روایت خبرنگار ریواس جنوب از فینال جام حذفی فوتبال؛ همه چیز بود؛ از عشق و تنفر بگیر تا التماس و تهدید
پایگاه خبری-تحلیلی ریواس جنوب (rivasjonoob.ir)/
ریواس جنوب /عظیم بنام
شاید هیچ چی نتونه به اندازه ورزش و بخصوص فوتبال جماعت پرشور و پر انرژی را در این اوضاع نابسامان اقتصادی دور خود جمع کنه
و شاید هم هیچ عشقی بالاتر از فوتبال نباشه که بتونه ساعت ها یک جماعت را برای رسیدن به اون در جای خود میخ کوب نگه داره
اما در کنار تمام عشق ها که در پس آن میتونه تنفر و تلخی بیاره ،فوتبال هم ممکن است این تنفرو ایجاد کنه
دیدار نهایی جام حذفی بین دو تیم پرسپولیس و داماش گیلان را هیچ کس فکر نمی کرد که اینقدر عاشق را به خود ببینه و کسی هم فکر نمی کرد که اینقدر حاشیه درست کنه از نوع عشق های همراه با خستگی و زجر بوده است.
این دیدار که از همون اول با انتخاب شهر اهواز به دلیل اینکه میگن خوزستان شهر استقلاله مشخص بود که میتونه آبستن حواشی زیادی بشه، موضوعی که به نظر میرسه خیلیا بهش فکر کردن الا مسوولان مربوطه
حدس میزدن که هواداران استقلال برای این دیدار تماشاچی داماشی ها بشن اما اختصاص ندادن جایگاه برا هواداران واقعی داماش این خیال را از سر هواداران موقتی داماش خارج کرد تا حضور هواداران استقلال لابه لای هواداران پرشور پرسپولیسی جرقه ی دعوا در نقطه نقطه ورزشگاه را بده مساله ای که بارها اتفاق افتاد و بین هوادارانی که همه در ظاهر یک طیف بودن درگیریهایی صورت بگیره که شاید در این بین خیلی ها هم فکر میکردند که اخه چرا این هواداران پرسپولیس خودشون با خودشون اینقدر دعوا می کنند.
جایگاه به حدود شاید ۵۰۰ داماشی ندادند تا با حساسیت مدیران داماشی میلیون ها نفر در خونه ها و حدود ۴۰ هزار نفر ادم خسته در ورزشگاه کلی سرگردان بشن.
اینکه چرا جایگاه برا تیمی که میزبان بود در نظر نگرفتند خودش یک ابهام بوده اما شایدم اینهمه عاشقی که جلو درب ورودی های ورزشگاه در مقابل بی کسی تیم مقابل دیدند عامل شده که از ظرفیت همه تماشاگران بهره ببرند کاری که البته اخلاقی میتونه باشه اما قانونی نیست
به هرحال این بازی آنقدر طول کشید که حاشیه و درس های جالبی به دنبال داشت و موجب شد تا پرسپولیس این سال های پرشور و محبوب یک جام با طعم سحری هم به افتخارات بیشمار خود اضافه کند.
*چندین بار بازیکنان دو تیم گرم کردن، سرد کردن و سوت اغاز بازی هم ندیدن تا یک رکورد بی نظیر در سرد و گرم کردن قبل از بازی های رسمی هم به اسم اونا ثبت بشه
*مسوولان از تمام روش ها برای جایگزین کردن هواداران داماش استفاده کردند اما موفق هم نشدند تا بالاخره روش گول زدن چاره ساز شد؛ از التماس بگیر تا تهدید چاره ساز نشد، ان بار بلندگوی ورزشگاه این جمله را تکرار کرد: ما مطمئنیم که هواداران با فرهنگ باشگاه پرسپولیس محدوده ی جایگاه مشخص را برای داماشی ها خالی می کنند واژه ای که البته معلوم نبود با خالی نکردن آن محدوده آیا باز هم مسوول بلندگو حاضر بود مجدد مختص پرسپولیس بدونش یا نه؛ از بیرانوند و حسینی هم کمک کردند ولی باز نشد حتی بیرانوند با ادبیاتی جالب گفته بود که برای بار اخر میگم اگه من رفتم تو رختکن دیگه بالا نمیام که بازی کنم گفته باشم ها اما باز توجهی نشد تا هم تهدید و هم خواهش مثمر ثمر واقع نشود و لغو بازی را چاره کار برای تخلیه ی محیط بدونن.
