمی به خشونت” فرا میخوانم.و ادامه دادند که”در این نوشته ی کوتاه نخست شما را به صفحهی ۹۴ کتاب او پیرامون “دل آزردگی تروریستها” از چکامهی “دومین ظهور” ویلیام باتلرییتس قطعه شعری آمده است: “بهترینها فاقد هرگونه اعتقادی هستند و بدترینها/ آکنده از شوری آتشین این گزارهی شاعرانهی باتلرییتس بهترین وصفی است که می توان به واسطهی آن از شکاف سیاست در ایران سخن گفت”.بگذریم از اینکه بر این این پارا گراف نقد محتوایی و مفهومی وارد است چرا که ترجمه شعر گونه آن پر از تناقض منطقی و پارادوسیکال است. زیرا که از ترجمه تحت الفظی این شعر چنین بر میاد که ، بهترین ها نمی توانند فاقد “هرگونه اعتقاد” باشند و بدترینها آکنده از “شور”هستند (به قول آن تکیه کلام مشهور در یک سریال “مگه میشه!!مگه داریم!!).ضمن اینکه نمی توان حاصل تاملات ژیژک را که در یک ساختار سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی، تاریخی در جامعه دیگری بدست آمده به جامعه ایرانی تعمیم داد.تعجب من از این است چگونه متن ساده و بی تکلف جناب آقای توفیقی با پمپاژ کلمات لاتین و انتزاعی و بعضا غیر لازم مثل پراکسیس،کانسترکتیوستی،پروکرستی، پاتریمونیال، مونیستی و مونوپولیستی…..نواخته می شود و بعد ناقد محترم مدعی می شوند که شما واقع بین اید یا واقع گرا؟ نیک مستحضرید مبنای نقد بر واقعیات است و جایگاه تخیلات و توهمات در نقد جایگاهی ندارد و هدف از نقد و انتقاد، نزدیک کردن یک فکر و نظریه به واقعیت است.در حالیکه با اندک جستجویی در متن آقای نصر اللهی شکاف بین اندیشه و واقعیت کاملا مشهود است برای نمونه:شما آقای توفیقی را با ذهن خوانی به عدم تاویل مفهوم “”اصلاحات متهم نمودی و خود یکسره حکم صادر نمودین و باز با “درخشش تخریب” و وام گیری از جمله والتربنیامین ، نام “کولاژ” را بر فهم اصلاح طلبی وی گذاشته، در حالیکه گزاره های به کار برده در متن ایشان از بنیانهای قوی منطقی برخورداربوده و مبتنی بر گفتمان اصلاح طلبی است.
مگر یکی از گزارهها مهم اصلاح طلبی تبدیل معاند به مخالف و مخالف به موافق نیست؟ پس چه اصراری داریم کسی که خود را منتسب به اصلاح طلبی می داند به اردوگاه مقابل هل داده ،ضمن آنکه در گفتمان اصلاح طلبی جنگ جایگاهی ندارد و جناح مقابل هم رقیب محسوب می شود نه دشمن. آقای توفیقی ضمن توجه به منافع جریان همراه با اخلاق مداری،هشدار دادند که بداخلاقی سیاسی موجب نشود که افرادی با اسب تراوای اصولگرایان وارد خیمه اصلاح طلبی شود و بر عکس آن هم صادق است واگر از جانب اصلاحات هم باشد غیر اخلاقی و ماکیاولیستی است،زیراکه هدف وسیله را توجیه نمی کند.پس چرا دچار خود شک پنداری” شده ایم ؟ مگر قرار است چه اتفاقی بیافتد که چنین آب در خیمه گاه عده ای افتاده و گویا نقشه هاشون لو رفته است.
آورده اید که: “شما نه در باب رفرم و خاستگاه فلسفی – اجتماعی رفرم سخنی راندهاید و نه قائل به این خاستگاه فکری- اندیشهای در معنای راستین آن می باشید. بلکه رفرم و اصلاحات را در ساختی سیاسی (آن هم از نوع اصلاحات از بالا) در پراکسیس ترین شکل ممکنش به تجربه نشسته و زیسته اید
.”جناب آقای نصر الهی عزیز:
چگونه شما با یک متن چند سطری در فضای مجازی پی بردید که آقای توفیقی در باب رفرم به خاستگاه آن توجه ندارند؟ و به قول شما در پرکسیس ترین شکل آن زیسته اند؟مگر اصلاح طلبی فقط در خلا زندگی کردن ، در فضای شیشه ای نشستن ، ژیژک خواندن و در فضای مجازی جولان دادن و ندای من آنم که رستم بود پهلوان بودن است؟به هر حال این واکنش شما و دیگر دوستان که جای تشکر دارد نشان از موثر بودن نوشته آقای توفیقی دارد ، دوستان با نقد خود بر عیار آن افزودند و بر آن عده کامنت نویس آشنا ولی مجهول الفکر که پنجه به اندیشه اصلاح طلبی کشیده حرجی نیست، چرا که مامور و معذورند.
در پایان میزان واکنشها نشان از نیاز به یک آسیب شناسی گفتمان اصلاح طلبی در سطح استان دارد واین می طلبد تا در فضای واقعی دوستان همفکر دور هم بنشینند و با چکش کاری گفته های همدیگر،به بسط و تعمیق گفتمان اصلاح طلبی کمک نمایند.
عالی بود دکتر.
دکتر خیلی سطح بالا نوشتی!
ما به وجود اندیشمندانی چون شما در استان افتخار میکنیم
تشکر از این قلم شیوا ورسایی جناب آقای دکتر کریمی نژادوتشکر از سایت اصلاح طلب ریواس .آرزوی توفیق دارم.
دکتر خیلی باکلاس نوشتی نفهمیدیم.ساده ترش کن