هدف از سیاست چیست؟برخی برای قدرت، برخی برای خدمت /بقلم محمود منطقیان

ریواس جنوب؛منطقیان/
سیاست برای بهترشدن
سیاست برای برترشدن
اهل سیاست هدفشان ازدرآمدن به جهان سیاست دوگونه میتواندباشد،برخی درپی نفس جاه وبرتری هستند ورسیدن به جایگاه برتروقدرت وبربالانشستن وفرمان راندن برایشان مهم است وبه گفته دیگردلبسته نفس قدرت وشهرت اندوبه دیگرامورکشورکاری ندارندوبرای نیازهای مردم وجامعه چندان دغدغه وتعهدیدرخوداحساس نمی کنند.
هیتلر،موسیلینی،استالین ودیگرشیفتگان برتری، دغدغه شان مردم
وجامعه نبودبلکه گسترش ودوام قدرت وبی رقیب زیستن واجراوعملی شدن بی چون چرای خواسته ها وفرامین شان بود
این گونه فرمانروایان چون حاکم شوندخودرابیشترفربه می کنندوجامعه رالاغرونیازمند.وبرایشان”گرازتشنگی دیگری
شدهلاک”اهمیتی ندارد؛اینهاخودهمه چیزدارندوهمه چیز
به کامشان است ونداشتن ونیازمندی دیگران مسئله ودغدغه شان نیست وحس همدردی ومنش نیک انسانی راکمترمی توان دردوستداران جاه وبرتری جستجو کردوهمین ها هستندکه همواره قدرتشان مانع پیشرفت وبالندگی کشورشان می شود
دسته دیگرازگام گذاران درجهان سیاست، نفس قدرت
برایشان ارجمندنیست بلکه سیاست ازاین روی برایشان درخورتوجه است که می تواندابزاری برای آبادانی وپیشرفت کشوروخرسندوبهروزی وشادزیستن جامعه ومردمشان باشد.
اینگونه سیاستمداران،درپی قدرت وشهرت وبرتری جستن بردیگران
وستایش دیگران رابرای خودبرانگیختن نیستندچون به روشنی می دانندکه این ستایشها وتحسین هابرخاسته ازدلها ودرونهانیستند وبی گمان این امورظاهری برجای نمانندودیریازود رویدهای روزگاراین لقمه ها راازچنگ ودهانشان بربایند.اینها برآنندکه باابزاراختیارات سیاسی کشورشان راآبادوامنیت جان ومال وآزادی واندیشه هارافراهم
وتولیدوکارودرآمدها راافزایش وزمینه خرسندی وشادمانه زیستن
جامعه ومردم راپدیدآورندودریک جمله سیاستمداران نیک اندیش به توانایی وشکوه وآبادانی ورفاه کشورشان می اندیشند.پس تفاوتهادراین است که :
برتری جویان ستایش مردم رامی جویندوبهتری جویان خرسندی مردم را.
برتری جویان شکوه وشوکت خودرامی جویندوبهتری جویان پیشرفت وشکوه کشورومردم خودرا.
برتری جویان دغدغه قدرت وبرتری دارندوبهتری جویان دغدغه مردم ونیازهایشان را.
برتری جویان به امنیت وسلطه خودمی اندیشندوبهتری جویان به دادورزی وحقوق جامعه ومردم می اندیشند.
برتری جویان به پایداری وگسترش جایگاه خویش نگاه دارندوبهتری جویان به راههایی برای پایداری استقلال کشوروتضمین حقوق مردم.
برتری جویان مردمی گوش به فرمان وهوادارمی خواهندوبهتری جویان مردمی آگاه ومنتقدوتعهدپذیرومدافع درستی وحقیقت را می خواهند.
کورش کبیرقدرت رابه دست آوردتاملتهاراازیوغ خودکامگان زمانه برهاند،بردگان راآزادنماید،آوارگان رابه خانه های خویش برگرداندوخانه هاوشهرهای ویران شده رابازسازدو پیروان ادیان را آزادنمایدتابرای پرستش خداوندبه آیین خویش، به به پرستشگاههای خودبازگردندومردم نگران جان ومال وزندگی خودنباشند.
شخصیتهایی مانندگاندی ونلسون ماندلاوامیرکبیرومهاتیر محمدو…..همه هدفی انسانی داشتندوبه پیشرفت ونیکبختی کشورشان می اندیشیدندوقدرت وشهرت برایشان ارج وجایگاهی نداشت بلکه قدرت رابه عنوان ابزاری برای اهداف انسانی وخدمت
به نوع بشرمی خواستند.
پایان سخن رابه سخنی ژرف وپرمعنا ودادورزانه ازعلی(ع) آذین می بخشیم:
“بایدتلاش تودرآبادانی زمین بیشترازجمع آوری خراج باشدکه خراج جزبه آبادانی فراهم نگرددوآنکس که بخواهدخراج را بدون آبادانی مزارع به دست آوردشهرهاراخراب وبندگان خدارا نابودوحکومتش جزاندک مدتی دوام نیاورد.
-هرگزنیکوکاروبدکاردرنظرت یکسان نباشندزیرانیکوکاران درنیکوکاری بی رغبت وبدکاران دربدکاری تشویق می گردندپس هرکدام ازآنان رابراساس کردارشان پاداش ده.
-مهربانی بامردم راپوشش دل خویش قرارده وباهمه دوست ومهربان باش.مباداهرگزچونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛زیرامردم دودسته اند،دسته ای برادردینی تو ودسته دیگر همانندتودرآفرینش هستند اگرگناهی ازآنان سرمی زند ویاعلتهایی برآنان عارض می شودویا خواسته وناخواسته اشتباهی مرتکب
می گردند،آنان راببخشای وبرآنان آسان گیر،آن گونه که دوست داری خداتوراببخشاید وبرتوآسان گیرد”
“فرمان به مالک اشتر”

منطقیان۹۵/۳/۲۸.