*اشتیاق محسن خلیلی که معمولا تریبون های شبکه های مختلف سیما در اختیارش است به میکروفن و صحبت با هواداران هم آنقدر زیاد شده که در این اواخر با عذر مسوولان همراه شده بود
*با بی احترامی محض که بدو بدو های فراوانی هم به دنبال داشت بعد از خالی کردن ورزشگاه مجددا اعلام برگشت و آغاز بازی زمزمه شد و خیلیا نیومدند اما بازهم آنقدر عاشق بود که افراد زرنگ تر دیگری جایگزین بشن که ممکنه اونی که پول بلیط داد فقط میتونست نگاه ورود ادم زرنگ تر از خود اما بدون بلیط را بکنه
*این بازی تا دلمون بخواهد هم جیمی جامپ داشت؛ ورزشگاهی که خیلی مدرن بود اما گویا برای این پدیده جیمی جامپ ساخته شد و ورود تماشاگران به راحتی به زمین، امنیت آن را مورد دار کرده است
*حرکت سید جلال حسینی که به معنای واقعی یک کاپیتان است در مقابل جیمی جامپی که اومد تا به پای او بوسه بزند ولی حسینی با نهایت تلاش و به شکل جالبی پاهای خود را که نشان دهنده ی ادب و تواضع او بود عقب کشید قابل ستایش بود
*در مقابل اینهمه حرکت زشت کار حرفه ای کریم باقری هم جالب بود، او وقتی که دید قضیه ی کمک خواستن از بازیکنان برای خروج تماشاگران هم بی فایده بود و هم لوس شده بود وقتی اعلام شد دوباره کامیابی نیا بیاد برای خواهش دادی به روی مسوولان زد که شاید همچنان از ترس آن در فکر فرو رفته باشند.
*مداوم تشویق کردن تیم پرسپولیس از جانب هواداران عاشق خود چیزی نیست که در هر ورزشگاهی باشه ، اونا از ساعت دوی ظهر تا دوی شب با نهایت انگیزه بچه های خود را تشویق می کردند تا لقب پرشور و عاشق ترین هواداران برازنده آنها باشه
*اما انواع افترا و توهین ها رکیک به ۱۱ بازیکن گمنام تیم دسته دومی یکی از دورترین استان ها به اهواز هم نوعی عدم مهماننوازی و لکه ی ننگ این هواداران بوده است
*این تماشاگران در حرکتی نادر از همون دقیقه ی اول منتظر دقیقه ۲۴ هستند تا مرحوم هادی نوروزی را تشویق کنند، به هرحال در دورانی که ادمای زیادی میان و میرن چه چیزی موجب شده است تا نوروزی از یاد نرود جالب است.
نوروزی آنچنان هم بازیکن ثابت و تراز اول این تیم نبوده اما شاید عزمی که بعد از مرگ این بازیکن و در حالیکه این تیم خطر سقوط داشت و همکاری خانواده مرحوم نوروزی و بردن مکرر هانی به رختکن و محل تمرین این تیم و ایجاد جو متحدی که به وجود آورده بود عامل تکرار نام نوروزی در ورزشگاها بوده باشد؛ جو اتحادی که فرهاد کاظمی در تیم سپاهان به وجود آورده بود و این تیم را نام و نشان دار کرد و رفت که رفت و کسی هم سراغی از او نمی گیرد.
به هر حال این بازی که شور و عشق هواداران پرسپولیس و اینکه نشان داد حق به حقدار می رسد و حق پرسپولیس بود که در این سال ها تمام جام ها را به دلیل تیم بودن و داشتن مربی و سرمربی با شخصیت از آن خود کنند اما با تمام بداخلاقی ها به پایان رسید و حالا دیگر فردوسی پوری هم نیست که فساد در این بازی را واکاوی کند و همه چی به دست میثاقیانی افتاد که چون نمک خورد نمک دونو شکست قطعا به سرنوشتی شبیه فردوسی پور و البته نه با عزت او گرفتار خواهد شد.