پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

ریواس جنوب؛محمود منطقیان؛/ فرهنگ درهمه چیز یک جامعه جاری ونافذاست وباتوسعه وپیشرفت ویا درجازدن وعقب ماندگی درپیونداست.

این است که پدیده فرهنگ رابایدجدی واثرگذاردانست ونیک به آن نگریست.

این فرهنگ است که بستراصلی و مهم توسعه می تواندباشدواین هم

فرهنگ است که می تواندریشه وعلت توسعه نیافتگی وفقریک جامعه نیز باشد.

درمنطقه وجامعه عشیره ای خودمان عادتها وروشهایی درزندگی جاری

است که همه موتورحرکت زندگی راکندمی کنندوماراازتوسعه وبالندگی بازمی دارندکه جادارد به یکایک این عادتهاوروشهاتوجه کردودراصلاح آنها کوشید.اکنون به پاره ای ازاین عادتهااشاره می شودبه امیدآنکه آشنایی بااین روشهای فرهنگی به اصلاح اموراجتماعی ما بینجامدوزمینه پیشرفت جامعه رافراهم نماید.ناگفته نماندکه همه این مواردنیازبه توضیح لازم را داردلیکن دراینجا تنهابه بیان عناوین بسنده می کنیم:

۱-اصل قراردن منافع فردی وخانوادگی

وکم توجهی به مصالح جمعی وهمگانی:

منافع فردی برای بیشترمردم ما،بر منافع ومصالح همگانی ترجیح دارد

واین کاستی واشکال بزرگی درزندگی اجتماعی ماست که نیازجدی به واکاوی وبررسی دارد.این که بدون توجه به حقوق ونیازهای دیگران بخواهیم از راههای میانبرویاابزارقراردادن واسطه ها وبهره بردن ازراههای نفوذبه آنچه خود می خواهیم ومی پسندیم برسیم کاری

است ناستوده که ممکن است تباه شدن حقوق دیگران رادرپی داشته باشدو وبه تبعیض ونابرابری وبی اعتمادی همگانی بینجامدکه حاصلش ازهم گسستگی ارتباط اخلاقی ومعنوی جامعه است.

۲-بیشترانرژی وعمرووقتمان صرف

اختلاف وستیزورقابت منفی باخودمان می شودوبیشترحرکتهایمان برای خنثا وتباه کردن است ونه احیا وپویاکردن.

دربعدسیاسی دعوابرسرپستهاست و دربعدمحلی،تعصبات واختلافات قومی وامورمادی ومالی مانندزمین،مراتع، آب،انتخابات مجلس وشورای شهر، زناشویی،و… ونمودبارزآن حضور گسترده مردم درمراجع انتظامی وقضایی وسالهادراین زمینه وقت گذراندن.

۳-زبان وروش خشن :بسیاری از مسائل ومشکلات اجتماعی رابه کمک نشستن باهم وگفتگو وهم اندیشی ورایزنی می توان حل وفصل کردو اختلاف رابه اصلاح وکینه ورزی را به دوستی وهمدلی رساند.لیکن درفرهنگ ما تحمل یکدیگرکم ودرهنگام گفتگو خشونت زبانی وگفتاری وتهدیدهمدیگر به جای بهره بردن ازمنطق واستدلال روی می نمایدوچه بسازبانهای خشن وناسزاگویی هاکه به درگیری وخشونت فیزیکی انجامیده است وسالهااسباب اختلاف ودشمنی رابرانگیخته است.

۴-اتلاف وقت وانرژی:

زمان بهترین فرصت وابزارممکن برای آموختن وپژوهش کردن وساختن و

آبادکردن وزندگی راسروسامان دادن وبه آرامش رسیدن وشادمانه زیستن است؛ لیکن این ابزارحیاتی که در دستواختیارماست،برسرکارهای کم حاصل ویابی ثمروباوقت گذرانی بیهوده و بی بهره، رایگان ازدستمان می رود وتبدیل به کاغذهای باطله شده ودر گذرزمان بربادمی رود.

