پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/

‎ تحریریه سروهای آزاد – “غلام” همان “بهرام” است با همان نگاه منطقه‌ای؛ شنیدن این جمله پس از عزل رحیمی از فرمانداری گچساران و نصب قریب الوقوع خوان پایه به اتفاقی متداول و تکراری در بین سیاسیون اهل حساب و تحلیل تبدیل شده است.

تاجگردون- رحیمی-خوان پایه

حذف و بی توجهی به نیروهای گچسارانی و باشتی در طول دوران حکومت بهرام تاج گردون و توجه ویژه به نیروهای غیر بومی خصوصا حوزه های تاثیرگذار در انتخابات روشی بود که بهرام تاج گردون پی ریزی کرد و سالها به همین دلیل مورد شماتت قرار گرفت.

هدف از این کار کسب آرا کهگیلویه بود چرا که ایشان در مبارزه دو قطبی گچساران و دهدشت آرا گچساران را در سبد خود حس میکرد و با این توجیه که باوی‎ها را هر کار کنند به موحد رای نمیدهند و همیشه و بدون چون چرا و تفکر دنباله‌روی مکتب “تاجند” کسب آرا دهدشتی‌ها بسیار حایز اهمیت بود.

انتخاب سید قادر لاهوتی به عنوان فرماندار گچساران انتخاب “عِلمی” دهدشتی بر مسند آموزش و پرورش گچساران و حمایت از مدیر کلی و معاونت دهدشتی‌ها در مرکز استان و عدم توجه به نخبگان باوی و گچساران و قشقایی به همان دلیلی که ابتدای مرقومه نوشتم از کارهای حاج بهرام تاج گردون بود که باعث سرکوب نخبگان و سرخوردگی تحصیل کردگان آن روزها در گچساران و باشت شد.

امروز نیز غلام همان راهی را میرود که بهرام از آن طرفی نبست و به سرانجامی که میخواست نرسید.

حکومت بلامنازع در گچساران و باشت و دهدشت
تاج گردون با حذف و شاید تبعید رحیمی که همه میدانند فرمانداری گچساران را بیشتر از وزارت کشور و حتی ریاست جمهوری دوست داشت و همینطور انتصاب خوان پایه بویراحمدی که حتی خانواده اش از تفکر سیاسی اش حذر دارند در راستای همان فرمول “باوی با من است به فکر بویراحمد باشم” است.

انتخابات احتمالی استانی و حذف زینل زاده باعث شکل گیری این ایده شد که غلام تاج گردون نفوذ خود را در حوزه بویراحمد گرمسیر بیشتر کند چرا که جبران بی توجهی ها به این خطه در طول ۷ سال وکالت با انجام کارهای عمرانی و کشاورزی و ایجاد اشتغال در این مدت کم باقیمانده بسیار سخت و نشدنی است.

پس بهترین راه انتصاب چند مدیر فرعی یا اعطای یک پست مهم است که البته این بار به چند دلیل به کاهدان زده است.

اول اینکه مردم امروز آنقدر غرق سیاست و حساب و کتاب شده اند که میفهمند هر عزل و نصبی چه داستان بلندی دارد.

دوم اینکه پایگاه سیاسی فرد انتخابی برای فرمانداری گچساران آنقدر ضعیف است که در آن حوزه هیچ شور و انگیزه ای ایجاد نکرده است و اتفاقا بر بی تاثیری این انتخاب در کلونی بویراحمد صحه گذاشته اند.

‎ سوم اینکه مردم باوی خصوصا طایفه دولیاری میدانند هدف از اجرای این جابجایی و انتصاب احتمالی رحیمی در فرمانداری شهری دیگر فقط حذف فردیست که از وی به عنوان آلترناتیو تاج گردون یاد میشود .

آن هم در شرایطی که چپ های گچساران به رهبری علی خواجوی پروژه عبور از تاجگردون را کلید زده اند و انتخاب رحیمی که در ایام بیماری تاج گردون تا حدودی شروع به رایزنی ها با طوایف و گروه ها کرده بودند نیز دور از ذهن نیست.

تاج گردون از این بازی چند هدف را دنبال میکند.
اولین هدف حذف رحیمی و انتقال به نقطه ای نامعلوم برای مدتی معلوم!!!

دوم دلجویی از بویراحمد بابت ۷ سال کم کاری و بی توجهی.

سوم جذب حداکثری از سبد پر و پیمان زینل زاده.

چهارم پیغام به چپ ها درباره آینده انتخابات و صحه گذاشتن بر ضعف این گروه برابر تاج گردون.

اما آن چیزی که تاج گردون به آن فکر نکرده است :
اول عدم باور خیرخواهی و دوستی تاج گردون برای رحیمی و طایفه اش.

دوم رو شدن دست ایشان برای کل مردم خصوصا بویراحمد گرمسیر.

سوم تعصب شدید مردم بویراحمد روی زینل زاده.

چهارم اینکه در حال حاضر در هرجایی که سخن

از حکم …… زینل زاده میشود بی شک همه انگشت اتهام را به سمت آقای تاج گردون میگیرند و این نمیتواند مطلوب کسی باشد که با از دست دادن اکثریت باوی و قشقایی چشم طمع به این ظرفیت بزرگ و متعصب دارد.

پنجم تغییر نگاه چپ ها و عصبانیت شدید آنها از تاج گردون به واسطه رفتار دوگانه و همینطور بی توجهی و اهمیت ندادن به آنها .

اما جمله ابتدایی را فراموش نکنید

تاج گردون ها برای رسیدن به قدرت همیشه نگاهشان به گچساران و باشت ارباب رعیتی و سایر حوزه‌ها بده بستانی بوده و خواهد بود.

این مطلب دیدگاه بخشی از مخاطبان ریواس جنوب است و انتشار آن به معنی تأیید یا رد آن نیست.