یازمان راباپرداختن به کارهایی می گذرانیم که اثروبازده چندانی ندارد

ویاباساعتهابیکارنشستن وحرفهای تکراری وبی حاصل برزبان آوردن

ووقت گذرانی اینجاوآنجاوآه وناله کشیدن وافسوس خوردن وشکایت

کردن وپشت سرمردگان وزندگان ناسزاگفتن وپوست آنها رامانند

گوسفندان ذبح شده،کندن ودق دل خودراسراین وآن خالی کردن ویا

همه ناکامیهای خودرا به گردن این وآن ویاروزگارانداختن ویاساعتها

درتشیع جنازه هاماشین راندن و بنزین سوزاندن وفضاراازدودآلودن و

درمراسمهانشستن ویاسرپاپاایستادن وساعتهابه استقبال این وآن برخاستن ونشستن ویابرای ورودبه خانه و یامکانی ویاخروج ازجایی وخانه ای ساعتهاتعارف کردن و همدیگرراهل دادن وپاواپس کشیدن و وقت نهادن ویابرسر موضوعاتی کوچک زمانهاحرف زدن وبحث ومجادله کردن وعمرهدردادن، ودرعین بالا بودن هزینه مکالمه تلفن برای کاری کوچک چندین وچندبرابر نیاز،حرف زدن ویک خواسته ویک حرف را چندین بارتکرارکردن وبرزبان آوردن، گنجینه بی بدیل وبی بازگشت زمان

رامی سوزانیم وازدست می دهیم وازآنچه کاشته ایم هرگزمیوه و

ثمری برنمی داریم وآنگاه باخبرو ازخواب غفلت بیدارمی شویم که

که درهای فرصتها به رویمان بسته وکشتی عمرمان به گل نشسته و

دستها وپاها ازتلاش وتکاپوخسته ودیگرمجال وفرصتی نمانده ودشواریها وسختیها بردوشمان مانده وره توشه ای برای رفتن درانبان زندگیمان برجای نمانده است.

۵-نداشتن هدف وبرنامه:

یکی ازویژگیهای جوامع توسعه یافته این است که هم به مصالح ومنافع ملی جامعه خودمی اندیشندوهم برای توسعه وپیشرفت جامعه خویش هدف وبرنامه دارندوبرای به انجام رساندن آن تلاش می کنند،لیکن درجامعه ماکه ریشه ای عشیره ای وقبیله ای دارد،هنوزبحث جامعه ونیازهای آن وراههای توسعه واهداف وبرنامه ها،جایگاه خودرانیافته

ونشان سرگردانی وهدف وبرنامه نداشتن درکارهاهویداست.

ماهرچندبه دانشگاه رفته ایم ودر رشته های گونه گونه تحصیل کرده ایم

وتخصص گرفته ایم،لیکن اسیرساختار ومنش تربیتی گذشتگان خودهستیم وهنوزروحیه علمی وروانی عصر پیشرفت ر ادرخوددرونی نکرده ایم.

درک واقعی نیازهای زمان وهدف و برنامه برای زندگی خودوجامعه داشتن ضرورت واقعی وحتمی جامعه ماست که بدون توجه به آن، رسیدن به الگوهای توسعه ممکن نیست.

توسعه وپیشرفت ضرورتها وملاکهای ویژه خودراداردوباالگوها وروشهای

پیشین وعصرسُنتی قابل دسترسی نیست.به بیان روشن ترتوسعه و

پیشرفت درابعاداقتصادی وفرهنگی ورفتاری به روشهاوالگوهای مثبت

زمانه نیازداردکه بایدآنها راشناخت ودرک کردودرعمل واردزندگی کرد.

به راستی تاکنون نیازهای خودرا شناخته ودسته بندی کرده ایم؟

آیابه الگویی برای توسعه وپیشرفت رسیده ایم؟آیابرای سامان دادن به

اموراقتصادی وفرهنگی ورفتاری واخلاقی و….به هدف وبرنامه و

راهکاری دست یافته ایم؟

آیابرای عبورازشیوه های بازدارنده عشیره ای وقبیله ای ورسیدن به

روشهاوالگوهای بهترکه باتوسعه همه جانبه سازگارباشدفکری کرده ایم

وچاره ای اندیشیده ایم؟

طرح هاوبرنامه های ماچیست وبرای رسیدن به اهداف وانجام برنامه های خودچه آموزشهایی دیده ایم؟

بایدازخودبپرسیم که مادرزمانه خویش زکدامین الگوبرای توسعه وپیشرفت بهره برده ایم وآیاالگوی برگزیده چقدر برای پیشرفت جامعه مامفیدوثمربخش بوده است؟